یادداشتی از قاسم منصور آل کثیر
كاركرد رمضان در روابط انساني را در شهر بزرگي همچون اهواز به خوبي ميتوان ديد. دورهميها و برپايي بازيهاي دستهجمعي از نشانههاي روابط انساني در محلههاي اصيل اين شهر در شبهاي رمضان است.
به گزارش روزنامه اعتماد؛ رمضان امروز براي اهوازيها بيشتر يك جشن شهري شبانه است؛ جشني شبانه كه چهره شهر را تغيير داده و به آن قالبي مذهبيتر ميدهد. در اهواز مردم رمضان را با آداب و رسومش ميشناسند و نه با مناسك صرف عبادي. امروز بسياري از اين آداب در شهرهاي بزرگ به فراموشي سپرده شده يا شكل رسانهاي مدرن و جشنوارهاي به خود گرفته است كه به نظر نادرست است و به اين آيينها ضربه ميزند.
اگر بخواهيم به زبان انسانشناسي حرف بزنيم، رمضان همراه با نوعي كاهش در ضرباهنگ حيات روزمره شهري است كه ريتم زندگي را معكوس كرده و روز را كندتر و شب را برعكس شتابزدهتر ميكند. اما اين امر بيشتر به مثابه امري در جهت تعديل و انديشيدن عميقتر بر زندگي مطرح است تا كنارهگيري از آن.
شبهاي رمضان، نمادها، مناسك و ميراث بسياري را همراه خود براي مردم اهواز دارد و يكي از آنها بازي «مِحيبس» يا انگشتر است كه شباهتي با بازي پر يا پوچ دارد. سنت بازي محيبس در اهواز پيشينه بسيار دارد؛ بازياي كه تنها مختص اهواز نيست و تا جنوب عراق و كويت نيز امتداد دارد. در اهواز، بزرگ و كوچك در شبهاي رمضان سرگرم اين بازي متنوع ميشوند. چهره خواني يكي از مهمترين ويژگيهاي گرداننده بازي است و «رييس» در اين بازي بايد با چهره خواني ِ اعضاي رقيب به دنبال انگشتري بگردد كه توسط تيم مقابل پنهان شده است.
اكنون تيمهاي مختلفِ بازي محيبس در اهواز در مناطق بسياري اين بازي را به صورت گروهي شروع كردهاند. در ١٥ شب اول تيمها به رقابت ديگر محلات ميروند و ١٥ شب آخر را در محله خودشان سرگرم بازيهايي ميشوند. اين مراسم همچنان خارج از شكلهاي جشنوارهاي و دولتي در جريان است.
در اين بازي كه به صورت گروههاي چند نفره برگزار ميشود، قوانين محلي خاصي رعايت ميشود كه سينه به سينه از پيشينيان به نسل جديد رسيده است. افزون بر اين در حين بازي، شعرخواني و كنايههاي ادبي براي تضعيف روحيه تيم مقابل به كرات استفاده ميشود. چنين مراسمها و آيينهايي ظرفيتهايي بسيار خوب براي پژوهشهاي انسانشناختي به ويژه در محور پژوهش در باب «حافظه شهري» به حساب ميآيند. «محيبس» و بازيهايي از اين دست كه در برخي موسمهاي زماني بهصورت دورهاي رواج مييابند و مدام تكرار ميشوند را ميتوان نمودي روشن از حافظه شهري محلات و مكانهاي با هويت و با اصالت شهر دانست؛ حافظهاي كه نشان از امتداد تاريخي يك شهر داشته و «مكان» را به عنوان جايي هويتمند و هويتبخش از «نامكان» به عنوان سكونتگاههاي بيهويت در شهر متمايز ميكند؛ محلاتي مثل كواخه، سيد خلف، كيان، عامري، زويه و محلاتي از اينقبيل و حتي در محلات شهرهاي آبادان و شوش نمونههايي از اين «مكانها» هستند.