۳۱ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۵:۵۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۶۱۶۰۲۵
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۸ - ۳۱-۰۳-۱۳۹۷
کد ۶۱۶۰۲۵
انتشار: ۱۰:۱۸ - ۳۱-۰۳-۱۳۹۷

شیطان و فرعون

فرعون پادشاه مصر ادعای خدایی میکرد.

روزی مردی نزد او آمد و در حضور همه خوشه انگوری به او داد و گفت: اگر تو خدا هستی پس این خوشه را تبدیل به طلا کن.

فرعون یک روز از او فرصت گرفت. شب هنگام در این اندیشه بود که چه چاره ای بیندیشد و همچنان عاجز مانده بود که ناگهان کسی درب خوابگاهش را به صدا در آورد.
 
فرعون پرسید کیستی؟ ناگهان دید که شیطان وارد شد.
 
شیطان گفت: خاک بر سر خدایی که نمیداند پشت در کیست. سپس وردی بر خوشه انگور خواند و خوشه انگور طلا شد!

بعد خطاب به فرعون گفت: من با این همه توانایی لیاقت بندگی خدا را نداشتم آنوقت تو با این همه حقارت ادعای خدایی می کنی؟

پس شیطان عازم رفتن شد که فرعون گفت: چرا انسان را سجده نکردی تا از درگاه خدا رانده شدی؟


شیطان پاسخ داد: زیرا میدانستم که از نسل او همانند تو به وجود می آید.

ارسال به دوستان
وبگردی