محمد درويش - شرق
تصفیهخانهای که برای پالایش و تأمین آب شرب مردم آبادان و خرمشهر طراحی و تعبیه شده بود، دیگر پاسخگوی وضعیت کنونی نیست! چراکه این تصفیهخانه فقط قرار بود تا با یک مرحله تصفیه ساده و میکروبزدایی، آب آشامیدنی مردم آبادان و خرمشهر را فراهم کند. درحالیکه اینک، به دلیل تعدد اجرای طرحهای انتقال آب در بالادست کارون، حفر بیش از حد چاه و استفاده از موتورپمپ به همراه توسعه بیرویه کشاورزی، باغداری و دامداری در استانهای کهگیلویهوبویراحمد، فارس، چهارمحالوبختیاری، ایلام و لرستان و نیز شمال خوزستان، عملا ورودی آب به کارون در مقطع پل اهواز چه از نظر کمی و چه کیفی بهشدت افت کرده است.
افزون برآن، سد گتوند و کشت و صنعت نیشکر هم پیوسته بر شوری کارون و جلگه خوزستان میافزایند؛ در نتیجه اینک آب شور خلیجفارس، بهویژه در مواقع مد، سوار کارون شده و عملا نهفقط تصفیهخانه این دو شهر از حیز انتفاع ساقط شده، بلکه امکان آبیاری نخلستانهای اروندکنار هم با لکنت جدی روبهرو شده است. بحران امروز در آبادان و خرمشهر، بار دیگر نشان داد و ثابت کرد: چرا باید به قوانین طبیعت احترام نهاده و اجازه دهیم تا رودخانهها به حیات طبیعی خود ادامه دهند.
امید که با پایاندادن به غلبه تفکر سازهای در مدیریت آب، شاهد بهبود توان بومشناختی سرزمین و پایانیافتن آلام مردم شریف آبادان و خرمشهر باشیم؛ وگرنه تجربه تلخ مردم در پایاب مهمترین رودخانه راهبردی و پرآب کشور، در بختگان، ارومیه، گمیشان، جازموریان و گاوخونی هم تکرار شده و خواهد شد.