عصر ایران؛ محسن ظهوری ـ بلوچها به آن خزنده غولپیکر سرزمینشان، با آن هیبت و پوزهاش، میگویند گاندو، یعنی خجالتی. جانوری که سریع خود را در آب پنهان میکند. اما وقتی آب نباشد، چه؟ گاندوها قرنهاست که در جنوب سیستان و بلوچستان زندگی مسالمتآمیزی با مردم محلی منطقه دارند. مردمی که بودن گاندو را نشانه برکت میدانند. حالا این نشانههای برکت، آواره شدهاند. آن هم به دلیل از دست رفتن آب.
وقتی از منابع طبیعی بدون برنامه و مدیریت و منطق بهره ببریم، آخر و عاقبتش میشود همین. ساخت سد و خشک کردن رودخانهها بلایی بود که سالهای سال بر سر طبیعت ایران آوردیم. حالا در تابستان گرم امسال، رودخانههای «سرباز»، «کاجو» و «باهوکلات» رو به خشکی کامل رفتهاند و کمتر برکهای پیدا میشود که گاندو بتواند در آن زندگی کند. فقط هم جان آنها در خطر نیست؛ جانوران و گیاهان منطقه در معرض نابودی کامل هستند و انسان هم از این نابودی مستثنی نیست. گرچه هنوز درک نکردهایم.
گاندوهای ایران در تلاش برای زنده ماندن، مثل همیشه دست به مهاجرت میزنند؛ از برکه خشکی بیرون میآیند تا برکه دیگری پیدا کنند. برخیشان توسط محیطبانان به محوطهای پرآب منتقل می شوند و برخی هم از گرسنگی به انسان حمله می کنند. مثل اتفاقی که دو سال پیش برای کودکی ده ساله در روستای کشاری افتاد و تمساحی این کودک را به زیر آب کشید.
گرچه محلیها هنوز برای این جانور ارزش قائلند و به آنها غذا میدهند، اما سدهایی که دولتهای مختلف در طول سالها بر این منطقه زدهاند، نه معنای ارزش را میفهمند و نه انقراض.