عصر ایران؛ محسن ظهوری ـ شنیدهاید که میگویند سیاست پدر و مادر ندارد؟ تتلو این را نشنیده بود. چه شد که او از عرشه ناو نظامی ایران، از همنشینی با نامزد انتخابات ریاستجمهوری، به خروج از کشور و برگزاری کنسرتی در ترکیه رسیده؟ کنسرتی که هنوز مشخص نیست برگزار میشود یا نه.
امیرحسین مقصودلو خواننده مشهور سبک آر.اند.بی را با نام تتلو میشناسیم؛ خوانندهای که یک دهه پیش با آپلود آهنگهایش در یک سایت معروف شد و این شهرت به مرور از عالم موسیقی فراتر رفت؛ وقتی که از بازداشت چند روزه پلیس امنیت اخلاقی بیرون آمد و شروع به نوشتن توبهنامههایش کرد.
تتلو میدانست تنها سرمایهاش، هوادارانش هستند. همانهایی که یکبار با فراخوان او در شبکههای اجتماعی بغبغو کرده بودند. تتلو مشهور بود؛ دنبالکنندههای شبکههای اجتماعیاش زیاد بودند و رفتار و حرفهایش او را بارها به خبر روز تبدیل کرد.
تتلو با همینها دست به کار انجام معاملهای شد و تعداد بالای هوادارانش را روی میز سیاسیون گذاشت. همانکاری که خیلیها قبل از او انجام داده بودند. او خود را طعمهای نشان داد آماده بلعیده شدن، تا از این بزنگاه، چیزی هم نصیب ببرد.
اما او طعمه تلخی بود که به کام خورندگانش هم خوش نیامد. طعمهای که به راحتی از گلوی اصولگرایان پایین نرفت. هضمش هزار توجیه و توضیح لازم داشت.
تتلو باور کرده بود که پا به قلمرو قدرت گذاشته. سیاسیون محافظهکار با او عکس میگرفتند و در تریبونهای رسمی حمایتش میکردند. او شاد و خندان بود؛ امیدوار به آیندهای پر از قدرت و کنسرت و آلبوم. ولی با شکست اصولگرایان ناامید شد. چندباری سعی کرد تا دوباره جایگاه خود را به دست آورد، اما برخی از همانها که او را وارد انتخابات کرده بودند، حالا خود او را یکی از عوامل شکستشان میدانستند.
تتلو با همه تلاشهایش، آخر هم نتوانست مجوزی برای کنسرت در ایران بگیرد. او حالا ایران را ترک کرده و به استانبول رفته. خودش میگوید نزدیکیاش به سیاسیون حتی میزان طرفدارانش را هم کم کرد. او با دلخوری به ترکیه رفته تا به تنها امیدش یعنی همان میزان طرفدارانش دل بندد و بتواند محوطه ۲۰هزار نفری کوچُکچِفتلیک استانبول را پر از هوادار کند. اینکه میتواند یا نه، مشخص نیست. چرا که از همین حالا خبرهایی از لغو کنسرتش به دلیل فروش نرفتن بلیتها منتشر شده.
شاید هنوز این امید در تتلو زنده بود که با به رخ کشیدن تعداد طرفدارانش در کنسرت، بتواند دوباره سیاسیون را به سمت خودش بکشاند. ولی تکلیف برگزاری کنسرتش هم نامشخص مانده.
تتلو حالا دستپاچه و سردرگم است. عصبانی است. او سالها در ایران بر سر معاملهای وقت گذاشت که هم آبرو و هم حرفهاش را به خطر انداخت و دست آخر نتوانست آنچه میخواهد از این معامله نصیب ببرد. او دست به کار تازهای برای جنجالسازی زده.
اینکه تتلو با این تهدید در پی چیست، مهم نیست. شاید میخواهد در میدان افشاگریها در ایران، کلاهی هم برای خودش بدوزد. شاید تهدیدی است برای جوش دادن یک معامله جدید. هرچه هست، بعید است، اصولگرایان حامیاش، طعم تلخ تتلو را به این زودیها فراموش کنند.
آدمی که با حاشیه سر زبانها افتاد
و می افته
و خواهد افتاد
حاشیه بهترین ابزار واسه دیده شدن بدون زحمت
نشون داد الهه ی "بصیرت" و آدم شناسیه