۰۹ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۵:۰۱
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۶۳۶۸۷۱
تاریخ انتشار: ۱۷:۰۴ - ۲۹-۰۷-۱۳۹۷
کد ۶۳۶۸۷۱
انتشار: ۱۷:۰۴ - ۲۹-۰۷-۱۳۹۷

  سیدجواد سیدپور

درفضای افکار عمومی انتظاری به وجود آمده که نرخ ارز در هفته های پیش رو باز هم افزایش خواهد یافت. این انتظار ریشه در نگرانی هایی دارد که مردم نسبت به تحریم های آینده دارند. طرفداران این تز معتقدند که وقتی همه یک چیز را انتظار بکشند به احتمال بسیار زیاد آن اتفاق هم خواهد افتاد. بله این قاعده کلی همه جا می تواند درست باشد جز بازار!

بازار قواعد خودش را دارد. لزوما به حرف و خواست اکثریت گوش نمی کند. اگر قرار بود بازار به حرف اکثریت گوش کند الان باید اکثریت ثروت جامعه دست اکثریت مردم هم بود ولی این طور نیست الان درست برعکس شده و 80درصد ثروت جامعه دست 20درصد مردم است.

اکثریت ثروت جامعه دست یک اقلیت است که لزوما مثل همه فکر و عمل نمی کنند ولی قطعا در مسیر تولید سود بازارها قرار داشتند. رفتار بازار دمکراتیک نیست که ثروت را در بین اکثریت توزیع کند. مکانیسم بازار به گونه ای عمل می کند که نهایتا ثروت همواره دست اقلیت قرار می گیرد. در بازار دمکراسی خیر نمی کنند.

این است که جان مینارد کینز دانشمند افسانه ای بریتانیا می گوید:«بازار می تواند خیلی بیشتر از آنکه شما بتوانید همراهش باشید، غیر منطقی باشد». پس خیلی عجیب نیست که بازار دوباره بر خلاف همه انتظارها عمل کند و این بار به جای اینکه به انتظار اکثریت- که در انتظار افزایش قیمت ارز هستند- جامه عمل بپوشاند، درست خلاف آن عمل کند. در این تحلیل ها من یک فرض را مسلم گرفته ام؛آن فرض این است که شرایط ما، شرایط صلح است و کشور درگیر یک جنگ تمام عیار ارزی نیست! آنچه با آن مواجه ایم نوع بدخیمی از تحریم است.فقط همین!

اگر چنین باشد نرخ ارز فعلی در بازار آزاد قطعا بیش از اندازه، ارزشگذاری شده(over value ) است. نرخی که بیش از اندازه واقعی یا تعادلی ارزشگذاری شده باشد باعث برهم خوردن تعادل های بازار می شود. قاچاق گسترده سوخت و گوجه فرنگی هم یک بحران است و هم نشانه ای است از بحران دیگر؛ بحران در ارزشگذاری نرخ ارز.

نرخ ارز باید تعادلی باشد در غیر این صورت اقتصاد با مشکلات بزرگتری برخورد می کند. نرخ تعادلی ارز ،یعنی استفاده کردن از روش برابری قدرت خرید(ppp). بر اساس این نظریه نرخ های مبادله میان دو ارز زمانی در تعادل قرار می گیرد که قدرت خرید آنها در دو کشور یکسان باشد.

بدین معنا که نرخ مبادله بین دو کشور متناسب با سطح قیمت سبد ثابتی از کالاها و خدمات برابر باشد. این همان سیاستی است که بانک مرکزی هم هفته گذشته در جلسه سران آنرا به تصویب رسانده و اعلام کرده به طرف آن حرکت خواهد کرد. این منطق و این سیاست به روشنی دارد به همه کشور نشان می دهد که نرخ ارز بازار آزاد نمی تواند زیاد دوام بیاورد و دیر یا زود باید به طرف خالی کردن حباب قیمتی خودش حرکت کند.

در ادبیات اقتصادی به انحراف قیمت کالا از قیمت تعادلی بلند‌مدت، حباب گفته می‌شود. وقتي حباب ها بتركد خيلي از سرمایه‌گذاران برای فرار از بازار، سرمایه زیادی را از دست می‌دهند. معمولاً ترکیدن حباب همراه با انتقال شدید ثروت از بخشی از جامعه به بخشی دیگر شروع مي شود. ویژگی حباب، موقّتی بودن آن است. حباب گاهی به صورت دید غیرواقع‌بینانه و غیرممکن در مورد آینده هم بیان می‌شود. همه این نشانه ها اکنون در بازار ارز به وفور قابل رویت است.

یک دید گسترده غیرواقعی و یک انحراف قیمت بسیار زیاد که باعث رشد عجیب قاچاق معکوس در کشور شده؛ اینها اگر ادامه پیدا کند برای سلامت نیمه جان اقتصادکشور سم مهلک است و اگر ادامه پیدا نکند قربانیان زیادی از میان افرادی خواهد گرفت که در چند ماه گذشته بی محابا وارد بازار ارز شده و سرمایه گذاری های سنگینی کرده اند. یک بازی دو سر باخت برای مردم و اقلیتی که باز هم برنده است!

 

برچسب ها: دموکراسی ، اقتصاد
ارسال به دوستان
وبگردی