عصرایران؛ مازیار آقازاده - با خروج ایالات متحده آمریکا از "برجام" ، این توافق هستهای بین ایران و قدرتهای جهانی از نظر برخی ناظران و تحلیلگران مُرده است؛ اما برخی دیگر معتقدند وجود شخصیتی همچون ترامپ در کاخ سفید و مخالفت کمسابقه اروپا با خروج واشنگتن از برجام، روزنههای امیدی هستند که میتواند شعله کمفروغ این شمع افسرده را همچنان روشن نگاه دارد.
اما چطور میشود برجام را زنده و سرپا نگه داشت؟
ایران و قدرتهای جهانی در چارچوب توافق هستهای موسوم به "برجام" تعهداتی دوجانبه داشته و دارند؛ ایران بنا به اذعان آژانس بین المللی انژی هستهای که مرجع صاحب صلاحیت برای قضاوت درباره برنامه هستهای ایران است، تا کنون به همه تعهدات خود در قالب برجام پایبند بوده است؛ اما با خروج یکجانبه آمریکا از برجام و بازگرداندن تحریمهای سابق آمریکا علیه ایران و حتی افزودن بر آنها، کفه دیگر ترازوی برجام که ناظر بر تعهدات"5+1 " است، بسیار سنگین شده و تعادل برجام به هم خورده است.
طبیعی است که هر قرارداد و پیمانی دو طرف دارد و وقتی در یک طرف ماجرا خلف وعدهای صورت میگیرد تعادل آن قرارداد به هم خورده و این حق در طرف دیگر قرارداد ایجاد میشود که قرارداد را فسخ کند.
ایران اما تا کنون از این کار خودداری کرده و تلاش کرده است آمریکا را در میان کشورهای موسوم به 1+5 و در صحنه جهانی منزوی کند.
اما اروپاییها که بسیار اصرار به حفظ برجام و کارایی آن دارند در ماههای گذشته با حفظ رایزنیهای خود با ایران از تهران خواستهاند در برجام بماند. آنها به ایران وعده دادهاند یک کانال جدید برای ادامه ارتباط مالی با ایران ایجاد کنند که به علامت اختصاری کلمات لاتین آن، " SPV " است.
عکس: ایرنا
اما انتقادهای صریح روزهای گذشته مقامات تهران از اروپا به خاطر تعلل در گشایش رسمی این کانال و از سوی دیگر پاسکاریهای مکرر بین کشورهای اروپایی برای میزبانی از مقر و "دفتر و دستک" این موسسه، باعث شده تا ناظران به آینده آن بدبین شوند.
حفظ برجام تا حدود زیادی به ایجاد این کانال مالی وابسته شده است، چرا که اگر این "آب باریکه" در برابر تحریمهای همهجانبه آمریکا نباشد، فشارهای اقتصادی ناشی از تحریمهای آمریکا به ایران به حداکثر میزان خود خواهد رسید و به طور عملی فایده ای از عمل به تعهدات برجامی ایران باقی نخواهد ماند.
"این دست آن دست " اروپا برای گشایش رسمی کانال ارتباط مالی با ایران، تا حدود زیادی ناشی از هراس اروپاییها از احتمال اعمال تحریمهای واشنگتن علیه آنها و نشانهای از این امر است که دولتمردان و سیاستمداران قاره سبز قادر و مایل به پرداخت هزینه برای حفظ برجام نیستند.
اگر سازوکار ویژه مالی اروپا با ایران به فرجام نرسد، برجام دیگر برای ایران حتی از اندک مزیتهای متصور خود نیز تهی خواهد شد و به احتمال فراوان دولتمردان جمهوری اسلامی راهکارهای دیگری برای آینده ترسیم خواهند کرد.
البته گروهی معتقدند تعلل اروپاییها و جدی نبودن آنها در گشایش سریع "SPV" به دلیل اطمینان خاطر آنها از باقی ماندن ایران در برجام است. در قالب این تحلیل، اروپاییها بر این گمانند که ایران گزینههای دیگری جز تکیه کردن به برجام ندارد و هر گزینه دیگری به جز این، هزینههای سنگینی برای تهران خواهد داشت.
شاید به همین خاطر بوده است که طی روزهای گذشته لحن مقامات تهران در قبال اروپاییها کمی تندوتیز شده تا به آنها بفهماند این گونه نیست و در صورت تعلل بروکسل در گشودن منفذی در برابر تحریمهای آمریکا برای اقتصاد ایران، دولتمردان ایران گزینههای دیگری خواهند داشت و تا ابد منتظر تعلل اروپاییها نخواهند ماند. سخنان هشدار گونه دیروز عباس عراقچی معاون وزیر خارجه ایران و نیز لحن دریابان شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی در دیدار دیروز با جرمی هانت وزیر خارجه بریتانیا در تهران، حاکی از این مساله است.
اروپاییها برای حفظ برجام باید هزینه بدهند و این هزینه در کوتاه و میانمدت ایستادگی در برابر دولت ترامپ است. این کاری است که بیشتر اروپاییها دوست دارند انجام دهند اما مشکل از اینجاست که اقتصاد و سیاست الزاما در دو مسیر یکسان سیر نمیکنند و وقتی از اقتصاد اروپا سخن میگوییم مراد و منظور شرکتهای خصوصی هستند که ترجیحات، اولویتها و منافع اقتصادی خود را ملاک قرار میدهند و این شرکتها به دولتهای اروپایی پاسخگو نیستند و به هیات مدیره خود پاسخگو هستند و برای آنها تنها و تنها بیلان سالانه عملکرد سود و زیان مهم و تعیین کننده است.
اما ایران انتظار نداشته و ندارد که اروپاییها برای مثال " گوش رییس شرکتهایی چون زیمنس، پژو، توتال و.. را بِکِشند و آنها را به ایران بازگردانند" بلکه انتظار منطقی تهران از اروپاییها این است که لااقل به اندازه تشکیل یک موسسه فراملی مالی برای ادامه ارتباطات مالی و اقتصادی با ایران تحت تحریمهای آمریکا، پایمردی نشان داده و قادر به پرداخت هزینه باشند.
این کمترین کاری است که اروپاییها برای تشخص سیاسی و پرستیژ بینالمللی خود باید انجام دهند. سیاستمداران اروپایی هنگام سخنرانیها و اعلام مواضع سیاسی همواره از اینکه در نقش "طفیلی" آمریکا باشند دوری جسته و برای خود شانی همسان و همسنگ با یک بلوک قدرت جهانی قایلاند، حالا شاید زمان آن رسیده که نخستین قدم محکم خود را برای استقلال از آمریکا – آن هم آمریکای ترامپ که مواضع و سیاستهای آن حتی برای نزدیکترین متحدان سنتی واشنگتن هم "حالبههمزن" شده است- بردارند و "هزینهای مقدس" در راه استقلال و تشخص بینالمللی خود به جان بخرند.
ایران تا به ابد منتظر اروپا نخواهد ماند و تا اینجای کار هم خیلی صبوری به خرج داده؛ شاید مهمترین دلیل این صبوری این بوده که آمریکای ترامپ را از منظر سیاسی در جهان بیش از پیش منزوی کند.