پشت پرده "سمند طلایی" لو رفت !

باشگاه جواني برنا/مريم طالقاني- "فرورتيش رضوانيه" روزنامه نگار طنزنويس درباره سمند طلايي، دروغ سيزدهي که به شايعه اي بين المللي تبديل شد و خود او طراح اصلي آن بود در گفت گويي اختصاصي با باشگاه جواني برنا گفت: دو دليل عمده باعث شد که من به اين کار دست بزنم.

از فرورتيش کارهاي بسيار زيادي ديده ايم که آخرينش همين سمند طلايي بود البته فرورتيش قبلا هم با دروغ کج بودن برج ميلاد مدتي نقل مجالس مردم بود. آن چه در زير مي خوانيد حاصل گفت وگوي دوستانه باشگاه جواني برنا با اين روزنامه نگار طنز پرداز است. فرورتيش رضوانيه درباره انگيزه ها و چگونگي شکل گيري اين دروغ سيزده که سر از سايت ها و تلويزيون هاي فارسي زبان ماهواره و سايت هاي خارجي در آورد به برنا گفت: "همه ما يک مقدار دچار کمبود نشاط شده ايم، از آن طرف مردم ما شاد نيستند. شما اخبار روزنامه ها وخبرگزاري ها را نگاه کنيد. يک خبر جالب و بامزه نمي بينيد، اخبار راديو و تلويزيون که کلا جدي است و روزنامه ها هم از خبرگزاري ها و واحد مرکزي خبر بر مي دارند.

وقي من دروغ سيزده را پخش کردم هدفم اين بوده است که يک مقدار اين فضاي خشک را مرطوب کنم. يک مقدار جلا دهم تا مردم کمي روحيه شان تغيير کند. هدف اصلي من اين بود که مردم درباره چيزي صحبت کنند که برايشان جالب باشد. بنابراين از بهمن ماه در تاکسي اين خبر را به مردم مي گفتم. البته خبرش هنوز کارنشده بود اما من به مردم مي گفتم. کم کم ديدم مردم ذهنشان درگير اين خبر مي شود. سمند 950 ميليون تومان خريدار هم يک پولدارروسي بوده است و برخلاف تصورشان عرب نبوده است؛ کلا ديدم که برايشان جالب بود. نزديک عيد هم که شد ديدم هيچ دروغ سيزده بهتري نيست پس همين را کار کردم. "دنياي خودرو" ترسيد و بالاي صفحه نوشت 13 به در تا کاملا مشخص باشد که دروغ است. يک مصاحبه خيالي هم چاپ کرد با مديرعامل بوگاتي (خودرو ساز فرانسوي) مبني براين که پرايد و روآ قرار است با هم قاطي شود و با شرکت بوگاتي يک ماشين جديد طراحي کنند. به نظر من خيلي مصاحبه لوسي بود. اصلا از اين حرکت خوشم نيامد. در تماسي که با دنياي خودرو داشتم، گفتند ما نمي توانيم ريسک کنيم. تو داري دروغت را مي گويي بگو ولي ما بايد در صفحه 13 به در چاپ کنيم که هرکس ديد، بداند که دروغ 13 است. من کمي فکر کردم بعد با سايت "شفاف نيوز" و "پارسينه" تماس گرفتم و به آنها گفتم ما خودمان اين خبر را کار کرديم خودم عکس هايش را ديده ام و در دنياي خودرو هم چاپ شده ولي نگفتم دروغ سيزده است کاملاً جدي برخورد کردم و خبر را دادم. اعتبار خودم را سوزاندم تا مردم کمي شاد باشند و روحيه داشته باشند.

 از آن طرف وقتي اين سايت ها گذاشتند، سايت هاي ديگر هم باور کردند و خبر راگذاشتند. بعد يکي از دوستانم به من زنگ زد و گفت خبر20:30 در آخرين بخش خبرهاي سال 87 خبر را کار کردند. خيلي خوشحال شدم. وسط عيد کساني که دنياي خودرو را خوانده بودند، چون دنياي خودرو پرتيتراژترين و پر فروش ترين هفته نامه خودرو است، (جايي هم تبليغ نمي کند و مخاطبان خاصي خودش را هم دارد)، گفتند که در سايت هاي اينترنتي بعضي از کاربران به اين خبر واکنش نشان دادند.

در "فروما" و وبلاگ ها پيام گذاشتند که ما مي دانيم اين کار فرورتيش است، چون دنياي خودرو پاي خبر اسم من را بدون اطلاع زده بود. بعد از آن قسمت دوم نقشه ام را اجرا کردم يک فيلمي که از اين ماجرا داشتم، به سايت پارسينه دادم. پارسينه فيلمش را پخش کرد. من گفتم اگر فکر مي کنيد دروغ است، من فيلمش را هم دارم. اول در سايت يوتيوب گذاشته بودم. گفتم در يوتيوب است، مي خواهيد کار کنيد؟
 گفتند بله. البته به حساب اعتبار من فيلم را کار کردند.
بعد از اينکه فيلم کار شد مي ديدم خود کاربران هم نمي دانند که خبر واقعاً دروغ است يا راست. دو دل بودند چون از آن طرف عکس و فيلم را ديده بودند از طرف ديگراين ماجرا تصادف را نوشته بودم و در سايت گذاشته بودم. البته همه اين کارها خيلي برايمان هزينه داشت. چون ماشين را خودمان رنگ کرديم. يک جا گفت من 200 هزار تومان مي گيرم 5 روز هم طول مي کشد تا کامل شود، تازه خيلي پايين گفت.

من با چند تا ازدوستان جمع شديم و خودمان اين کار را انجام داديم که اسم همه آنها را در وبلاگم آورده ام. اين کار را انجام داديم و عکس و فيلم ها را گرفتيم.

در مورد مدل ماشين هم سمند را انتخاب کردم، چون نه مي خواستم بگويند که شما از کسي پول گرفته ايد تا برايش تبليغ کنيد نه اينکه من حاضر بودم با کسي مذاکره کنم براي اينکه اسپانسر شوند که من دروغ بگويم. اين ممکن بود باعث شود که آنها پايشان گير باشد و اگر خودشان هم خواستند به من پول بدهند و صدايش را در نياورند. بالاخره يک روزي صدايش در مي آمد و اين براي من خيلي بد بود و اين کار را نکردم. سرماشين داشتيم با هم صحبت مي کرديم. همه مي گفتند ماشين‌هاي مدل بالا انتخاب کنيم. چون پورشه و بنز قبلاً از طلا ساخته شده بود. اما من قبول نکردم. گفتم بايد ماشيني باشد که هم ايراني باشد، هم برايش هيچ تبليغي نشود. با توجه به اينکه من با چشم خود ديده و با گوش هاي خودم شنيده بودم درشهرهاي مختلف سمند را مي پرستند و وقتي مي پرسي دوست داري چه ماشيني داشته باشي؟ مي گويند سمند LX. بنابراين من سمند را انتخاب کردم چون ماشين ايراني است ،همه هم مي شناسند.

چون خبر در وبلاگ ها با عکس کار شده بود و عکس هم زبانش بين المللي است. مطمئن بودم که در سايت هاي خارجي هم کار مي شود. بنابر اين وقتي سمند را انتخاب مي کردم خيالم کاملا راحت بود. از آن طرف هم دوست داشتم درسايت هاي کشور هايي که سمند به آنها صادر مي شود مثل سوريه خبر را بخش کنم اما به دلايلي نشد. خبرگزاري "پرس تي وي" خبر را کار کرد. چند تا سايت خارجي هم از روي "پرس تي وي" کار کردند. متن انگليسي خبرهايشان را خودم دارم.

در حقيقت خواستم بگويم که سمند اگر طلا باشد مي تواند افتخار ملي باشد.
اتفاقات مختلفي افتاد اما هيچ کس حرف مرا باور نمي کند. آدم وقتي با راست گفتن نمي تواند کارش را پيش ببرد مجبور است از راه ديگري وارد شود و به مردم ثابت کند. من فقط از شفاف نيوز و پارسينه عذرخواهي مي کنم که از اعتماد آنها به خودم سو استفاده کردم اما هيچ کس ديگري را سرزنش نمي کنم.

سر قضيه برج ميلاد هم اين جوري بود چون هيچ کس با روابط عمومي برج ميلاد تماس نگرفت و حتي راديو، تلويزيون هم که اين خبر را پخش کردند، اين کار را نکردند. شبکه هاي فارسي زبان امريکا هم آن خبر را کار کردند. از آن طرف شنيدم که يکي از سازمان هاي بين المللي مستقر در تهران داشت کميته بحران تشکيل مي داد. اگر هر کدام از اين ها با روابط عمومي برج ميلاد تماس مي گرفتند مشخص مي شد که دروغ است و صحت ندارد اما اين کار را نکردند و به آن خبر استناد کردند.

"عليرضا نوري زاده" و "ميبدي" هم در تلوييزيون هاي ضد انقلاب باور کردند و اين خبر را نقل کردند. من فيلم آن را هم دارم البته بعد خودشان خبر را تکذيب کرد. کلي عکس برج ميلاد نشان دادند، گفتند اهالي گيشا دارد محل را تخليه مي کنند. چون خطر آنها را تهديد مي کند کلي حرف زدند و وقتي فهميدند دروغ سيزده بوده است، تکذيب کردند. البته از اين لحاظ خوب شد. من براي دروغ سمند کسي را سرزنش نمي کنم چون دروغ طوري نوشته شده بود که هيچ سازمان نه مي توانست تاييد کند و نه مي توانست تکذيب کند. دنياي خودرو را وقتي فرستادند چاپخانه ايام تعطيل آغاز شد و کسي هم سر کار نبود که پاسخگو باشد. مرا هم که نمي توانستند پيدا کنند. ايران خودرو هم در جريان نبود که بخواهد تاييد يا تکذيب کند. همه مجبور بودند باور کنند.

حتي اگر آن سايت هاي خبري هم نمي زدند و من فقط در وبلاگ ها پخش مي کردم بازهم همين افتاق مي افتاد اما هدف همين بودکه يک مقدار مردم اخبار خوب و بامزه بشنوند. متاسفانه سردبيرهاي ما دغدغه شان مثل مردم شده است. همه دنبال پولند. دنبال اين هستند که آن ميزي که پشت آن نشته اند و تازماني که هستند کم خطر دوره خود را طي کنند. معمولا به شادي و نشاط در جامعه کمک نمي کنند.

هذف از اين خبر اين بود که مردم يک مقدار درباره يک چيزي صحبت بکنند. با توجه به اينکه فرصت کمي داشتم و آن قدر هم خط قرمز براي کار ظنز وجود دارد که دست آدم بند مي ماند. بنابر اين سعي کرد به کسي بر نخورد. روي فروش سمند هم که نه تاثير مثبت داشت و نه تاثير منفي. بعضي هم بي انصافي کردند و گفتند تو اين کار را کردي که از ايران خودرو پولي بگيري. من گفتم ايران خودرو به کسي پول نمي دهد و اگر هم قرار بود اتفاقي در اين زمينه بيفتد با رفتن آقاي منطقي منتفي شد! من نه همکاري هيچ سازماني را درباره اين دروغ مي پذيرم و نه در واقع باهيچ سازماني صحبت کردم. حتي با گمرک هم صحبت نکردم چون بعدها فهميدم که ماشين از انزلي صادر نمي شود و از آستارا مي رود و هيچ سمندي هم بدون اجازه روسيه وارد روسيه نمي شود. من صرفا يک چيز تخيلي از خودم نوشتم و استناد علمي هم نمي توان به آن کرد.