۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۷:۲۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۷۱۹۷
تاریخ انتشار: ۱۵:۱۶ - ۰۸-۰۹-۱۳۸۵
کد ۷۱۹۷
انتشار: ۱۵:۱۶ - ۰۸-۰۹-۱۳۸۵

زبان شاملو زبان خدایان است

نشست نقد و بررسي کتاب "اميرزاده کاشي ها" (نقد شعر احمد شاملو) نوشته پروين سلاجقه، ديروز با حضور نويسنده آن و عنايت سميعي، شاعر و منتقد ادبي در شهر کتاب برگزار شد.

پروين سلاجقه و عنايت سميعي عصر ديروز، 7 آذر، به نقد اشعار شاملو پرداختند. به اعتقاد سلاجقه، ذهنيت شاملو درباره زن از ذهنيت مردسالارانه سرچشمه مي گيرد و قهرمان زن در شعر شاملو بسيار منفعل است. سميعي نيز گفت: در شعر شاملو عمدتاً با يک نوع زبان و تفکر ثنوي روبرو هستيم. 
 
به گزارش خبرگزاري ميراث فرهنگي نشست نقد و بررسي کتاب "اميرزاده کاشي ها" (نقد شعر احمد شاملو) نوشته پروين سلاجقه، ديروز با حضور نويسنده آن و عنايت سميعي، شاعر و منتقد ادبي در شهر کتاب برگزار شد.

در ابتداي اين نشست پروين سلاجقه در سخناني به ديدگاه هاي کلاسيک و تاحدي رايج در نقد شعر پرداخت و گفت:« در بخشهاي نخستين کتاب سعي کرده ام تاريخچه اي از چگونگي شکل گيري نقد شعر بيان کنم که خود اين بحث به دو ماجراي اصلي برمي گردد؛ يعني ديدگاه هاي افلاطون و ارسطو در اين باره. افلاطون شعر را در پيکره اي کلي در نظر مي گيرد و انگار که شعر در همان ابتدا به زباني استعاري متولد شده است.

اما ديدگاه هاي ارسطويي به طور عمده سمت و سوي نگاهي جزءگرايانه را دارند، نگاهي که سعي مي کند اشکال پديده هنري را به شکلي از همديگر مجزا کند و آنها به اين شيوه تحليل کند. اگر به شيوه اي آکادميک بخواهيم به نقد شعر بپردازيم ديدگاه ارسطويي را بايد دنبال کنيم. اما بايد گفت در نهايت اين ديدگاه افلاطوني است که پيروز مي شود و شعر به مثابه يک کليت به مخاطب عرضه مي شود. به هر حال من سعي کردم يک شيوه التقاطي را که مي توان آن را پديدارشناسانه ناميد، پي گيرم.»

او سپس به معرفي بخشهاي مختلف کتابش پرداخت و گفت:« در فصل نخست به ويژگي هاي شعر شاملو از جمله انواع هنجارگريزي هاي او پرداخته ام و کوشيده ام هم به صورت تئوريک و هم به صورت کاربردي به آنها بپردازم.البته بحث اصلي من در فصلهاي بعدي است که درگيري ام را با متن شعر شاملو نشان مي دهد. من براي اين کار مي بايست خود را از همه تعلقاتي که پيش زمينه من را از متن شاملو شامل مي شود، رها مي کردم و تا حدي اين کار را پي گرفته ام.»

سلاجقه افزود:« فصل بعدي کتاب به سروده هاي اجتماعي شاملو اختصاص دارد که عمدتاً اشعار دوره آغازين زندگي او را شامل مي شوند و بعد هم به دوره هاي ديگر سرايت مي کنند. مي توان گفت سروده هاي اجتماعي بخش اصلي شعرهاي اوست و شاملو از اين طريق به عنوان مصلحي اجتماعي مطرح مي شود.

عنوان بخش دوم هذيان ها است که به نوشتارهاي ويژه اي از شاملو مي پردازد که در شروع سالهاي شکل گيري شعر معاصر به نوعي او را که تحت تاثير جريانات مدرن است، باز مي نماياند. مهمترين شعر در اين زمينه "رکسانا" است که سرشار است از کهن الگوهاي قومي، اساطيري، فردي و جمعي که بخش عمده اي از ناخودآگاه شاعر را نشان مي دهد.»

نويسنده کتاب اميرزاده کاشي ها گفت:« بخش بعدي کتاب من منظومه ها است که اشعار عاميانه شاملو را مورد بررسي قرار مي دهد که بهره گيري او را از زبان مردمي و فرهنگ کهن و در عين حال رويکردي  تازه به آن هم هست را مي نماياند.

منظومه ها در واقع بازنمايي فرهنگ مردمي اند. مهمترين شعرهاي اين بخش نيز "پريا"، "قصه هاي ننه دريا" و "بارون" است. منظومه ها شعرهاي سالهاي نا اميدي شاعر اند در تمامي عرصه هاي زندگي. فصل بعدي شبانه ها است که مشخصاً به شبانه هاي او اختصاص دارند و از هواي تازه آغاز مي شوند. بخش بعدي عاشقانه است که به عقيده من از مهمترين و زيباترين اشعار او را شامل مي شوند. زبان شعر در اينجا فوق العاده ساده اند. بخش بعدي به مرثيه هاي شاملو اختصاص دارد.

به عقيده من تفاوت بنياديني ميان مرثيه سرايي ميان شاملو ديگر نوآوران شعر وجود دارد. در شعر شاملو مرثيه ها عمدتاً مردمي اند. بايد گفت شاملو در سالهاي مياني عمرش با انديشه اي خاص درگير مي شود که مي توان آن را نوعي هراس از مرگ ناميد. به اين معني که شاملو از اينکه بميرد اما عشق زنده بماند، هراس دارد. فصل هشتم کتاب نيز سروده هاي نوستالژيک شاعر را بررسي مي کند که در آن انواع نوستالژي به چشم مي خورد. نوستالژي روستا، کودکي، وطن و حتي انواع نوستالژي ها فلسفي و عرفان گنوسي.

انديشه هاي فلسفي بخش بعدي کتاب اميرزاده کاشي ها را شامل مي شود که مهمترين اشعار شاملو را دربرمي گيرد. در اينجا منِ شاعر يک منِ شخصي نيست و او مي کوشد آن را عام کند. فصل آخر نيز سفر است و اتفاقاً آخرين شعر شاملو با سفر تمام مي شود و از بهترين شعرهاي عاشقانه اوست. ساختار پيچيده شعر مي خواهد به ما بگويد که راوي شعر به نوعي جهان پس از مرگ را و حتي تجزيه پس از مرگ را هم تجربه مي کند.»

پروين سلاجقه درباره شيوه اي که در نقد اشعار به کار گرفته است، گفت:« شيوه برسي من اين بود که هر شعر را به طور مستقل مورد واکاوي قرار دهم اما بايد گفت خود اشعار فراتر از هر نقدي هستند و نقد دبي هر مقدار هم که بخواهد متن را بگشايد در نهايت اين پيکره جاودانه شعر است که مي ماند.»

او درباره شعرهاي شاملو گفت:« شاملو انديشه اي اسطوره اي دارد و همين انديشه است که به نوشتار پست مدرنيستي در شعرش راه مي دهد. او در جايي از اسطوره هاي کهن اسطوره زدايي مي کند (از جمله در شعرهاي مسيح، مرگ ناصري و مرگ مصلوب) و در جاهي ديگر باز به اسطوره سازي مي پردازد. حتي شکل نوشتاري هم در شعرهاي شاملو اساطيري است؛ او کلمات را از هم جدا مي کند و در عوض کلمات طولاني به کار مي برد که اين دقيقاً در خدمت زبان اساطيري است. همچنين يکنوع انديشه شهودي هميشه همراه شاملو بوده است. درست است که شاملو در جسارت هايش بسيار آوانگارد است اما در ذهنيتش اينگونه نيست.»

سلاجقه در خصوص بازنمايي زن در اشعار شاملو افزود:« اتفاقاً زن در شعرهاي شاملو در همان مناسبات قديمي و سنتي قرار مي گيرد و ذهنيت شاملو درباره زن از همان ذهنيت مردسالارانه اي سرچشمه مي گيرد که يا زن را معشوق خود مي خواهد، يا کسي است که در خدمت قهرمانان مرد است و کلاً قهرمان زن در اشعار شاملو بسيار منفعل است. مي توان 
گفت در تمام شعرهاي او (به غير از شعري که درباره فروغ فرخزاد سروده که او را تا حد يک قديس بالا برد است) هيچ نقش فعالي براي زن متصور نيست.»

در اين نشست عنايت سميعي، شاعر و منتقد ادبي نيز در سخناني کتاب اميرزاده کاشي ها را نقدي همدلانه، آکادميک و خلاقانه از شعر شاملو توصيف کرد.

او درباره جهان بيني و شعر شاملو گفت:« جهان بيني شاملو اسطوره اي است و پيوند شعر و اسطوره هم به آغاز آگاهي انسان بر مي گردد. او به ندرت از جهان بيني اسطوره اي فاصله مي گيرد. شاملو قهرمانهاي تاريخي خود را به انسانهاي مطلق بدل مي کند. جهان بيني اسطوره اي نزد شاملو در آفرينش قرينه سازي هاي متضاد نمايان است.

زبان شعر شاملو زبان خدايان است يا دست کم زبان گوينده اي که بيرون از دايره جهان ايستاده است و بر آن نظارت دارد. گستاخي، پرخاشگري، بيان صريح و قاطعيت کلام در شعر شاملو موج مي زند. بايد گفت تنها معدودي از شعرهاي شاملو قابل تاويل و داراي تم دال مشخص بيروني اند و بيشتر شعرهايش قابل توصيف اند نه تاويل.»

سميعي درباره دريافت خود ازمقوله هاي مدرن و پست مدرن و کاربردشان در شعر شاملو افزود:«دريافت من از مدرن و پست مدرن دريافت نظري نيست بلکه يک دريافت تجربي است. هر دوي اين مقولات متعلق به سرزمين ديگري هستند بايد گفت بيشتر ما در اين بحثها گيج مي زنيم.

همه ما و من جمله شاملو داراي ذهنيتي التقاطي هستيم نه اينکه هم مدرن باشيم و هم پست مدرن. ممکن است گه گاه فرم شعر آدم را اغفال کند اما ژرف ساخت فکري شاعر چيز ديگري مي گويد. ژرف ساخت فکري شاملو يک آدم اقتدارگراي کلاسيک را نشان مي دهد که البته با همه دستاوردهاي جهان مدرن و پست مدرن هم آشناست. در هر حال بايد گفت در شعرهاي شاملو ما عمدتاً با يک نوع زبان و تفکر ثنوي روبرو هستيم.»
 

ارسال به دوستان
وبگردی