۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۳:۱۹
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۴۹۹۳
تاریخ انتشار: ۱۱:۰۷ - ۳۱-۰۶-۱۳۸۸
کد ۸۴۹۹۳
انتشار: ۱۱:۰۷ - ۳۱-۰۶-۱۳۸۸

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از انها در زير مي‌آيد.


كيهان: عربستان در آرزوي تجزيه يمن

«عربستان در آرزوي تجزيه يمن» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان يه قلم سعدالله زارعي است كه در آن مي خوانيد؛درگيري هاي گروه الحوثي و دولت يمن در استان شمالي «صعده» بعد از طي دوره اي آرام بار ديگر طي دو سه روز گذشته شعله ور و دامنه آن علاوه بر صعده به استانهاي «عمران» و «حرف سفيان» نيز كشيده شد. مطابق آخرين خبرها در درگيري هاي روز عيد فطر ميان دو طرف حدود 150 نفر از مبارزان صعده كشته شده اند.

درگيري هاي دو روز اخير در حالي صورت گرفته است كه مبارزان حوثي و دولت علي عبدالله صالح هر كدام جداگانه از ارائه طرحي براي پايان دادن به درگيري ها و رسيدن به توافق خبر داده بودند. خبرگزاري ها نيز گزارش داده بودند كه دولت علي عبدالله صالح در طرح شش ماده اي خود تعديلاتي را به وجود آورده و يك بند آن را كه شامل خلع سلاح گروه حوثي است، كنار گذاشته است.همين خبرگزاري ها از پذيرش طرح دولت توسط عبدالملك حوثي رهبر مبارزان صعده نيز خبر داده بودند. عبدالملك در مصاحبه با خبرگزاري ايراني فارس حتي اين اتهام كه مبارزان صعده نيز درصدد احياي دوباره سيستم امامت هستند را رد كرده و افزوده بود: «ادعاي ارتش مبني بر اينكه مبارزان ما درصدد تصرف كاخ رياست جمهوري در صعده بوده اند درست نيست.» اما درگيري ها تشديد شد.

با اين وجود كاملاً واضح است كه هر دو طرف آمادگي زيادي براي كنار گذاشتن درگيري ها و روي آوردن به مذاكرات سياسي دارند. ديروز خبرگزاري فرانسه به نقل از منابع وزارت دفاع يمن از برقراري آرامش در شمال بعد از درگيري هاي روز عيد فطر خبر داد. اما با اين وجود چرا اين توافقات به آساني به هم مي خورد؟ هر دو گروه از يك كشور «ثالث» بعنوان عامل اصلي برهم خوردن توافقات نام برده اند البته دولت يمن از ايران و گروه الحوثي و بعضي ديگر از منابع مستقل از «عربستان سعودي» نام مي برند. پرواضح است كه ايران هيچ علاقه اي ندارد كه در درگيري اين دو گروه كه حتي فراتر از مذهب مشترك به قبيله مشترك- حاشد- تعلق دارند دخالت كند. علاوه بر آن امكان عملي اين دخالت- كمك تسليحاتي- هم به دليل نداشتن مرزهاي مشترك خاكي يا آبي براي ايران ميسر نمي باشد پس طرح موضوع دخالت ايران فاقد مبنا و دليل است. اما درباره دخالت عربستان سعودي در درگيري هاي يمن گفتني هايي وجود دارد.

1- عربستان سعودي از ديرباز سه استان يمن- شامل استان هاي عسير، نجران و جيزان- را در تصرف خود دارد. رياض به موجب توافق ميان مقامات ارشد دو كشور در شهر طايف در سال 1313 موظف شد اين سه استان را در سال 1333 به يمن برگرداند ولي به دليل تمديد آن در سالهاي 1333، 1353 و 1383 كماكان اين استانها را در تصرف خود دارد. گفته مي شود با تمديد پي درپي پيمان طايف، عربستان عملا اين سه استان را به كشور خود ضميمه كرده است.

2- عربستان سعودي و يمن تنها دو كشور خاورميانه هستند كه حدود مرزهايشان به علت كثرت اختلافات مرزي و ارضي- و در واقع طمع ورزي عربستان به خاك يمن- مشخص نشده و اين مسئله از زمان استقلال يمن بطور متوسط به بروز درگيري هايي در هر دو سال يك بار منجر شده است.

3- عربستان سعودي چندين جزيره حساس يمن را در درياي سرخ و درياي عرب در تصرف خود دارد. 10سال پيش نيروهاي نظامي عربستان جزيره يمني «دئوهوراپ» را به تصرف درآورده و اعلام كردند تا زماني كه يمن جزيره «عاشق»- متعلق به يمن- را رها نكرده، اين جزيره را در تصرف خواهند داشت. در همين سال-1377- عربستان يك جزيره ديگر از يمن- الدويمه در درياي سرخ- را از طريق درگيري نظامي به اشغال درآورد. در مجموع تاكنون متجاوز از 10جزيره كشور يمن توسط عربستان به تصرف درآمده است.

4- عربستان سعودي مخالف وحدت دو يمن بود و اينك نيز براي تجزيه بخش جنوبي يمن از بخش شمالي آن تلاش مي كند. دو يمن بعد از سالها جدايي در اول تير 1369 به وحدت رسيدند ولي عربستان با استفاده از روابط سنتي خود با يمن جنوبي - عليرغم آنكه رهبران آن كمونيست بودند!- تلاش كرد كه وحدت يمن را از هم بپاشد بدين منظور به زودي علي عبدالله صالح و علي سالم البيض رهبران دو يمن را رو در روي هم قرار داد. پيش از آن عربستان با پرداخت پول به سران قبايل يمن اولين رويارويي را 9 ماه پس از تاسيس يمن به وجود آورد. درگيري هاي ميان رئيس جمهور و معاون او هر روز تشديد شد تا اينكه در سال 1373 دو طرف در «امان» پايتخت اردن به توافقات مهمي دست يافتند. علي سالم البيض از امان راهي عربستان شد و گزارش توافقات را به مقامات سعودي داد. اين مسئله سبب شد كه 24 ساعت بعد از توافق امان درگيري نظامي ميان دو بخش جنوبي و شمالي يمن تشديد شود. اين درگيري ها يك ماه به درازا كشيد و در نهايت با فرار 200 تا 300 تن از فرماندهان بخش جنوبي يمن به رياض و تسلط نيروهاي علي عبدالله صالح بر عدن خاتمه يافت.

5- در درگيري هاي اسفند 73 و فروردين 74، عربستان سعودي تعداد زيادي از افسران خود را به يمن جنوبي گسيل كرد تا در كنار نيروهاي سالم البيض با نيروهاي يمن شمالي مبارزه كنند. همزمان خبرگزاري فرانسه گزارش داد كه مقامات عربستان 12جنگنده ميگ 29 را به همراه خلبان روسي از روسيه اجاره كرده و در اختيار سالم البيض گذاشته اند.در اين درگيري ها عربستان دو ميليارد دلار هزينه كرد كه بخش عمده آن صرف خريد تسليحات از سه كشور اوكراين، بلغارستان و لهستان و گسيل آنها به ميدان درگيري از طريق بندر مكلا واقع در يمن جنوبي بود. در اين درگيري ها با سياست و سلاح سعودي ها 200 تا 300 هزار يمني كشته يا مجروح گرديدند.

6-در جريان جنگ هاي داخلي يمن، عربستان سعودي يك طرح 5 ماده اي را تسليم اعضاي دائم شوراي امنيت سازمان ملل كه متضمن به رسميت شناختن جدايي يمن جنوبي از يمن بود، كرد. علاوه بر آن عربستان اعضاي شوراي همكاري خليج فارس- به جز قطر- را براي به رسميت شناختن جدايي يمن جنوبي از يمن متقاعد كرد اين مسئله سبب اعتراض شديد علي عبدالله صالح گرديد. او طي نطقي در استان حضرموت خطاب به دولت عربستان گفت:«از آنها مي خواهيم در امور داخلي مان مداخله نكنند... ما در نقشه جغرافيا وجود داريم و ملت ما ملتي تاريخي است و كشورمان از ديرباز وجود داشته و نه از 60 سال پيش - طعنه به عربستان كه قبل از فروپاشي عثماني بعنوان يك كشور مستقل وجود نداشته است- و كسي نمي تواند ما را از نقشه جغرافيايي بزدايد.»

دلايل، شواهد و مدارك فراواني وجود دارند كه همه حكايت كننده علاقه قديمي مقامات رياض به تحت سيطره درآوردن يمن مي باشد. آنان با استفاده از فقر حاكم بر يمن و اختلافات موجود ميان دو بخش يمن درصدد برآمده اند تا مقدمات سيطره خود بر اين كشور را فراهم نمايند.

نكته ديگر اين است كه زيدي ها كه عمدتاً در يمن شمالي سكونت دارند در طول تاريخ مهمترين مانع عربستان بر سر راه سيطره بر يمن بوده اند. درگيري هاي موجود ميان دو گروه زيدي در صعده كه دامنه آن به دو استان ديگر- عمران و حرف سفيان- نيز كشيده شده است شرايط بسيار مطلوبي را در اختيار عربستان قرار مي دهد. عربستان در بخش جنوبي يمن مشكل چنداني ندارد. اين كشور از طريق وهابي ها، يهودي ها و حنبلي هاي يمن كه در نزديكي هاي مثلث مرزي عربستان، عمان و يمن استقرار دارند و از طريق پرداخت پول به سران قبايل در يمن جنوبي عملاً اين بخش را در سيطره خود دارد هم اينك نيز نيروهاي علي سالم البيض در اين منطقه با سلاح سعودي و پوشش اطلاعاتي اين رژيم آماده راه اندازي جنگ عليه بخش شمالي يمن هستند. با اين وصف درگيري ميان دو بخش طايفه بزرگ«حاشد» به هيچ وجه نه براي رئيس جمهور يمن و نه براي گروه الحوثي دستاوردي ندارد و بهتر است هر چه زودتر خاتمه يابد وگرنه تجزيه دوباره يمن دور از انتظار نخواهد بود.

آفتاب يزد: پيامي كه نمي‌خواهند بگيرند!  

«پيامي كه نمي‌خواهند بگيرند!»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفتاب يزد است كه در آن مي‌خوانيد؛در شش هفته گذشته، غيبت سيد حسن خميني در برخي محافل رسمي، موجب حساسيت علاقمندان به بيت رهبر فقيد انقلاب و عامل عصبانيت حاميان دولت شده‌ است. ماجرا از آنجا آغاز شد كه برخي پيش‌بيني‌ها در خصوص عدم حضور سيد حسن در مراسم تحليف محمود احمدي‌نژاد به سطح رسانه‌ها كشيده شد و ظاهرا كساني به طرق مشروع يا نامشروع توانستند از تصميم نوه امام اطمينان قطعي حاصل كنند. همين اطمينان، آغازگر دروغ پردازي بعضي دولتي‌ها و حاميان آنها شد. نخستين دروغ پردازي آن بود كه سيد حسن براي حضور در جلسه تنفيذ، شرط‌گذاري كرده و شرط او، استقرار در جايگاه سران كشور است.

اما به هر حال اين خبرسازي نتوانست سيد حسن خميني را به حضور انفعالي در جلسه تشويق كند. پس از آن، مراسم تحليف احمدي‌نژاد نيز بدون حضور نوه امام برگزار شد و براي تكميل اين سه‌گانه، در زمان حضور احمدي‌نژاد و همكارانش در مرقد امام، استقبال از او برخلاف ساليان گذشته، به يكي از همكاران سيد حسن خميني سپرده شد. اين مسئله بر حاميان دولت گران آمد. آنها نه مي‌توانستند با تكرار طوطي‌وار بعضي اتهام‌افكني‌هاي رايج عليه رفسنجاني يا كروبي، شخصيت سيد حسن را زير سوال ببرند و نه قادر بودند عصبانيت خود از غيبت هزينه‌ساز و سوال برانگيز نوه امام در رسمي‌ترين مراسم مرتبط با رئيس دولت را مخفي نمايند. اين عصبانيت در قالب مقالاتي از چند نويسنده شيفته و البته كم اطلاع‌ دولتي – كه اتفاقاً حقوق‌بگير دولت هم مي‌باشند – به نمايش درآمد.

ظاهراً آنها گمان مي‌كردند آغازگر جرياني خواهند بود كه توسط عده ديگري از اصولگرايان، پيگيري خواهد شد، اما آنگاه كه خود را در اين هتاكي‌ها تنها ديدند تلاش كردند كمبود نفرات خود را با افزايش حجم حملات و هتاكي‌ها جبران كنند تا در غياب همراهي ديگران، حاصل ضرب نفرات در هتاكي‌ها را به نصاب ارضاءكننده براي خويش برسانند. اما آنها چه مي‌توانستند بگويند جز آن كه نواده رهبر فقيد انقلاب را به همراهي با يك جريان فكري متهم كنند. البته از اين دولتي‌نويس‌ها انتظار زيادي نمي‌توان داشت.

زيرا بزرگان اين قوم به آنها القا كرده‌اند كه هر نوع قرابت با يك جريان فكري يا سياسي، ننگ بزرگي است. اين تحزب‌گريزي در حالي در داخل و پيرامون دولت، مورد تبليغ قرار گرفته و مي‌گيرد كه جريان‌ خاص دولتي، كمبودهاي خود در كسب همراهي حزبي، فكري و تشكيلاتي را با بهره‌مندي نامحدود از امكانات عمومي– به ويژه رانت رسانه ‌اي– جبران كرده و برخي «محافل با نفوذ» را جايگزين احزاب شناسنامه‌دار نموده است.

كساني كه از اين امكانات برخوردار هستند و نشانه‌اي از برنامه محوري در رفتار آنها وجود ندارد حق دارند نزديكي به يك جريان شناخته شده فكري را قبيح بشمارند و كيفرخواست تنظيمي آنها براي سيدحسن خميني، به دنبال اثبات قرابت فكري او با بعضي از سياستمداران سرشناس باشد. البته به نظر مي‌رسد نوه امام، تا حدود زيادي منش نياي خود را آموخته و مايل نيست به حمايت صد درصد و چشم و گوش بسته از يك جريان فكري يا سياسي متهم شود. پس بهتر است افراد عصباني مزاج هم كه اين روزها عنان اختيار از كف داده‌اند به جاي هتاكي يا حملات غيرمقبول، به دنبال شناسايي عواملي بروند كه سيد حسن را از حضور در جلسات مرتبط با دولت دهم و رئيس آن منصرف نموده است.

يكي از حاميان حقوق بگير دولت، ديروز عدم حضور نوه امام در مراسم تحليف و تنفيذ رئيس دولت و نيز غيبت او در مراسم استقبال از كابينه در جريان اداي احترام به رهبر فقيد انقلاب را در يك طرف و حضور سيد حسن خميني در منزل بعضي اصلاح‌طلبان بازداشتي را در طرف ديگر قرار داد و اين سوال مكاشفه‌انگيز را مطرح كرد كه «چرا او براي آن مراسم وقت نداشته اما براي ملاقات با زندانيان آزاد شده يا اصلاح طلبان بازداشتي، وقت كافي دارد؟» ظاهراً مقاله نويس و تامين كنندگان خوراك براي او، ابتدا فرض را بر آن گذاشته‌اند كه غيبت‌هاي معني دار سيد حسن، ناشي از كمبود وقت بوده و سپس اين سوال را مطرح كرده‌اند كه شخصيتي با اين ضيق وقت، چرا لحظات ارزشمند و وقت خود را صرف ديدار با زندانيان يا خانواده‌هاي آنها مي‌كند؟

براي نگارنده مشخص نيست كه در ميان معترضان محدود اما پر سر و صداي سيدحسن، آيا كسي به دنبال كشف حقيقت است يا آنكه طرح سوال‌هاي انحرافي براي منحرف كردن اذهان از فلسفه اصلي چند «غيبت» و «حضور» مي‌باشد. اما اگر كسي به دنبال كشف حقيقت باشد پاسخ او تنها يك جمله است: «عدم حضور نوه امام در چند مراسم، با برنامه‌ريزي و انگيزه ‌كافي صورت گرفته و ديدار سحرگاهان يا شبانه او با بعضي از اصلاح‌طلبان بازداشتي يا خانواده ايشان نيز متكي به يك انديشه است.»

به عبارت ديگر او به جاي آنكه به فكر موافقت يا مخالفت با بعضي «بر كرسي‌نشستگان» يا « ازكرسي افتادگان» باشد به دنبال آن بوده است كه اعتراض به برخي روش‌ها را به نمايش بگذارد. چرا عده‌اي به جاي به زحمت انداختن خويش، حاضر نيستند پيام شفاف اين غيبت و حضورها– كه سيدحسن خميني بر افشا و علني كردن آن اصرار دارد – را دريافت و به تغيير رويه خويش بپردازند؟ 

رسالت: پاسداري مومنانه از جمهوريت

«پاسداري مومنانه از جمهوريت»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم صالح اسكندري است كه در آن مي‌خوانيد؛
1 - مهمترين پيام انتخابات اخير رياست جمهوري در ايران اثبات اسلاميت و جمهوريت نظام مردمسالاري ديني بود. مردم ايران در اين انتخابات با شکوه ضمن هم آوايي با ولايت با حضور85 در صدي پاي صندوق هاي راي، اسلاميت و جمهوريت خود را با فرياد قوي اثبات کردند.

1 - مهمترين پيام انتخابات اخير رياست جمهوري در ايران اثبات اسلاميت و جمهوريت نظام مردمسالاري ديني بود. مردم ايران در اين انتخابات با شکوه ضمن هم آوايي با ولايت با حضور85  در صدي پاي صندوق هاي راي، اسلاميت و جمهوريت خود را با فرياد قوي اثبات کردند.

در الگوي آرماني و غايت القصوي مردمسالاري ديني، ولايت پاسدار جمهوريت و جمهوريت در مسير و جهت ولايت است.
جمهوري اسلامي يک ترکيب لفظي بدون روح نيست بلکه يک هويت ممتاز و منبعث از مناشي ولايت پيامبران و ائمه اطهار (عليهم السلام) است. دفاع مومنانه ولايت از جمهوريت نظام در30  سال گذشته واقعيتي غير قابل انکار است که حتي دشمنان انقلاب نيز بدان اعتراف دارند. در حوادث اخير اگر ولايت سينه سپر نمي کرد عده اي که هيچ وقت دل در گرو اين نظام و مردم نداشته اند همه چيز را به نفع خود مصادره مي کردند و لاشه آراي مردم را بدون تابوت در صندوق هاي راي رها مي کردند و بار خود مي بردند.

در انتخابات76  نيز ولايت براي دفاع از جمهوريت وارد ميدان شد و از آن تحت عنوان حماسه دوم خرداد ياد نمود. در آن دوره برخي سعي کردند انتخاب مردم را اشتباه جلوه دهند اما معظم له در روز تنفيذ حکم خاتمي، آب سردي بر آتش اين دسته ريختند و فرمودند:”خدا را شکر مي کنيم که انتخابات، خوب و بسيار خوش عاقبت و همراه با خرسندي عموم مردم بود. امروز انسان احساس مي کند که براي ملت ما و فضاي عمومي کشور، مثل يک روز عيد است و اين هم، لطف پروردگار است.”  پاسداري مومنانه ولايت از جمهوريت در30  سال گذشته چه در زمان حضرت امام خميني(ره) و چه در دوره رهبر معظم انقلاب جنبه تربيتي و تاثير استعلايي نيز داشته است. به گونه اي که عقربه جمهوريت نظام روز به روز به اسلاميت مردمسالاري ديني نزديک تر مي شود. حضور85  درصدي مردم پاي صندوق هاي راي، نامزدهايي که جملگي دم از آرمانهاي امام(ره) و انقلاب مي زنند و يا اينکه حداقل وانمود مي کنند که پايبند منطق امام خميني و اصول انقلاب هستند، راي25  ميليوني به رئيس جمهوري که بيش از ديگران وي را با ولايت هم آوا و همدل مي بينند و ... نشانه هايي است که حکايت از هم سويي جمهوريت با ولايت دارد. البته اين همدلي بيش از همه مرهون لطف و عنايت ذات اقدس اله است.”و ما رميت اذ رميت و لکن الله رمي ”.

2 - بيانات مهم رهبر معظم انقلاب در روز عيد فطر بازتاب متفاوتي در سطح رسانه هاي داخلي و خارجي داشت. شاه بيت فرمايشات معظم له دعوت آحاد جامعه اعم از مردم و نخبگان به هم دلي، اخلاق حسنه و برادري بود.

در اين بين برخي از رسانه ها تلاش کردند با برخورد گزينشي با اين بيانات آن را دستاويزي براي تبرئه مجرمين و اتهام زنندگان به نظام قرار دهند. اين در حالي است که به تعبير مقام معظم رهبري “گناه تهمت به نظام از تهمت به اشخاص سنگين تر است.”  اساسا يک تفاوت مبنايي بين جرم و اتهام و مجرم و متهم وجود دارد. همانگونه که اعاده حيثيت از متهمين بي گناه واجب است تعقيب و مجازات مجرمين نيز تکليف شرعي و قانوني دستگاه قضائي است.مقام معظم رهبري دستگاههاي اجرايي و قضائي را به تعقيب و محاکمه و مجازات مجرمان، مکلف دانستند و افزودند: “در اين زمينه بايد بر اساس قوانين، قاطعانه عمل کرد اما مجازات مجرم غير از اين است که کسي را بر اساس گمان و خيال متهم کنيم و اين تهمت ها را در جامعه ترويج دهيم.”

عدم قاطعيت نظام در برابر مجرمين و عوامل پشت پرده حوادث اخير مروج نوعي اباحي گري سياسي و بي بندوباري در اتخاذ مواضع بعدي در بين برخي خواص خواهد شد.

پررنگ کردن خطوط قرمز نظام و تذکار آن يکي از لوازم محاکمات اخير است.
در عين حال رويه تاسف بار رواج شايعات و تهمت هاي متقابل به خصوص در چند ماه اخير ثمري به جز تنش زايي و کند شدن حرکت کشور در مسير پيشرفت و عدالت نداشته است. اعاده حيثيت از متهمين بي گناه در اين شرايط ضروري است. اصل37 قانون اساسي مي گويد: “اصل ، برائت  است  و هيچکس  از نظر قانون  مجرم  شناخته  نمي  شود، مگر اين  که  جرم  او در دادگاه  صالح  ثابت  گردد.”

امروز همدلي نخبگان سياسي در تبعيت از ولايت به يک مطالبه عمومي تبديل شده است. بايد چشمان تيز و همراه با بدگماني و سوء ظن را شست و جور ديگر ديد.

3 - حضرت آيت الله خامنه اي در خطبه هاي نماز با شکوه عيد فطر راهپيمايي روز قدس را تجلي حقيقت ملت ايران دانستند و افزودند: “مردم با مشخص کردن جهت حرکت انقلاب و نظام، بار ديگر به جهانيان اثبات کردند که سياستمداران و مسئولان غربي در تلاشهاي ضد ايراني خود، در پي سرابند و ترفندها و حيله هاي دشمنان بر روحيه اين ملت بزرگ اثري ندارد.”

حضور بي سابقه و تحسين برانگيز ملت بيدار ايران در روز قدس و عيد فطر،علي رغم همه توطئه ها و نقشه هاي شوم دشمنان انقلاب اسلامي نمايشي نمادين از ايستادگي و استقامت مردم بر سر آرمانهاي انقلاب اسلامي، تبعيت از مقام عظماي ولايت و التفات آنها به اهميت وحدت ملي بود.

انقلاب اسلامي و رهبري داهيانه ولايت ، ملت ايران را به ملتي صاحب عزم راسخ، داراي قدرت و حق انتخاب، سربلند و عزتمند، و تاثيرگذار بر جوامع ديگر تبديل کرده است که به جسارت مي توان عنوان يک جامعه هوشمند و مقتدر را به آن اطلاق کرد.

راهپيمايي روز قدس امسال علاوه بر کارکردهاي هميشگي آن در حمايت و پشتيباني از ملت مظلوم فلسطين ويژگي مهم ديگري نيز داشت که همان اثبات وحدت ملي و پيروي از ولايت بود. مردم باهوش و بزرگوار ايران نشان دادند که اين همه لشگر به عشق رهبر در خيابان ها آمده اند. اساسا بدون در نظر گرفتن مفهوم ولايت که از مختصات فرهنگ شيعي است نمي توان پديده تجمعات ميليوني در حمايت از اهداف استراتژيک را تحليل کرد.

به تعبير مقام معظم رهبري “دشمنان اين ملت امسال بيشتر از هميشه، براي تضعيف روز قدس تلاش کردند اما ملت بزرگ و سرافراز ايران در سراسر کشور و در تهران با عظمت ، در حرکتي ستايش برانگيز از اراده و هوشياري و پايداري، نشان داد که با تشخيص مواقع حساس، خواسته ها و مواضع خود را با رساترين فرياد به گوش جهانيان مي رساند.”
ملت ايران ملتي است مسلمان، انقلابي، معتقد به امام(ره)، پيرو ولايت علاقه مند به نظام اسلامي و آماده براي دفاع از ارزشهايي که به آنها پايبند است.اين ملت به حقيقت، آيت قدرت پروردگار است. 

جمهوري اسلامي: فرهنگ اعتراض

«فرهنگ اعتراض»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛اعتراض يك حق است اما استفاده از اين حق فرهنگ خاص خود را دارد كه ايجاب مي كند از راه هاي خاصي دنبال شود. اگر اعتراض كنندگان از راه درست وارد شوند حتي اگر به هر دليل به نتيجه هم نرسند مي توانند مطمئن باشند كه به وظيفه خود عمل كرده اند ولي اگر از بيراهه بروند نه تنها به نتيجه نمي رسند قطعا اين توفيق هم از آنها سلب خواهد شد كه به وظيفه خود عمل كنند.

به مسائل مربوط به انتخابات رياست جمهوري عده اي اعتراض دارند. كسي نمي تواند حق اعتراض داشتن را از اين عده سلب كند ولي همه حق دارند اين انتظار را از آنها داشته باشند كه چارچوب هاي اعتراض را رعايت كنند و از مسير صحيح خارج نشوند.

درباره چارچوب ها و مسير صحيح نيز بدون آنكه خشك و سخت گير باشيم طبعا انتظار بايد اين باشد كه همه قواعد عرفي را رعايت كنند. بدين ترتيب حق اعتراض محفوظ است معترضين به وظيفه و تكليف خود عمل مي كنند كساني كه مورد اعتراض قرار مي گيرند وادار مي شوند طوري عمل مي كنند كه وظيفه آنهاست و افكار عمومي نيز مي تواند به درستي درباره عملكرد دو طرف قضاوت كند.

راهكارها و چارچوب هاي اعتراض عبارتند از قانون اصول و قواعد اخلاقي .
ممكن است اعتراض كنندگان به هر دليل نتوانند از طريق قانون به نتيجه برسند و جواب خود را بگيرند. در آنصورت نوبت به اصول مي رسد. ادامه اعتراض بايد بگونه اي باشد كه به اصول لطمه نزند. مباني و اهدافي كه براي آنها انقلاب كرده ايم و نظام حكومتي ديني را تاسيس نموده ايم استقلال آزادي و هرچه به اين امور مربوط مي شود بايد براي همه محترم باشند و در همه حال بايد حفاظت از آنها از وظايف حتمي شمرده شود و در اين چارچوب اعتراض ها ادامه يابد.

اگر در اين مرحله نيز اعتراض ها به جائي نرسيد ادامه اعتراض درصورت رعايت قواعد اخلاقي مجاز است . اين اجازه را مسئولان و حاكمان صادر نمي كنند بلكه از همان حقي ناشي مي شود كه اصل اعتراض را مجاز ميداند. بنابر اين در تمام مراحل حق اعتراض محفوظ است ولي بشرط آنكه لوازم آن رعايت شود. اگر به بهانه اينكه قصد اعتراض داريم حرمت اشخاص را ناديده بگيريم به تهمت زدن روي آوريم به دروغ متوسل شويم شايعه پراكني را مجاز بدانيم و مرتكب ده ها اقدام خلاف اخلاق ديگر شويم احقاق حقي كه با چنين روشي صورت بگيرد ارزشي ندارد. افكار عمومي نيز چنين شيوه اي را مجاز نمي داند و آنچه را كه با توسل به چنين شيوه اي به دست بيايد « حق » نمي داند. اين نزاع بر سر كسب قدرت است قدرتي كه حتي اگر به دست بيايد نه مشروعيت دارد نه قابل دوام است و نه جاذبه اي براي مردم دارد. مردم جذب قدرتي مي شوند كه بر اخلاق و فضيلت مبتني باشد و در مسير پديد آمدن همه ي اصول اخلاقي را رعايت كرده باشد و در ادامه مسير نيز پاي بندي خود را به موازين حفظ كند.

راه پيمائي روز قدس محك خوبي براي ارزيابي ميزان پاي بندي اعتراض كنندگان به اصول بود. روز قدس داراي چند ويژگي مهم است كه مستقيما به استقلال و آزادي ما ايرانيان مربوط مي شود. حتي اگر جنبه هاي اسلامي مساله فلسطين را هم در نظر نگيريم كه البته بايد همواره در نظر داشته باشيم باز هم منافع و مصالح ما به عنوان مردم ايران ايجاب مي كند براي آرمان فلسطين اهميت قائل شويم و از طريق بزرگداشت روز قدس و پيمودن هر راه ديگري كه ممكن باشد از اين آرمان حمايت كنيم .

نامشروع بودن رژيم صهيونيستي غصبي بودن حكومت صهيونيست ها بر فلسطين مظلوميت ملت فلسطين جنايتكار و بي رحم بودن سران رژيم صهيونيستي ادعاي مالكيت از فرات تا نيل توسط صهيونيست ها در اختيار داشتن زرادخانه اتمي تهديد بودن رژيم صهيونيستي براي ملت هاي منطقه و ايران استفاده ابزاري قدرت هاي استكباري از رژيم صهيونيستي در منطقه و سوابق خيانت و جنايت صهيونيست ها در 60 سال گذشته بخشي از دلايل روشني هستند كه جاي ذره اي ترديد در ضرورت مبارزه با رژيم صهيونيستي را باقي نمي گذارند. بداهت هر يك از اين دلايل هر چند آنها را از هرگونه توضيحي بي نياز مي كند لكن براي همه ي آنها براهين روشن و متقن وجود دارد كه در جاي خود بيان شده و اين مقاله گنجايش آنها را ندارد.

با توجه به اين واقعيت هاست كه روز قدس متعلق به همه مسلمانان است و همانگونه كه حضرت امام خميني فرموده اند « روز قدس روز اسلام است » . اين روز مهم و جهاني را كه تاكنون برگزاري مراسم و راه پيمائي هاي آن توسط ملت هاي مسلمان در سراسر جهان تاثير بسيار زيادي در پيشبرد آرمان فلسطين داشت و از خدمات ارزنده امام خميني به اسلام ملت فلسطين همه ي ملت هاي منطقه و حتي عموم آزادگان جهان محسوب مي گردد بايد يكي از مهمترين فرصت ها براي مبارزه با قدرت هاي استعماري و زورگوي جهان بدانيم و با استفاده صحيح از اين فرصت و با همبستگي كامل در جهت ريشه كن ساختن غده سرطاني اسرائيل از منطقه گام برداريم .

كساني كه از جنايات صهيونيست ها در جنگ هاي 33 روزه لبنان و 22 روزه غزه خبر دارند نمي توانند در روز قدس شعار « نه غزه نه لبنان » را يك شعار انحرافي ندانند. اين شعار را حتي اگر مردم آمريكا و انگليس و ماركسيست هاي دو آتشه هم بدهند يك شعار انحرافي است زيرا با انسانيت در تضاد است . با اينحال چگونه است كه عده اي در تهران و در روز جهاني قدس شعار انحرافي « نه غزه نه لبنان جانم فداي ايران » سر مي دهند و آنهمه واقعيت هاي روشن و انكارناپذير كه نشان مي دهند امنيت ملي ايران با حاكميت صهيونيست ها در خطر است را ناديده مي گيرند اين شعار و شعارهاي انحرافي ديگري كه عده اي در روز قدس سر دادند نشان داد دست هائي در كار است كه ميخواهد جريان اعتراض از مسير صحيح خارج شود و به اصول و آرمان ها پاي بند نماند.

جريان اعتراض اگر خود را حق مي داند چگونه مي تواند آرمان ها و اصول را ناديده بگيرد و اگر در حق بودن خود ترديد دارد چرا به اعتراض ادامه مي دهد توسل به شعارهاي انحرافي و خروج از مسير صحيح توسط هر كس و هر جريان كه باشد به معناي توسل به تز مردود و مطرود « هدف وسيله را توجيه مي كند » است . اين تز هرگز به نتيجه نمي رسد و كساني كه در هر نقطه از جهان به اين تز توسل جسته و به چيزي رسيدند بسيار زود متوجه شدند كه به چيزي جز سراب نرسيده اند.

گريز از فرهنگ اعتراض علاوه بر آنكه به بيراهه رفتن است تن به ريزش دادن نيز هست . روز قدس روز « مرگ بر اسرائيل » است . فرار از شعار « مرگ بر اسرائيل » به هر بهانه اي و با هر توجيهي باشد قابل قبول نيست و منحرف شدن از مسير صحيح و ناديده گرفتن اصول است . جريان اعتراض اگر ميخواهد پاي بندي خود را به اصول و آرمان ها نشان دهد بايد از شعارهاي انحرافي بپرهيزد اعلام حمايت هاي دشمنان قسم خورده را محكوم كند و به آرمانها و اصول و اخلاق پاي بند بماند. اين فرهنگ اعتراض است و اعتراض بدون فرهنگ همچون جسم بي جان است .
كساني كه به مسائل مربوط به انتخابات اعتراضي ندارند ولي به اعتراض كنندگان اعتراض دارند آنها هم بايد فرهنگ اعتراض را رعايت كنند. تهمت زدن بي حرمتي كردن برخوردهاي خلاف قانون و استفاده از روش هاي خلاف اصول و غيراخلاقي از آنها هم قابل قبول نيست .

تجربه ماه هاي گذشته به روشني نشان داده است جامعه ما بشدت نيازمند نهادينه كردن فرهنگ در همه زمينه هاي مربوط به اعتراض است . طرفين ماجرا بايد بپذيرند كه قبل از اعتراض و قبل از مقابله با معترضين لازم است به فرهنگ اعتراض مجهز شوند و اين واقعيت را نيز بپذيرند كه قبل از تغيير وضعيت خود نمي توانند چيزي را تغيير دهند.

ابتكار: تلخ نگاري از يک جنايت

«روايتي تازه از زندان کهريزک؛تلخ نگاري از يک جنايت»عنوان سرمقاله‌ي روزنامهِ‌ ابتكار است كه در آن مي‌خوانيد؛انتخابات پرشکوه دوره دهم رياست جمهوري، تلخي هاي بسياري را که توسط شيفتگان قدرت به کشور تحميل شد به همراه داشت، اما براي نظام پويايي مانند جمهوري اسلامي اين حوادث تاسف بار مي تواند منشا اصلاحات واقعي و پالايش نظام از عناصر خاطي و فرصت طلب باشد. حوادثي مانند کوي دانشگاه و زندان کهريزک از مسائل دردناکي است که لازم است مسئولين کشور و دلسوزان انقلاب به تاسي از مقام معظم رهبري که از اين وقايع به عنوان جنايت نام برده اند، تا خشکاندن ريشه اين متخلفان و جنايتکاران و معرفي آنان به مردم اين موضوع را پيگيري کنند.همانطور که قبلا وعده کرديم به عنوان يک رسانه عدالتخواه تا پايان مشخص شدن و محاکمه متخلفان اين فجايع پيگيري هاي رسانه اي خود را ادامه مي دهيم هرچند که نبايد از اين نکته غافل شد که جرم کساني که مقدمه بوجود آمدن چنين حوادثي را با توهمات خود بوجود آوردند و امروز نيز با شايعه سازي و داستان سرايي مشروعيت نظام را هدف گرفتند، کمتر از جانيان حوادث کهريزک و کوي دانشگاه نيست.

کهريزک کجاست
سوله يا کمپ کهريزک نام بازداشتگاهي مخوف در شهرک «سنگ» بود که در جنوب شرق تهران، از توابع شهرستان ري واقع است. اين زندان که پس از پاکسازي محله خاک سفيد تهران، براي تاديب و مجازات معتادان و اوباش سابقه دار و حرفه اي ساخته شد; جايي که از همان ابتدا هيچ امکاناتي نداشت که بتوان نام بازداشتگاه يا زندان براي آن گذشت و ظاهرا حتي سازمان زندان ها آن را در حد بدترين زندان هاي فعلي کشور هم ندانسته و مسئولت رسمي آن را به عهده نگرفته بودند. وقتي سردار رادان طرح امنيت اجتماعي را در تهران اجرا کرد، اين جا را محلي براي مجازات گردن کشان و اراذل و اوباش سابقه دار در نظر گرفت تا هواي جهنمي بالاي چهل درجه جنوب تهران و فقدان امکانات اوليه بهداشتي براي زندانيان و محدوديت ها و شرايط سخت بدني، آن ها را به خود آورد. برخي شنيدهها حکايت از آن داشت که اولين گروه بازداشت شدگان حوادث اخير که به اين محل منتقل شدهاند، در تجمع بيست وپنجم خرداد دستگير و روز بعد جهت مجازات به کهريزک برده شدند. پيش از هجده تير مرتضي تمدن، رئيس شوراي تامين استان، هشدار برخورد قاطع با تجمع کنندگان اين روز را داد. حال روزشمار وقايع کهريزک را مرور ميکنيم تا ابعاد موضوعي که رهبر انقلاب از آن به عنوان جنايت ياد کرد بهتر روشن شود. جنايتي که تاکنون چهار قرباني رسمي داشته است: محسن روح الاميني، محمد کامراني، امير جوادي فر و رامين آقازاده قهرماني، جواناني بودند که در اثر حوادث و رخدادهاي اين بازداشتگاه مخوف به قتل رسيدند.
 
بازداشتي هاي کهريزک
بيست وششم خرداد: شنيده‌هاي غيررسمي حاکي از آن است که گروه بيست ودو نفره دستگير شدگاني که در حوادث بعد از انتخابات دستگير شدند، در اين روز به کهريزک برده شده اند.

هفدهم تير: استاندار تهران که رياست شوراي تامين استان را نيز بر عهده دارد، اعلام کرد که اگر افرادي بخواهند با گوش دادن به فراخوان شبکه هاي ضد انقلاب، تحرک ضد امنيتي داشته باشند، زير گام هاي ما «له» خواهند شد.
هجدهم تير: نيروي انتظامي ضمن برخورد و پراکنده نمودن با افرادي که در اين روز مقابل دانشگاه تهران تجمع کرده بودند، تعدادي از آنان را دستگير کرد.

نوزدهم تير: مشخصات کامل محسن روح الاميني اعم از نام و نام خانوادگي، آدرس، و شماره هاي تماس منزل پدر و بستگان و ساير مشخصات در کهريزک همانند ساير قربانيان و بازداشتي ها ثبت و وي به اين محل منتقل شد. بهداري کهريزک نيز تاييد کرد که او بيماري عفوني ندارد و به لحاظ جسمي نيز مشکلي ندارد. ساير بازداشت شدگان مثل کامراني نيز در بدو ورود همين گونه بوده اند. خانواده جوادي فر در همين روزها بود که فرزندشان را که بيني اش شکسته بود، با هماهنگي کلانتري در بيمارستان تحويل مي گيرند و براي سي تي اسکن به بيمارستان منتقل مي کنند و بعد از مداواي اوليه و اطمينان و اعتماد به دستگاه ناجا پس از آن دوباره به کلانتري باز مي گردانند.

بيستم تير: سرهنگ مهدي احمدي، رئيس مرکز اطلاع رساني فرماندهي انتظامي تهران، در گفت وگو با فارس رسما اعلام کرد که «تعداد  اندکي» در ناآرامي هاي روز هجدهم تير دستگير شده اند که همگي جزو تخريب کنندگان اموال عمومي بودند. وي گفت: «در هجدهم تير تعدادي از تخريب کنندگان اموال عمومي و آشوبگران توسط پليس دستگير شدند که پس از بررسي اوليه تحويل مراجع قضايي شدند.» برخي خبرهاي غيررسمي از دستگيري حدود دويست وهفتاد تن در هجده تيرماه حکايت دارد و گفته مي شود که صدوچهل وپنج تن از آنان در روز جمعه نوزده تيرماه به کهريزک و بقيه به اوين منتقل شده اند.

بيست ودوم تير: خبر نگهداري بازداشت شدگان در کنار اراذل و اوباش و ضرب و شتم آن ها به رهبر معظم انقلاب رسيده و ايشان با فراخوان دبير شوراي عالي امنيت ملي دستور مي دهند هيچ کس حق ضرب و شتم بازداشت شدگان را نداشته و مي فرمايند همان روز بايد بازداشتگاه کهريزک تعطيل و در صورت نياز بازداشت شدگان همگي به زندان هاي رسمي منتقل گردند. در اين روز با تماس دبير شوراي عالي امنيت ملي با دادستان تهران دستور رهبر انقلاب به ايشان ابلاغ و بعد از طفره رفتن آقاي مرتضوي و استدلال نامبرده در عدم جا در ساير زندان ها به وي ابلاغ مي گردد که در صورت نداشتن جا در ساير زندان ها، بازداشت شدگان همين روز آزاد گردند. متاسفانه اين موضوع را دادستان تهران عمل نکرده و فرداي آن روز بازداشتگاه تعطيل و بازداشت شدگان منتقل مي گردند.

بيست وسوم تير: اين روز مصادف بود با انتقال بازداشت شدگان کهريزک پس از چند روز نگهداري در شرايط بد آب و هوايي، عدم دسترسي به امکانات بهداشتي، غذايي، آشاميدني و دارويي مناسب و از ضرب و شتم بازداشتي ها توسط ماموران و اراذل و اوباش حکايت دارد. ضمن اين که بازداشت  شدگان ناباورانه در کنار اراذل و اوباش نگهداري مي شدند. در حين انتقال بازداشت  شدگان به زندان اوين، يکي از آنان به دليل صدمات وارده دچار تشنج ميشود، اما کساني که دست اندرکار انتقال آنان بودند، ابتدا به موضوع توجهي نکرده و سپس يکي از آن ها با مافوق خود تماس گرفته و مقرر مي شود که فرد مذکور به کهريزک بازگردانده شود و نامش هم از ليست بازداشتيهاي انتقالي به اوين حذف شود. اين در حالي است که در مسير انتقال يعني از کهريزک تا اوين بيمارستان هاي متعددي اعم از فيروزآبادي، لقمان و ساير درمانگاه ها و بيمارستان هاي جنوب تهران قرار داشتند و آنان مي توانستند اورژانس را خبر کنند، اما هيچ کدام از اين تمهيدات  انديشيده نشد و فرد مذکور پس از جان دادن به کهريزک منتقل مي شود. وقتي کاروان به اوين رسيد، مسئولان اوين به خاطر اوضاع بد جسمي و ضعف بازداشت شدگان و بوي تعفن و صدمات بدني که به برخي از آن ها وارد شده بود، ابتدا از پذيرش بعضي از آنان امتناع مي کنند، اما در نهايت اين افراد پذيرش ميشوند. وقتي مسئولان زندان اوين در حال پذيرش کهريزکي ها بودند، حال يکي از آن ها بد و نقش زمين مي شود که اين موضوع نيز با بي تفاوتي ماموران رو به رو مي شود. به اين ترتيب فرد مذکور با حدود يک ساعت تاخير روانه بيمارستان ميشود. در ساعت پانزده وسي دقيقه، محسن روح الاميني به بيمارستان شهداي تجريش منتقل و با عنوان «مجهول الهويه» پذيرش مي شود.

بيست وچهارم تير: ساعت شش وده دقيقه صبح است که محسن در بيمارستان فوت مي کند و مسئولان بيمارستان گواهي فوت او را با عنوان «مجهول الهويه» صادر ميکنند.

بيست وچهارم تير: شکايت حضوري دکتر روح الاميني به وزير اطلاعات از يک کارچاق کن که تقاضاي چهار ميليون تومان براي ملاقات با محسن پيشنهاد داده بود! در حالي که چند روز است پيکر وي در سردخانه نگهداري مي شود.

سي ويکم تير: خبر فوت محسن به خانوادهاش اعلام ميشود. با اعلام اين مطلب که يک هفته است که دنبال شما مي گرديم!؟ برخي نزديکان پدرش آن گونه که به ايشان اعلام شده بود و حسين علايي در سايت خود اعلام کرده است، علت مرگ محسن را ابتلا به مننژيت اعلام کرده اند!؟

اول مرداد: درج آگهي تسليت، گام نخست رسانه اي شدن کهريزک است. برخي شخصيت هاي سياسي و مسئولان پيام تسليتي را در اين روز، براي عبدالحسين روح الاميني در روزنامه جام جم منتشر مي کنند. پيش از اين برخي بازداشتيهايي که آزاد شدهاند، شکواييه خود را نزد رهبر انقلاب بردهاند و اکنون موضوع در دست رسيدگي است.

سوم مرداد: مي گويند داستان مننژيت از نامه محرمانه اي آغاز شده که در اين روز رئيس بازداشتگاه کهريزک به دادستان ارسال و شيوع مننژيت و ابتلاي برخي بازداشت شدگان به اين بيماري را اعلام مي کند.

پنجم مرداد: در فاز ديگر ماجراي سناريو سازي مننژيت، در چنين روزي کاظم جلالي سخنگوي کميته ويژه مجلس براي پيگيري وضعيت بازداشت شدگان حوادث اخير، در گفت وگويي با خبرگزاري مهر گفت که قاضي مرتضوي دادستان تهران، در جلسه اي با اين کميته علت مرگ روح الاميني و کامراني را بيماري مننژيت اعلام کرده است. در همين روز سهراب سليماني مديرکل زندان هاي استان تهران در مصاحبه اي با ايسنا اعلام کرد که روح الاميني و کامراني مننژيت داشتند و به همين خاطر بعد از فوت آنان به همه زندانيان اوين واکسن زده شده است. سليماني، مرگ کامراني را اين چنين روايت ميکند: «کامراني پس از آن که در صف پذيرش زندان حالش به هم مي خورد و به بيمارستان لقمان منتقل مي شود و قبل از فوت آزاد مي شود و وقتي زنده بوده شبانه تحويل خانواده اش شد، اما به دليل بيماري روز بعد در بيمارستان مهر فوت مي کند.»

سيزدهم مرداد: خبر ساخت بازداشتگاهي جديد به جاي کهريزک که سردار احمدي مقدم فرمانده نيروي انتظامي آن را اعلام ميکند، خيلي زود در رسانه ها منتشر ميشود. «قرار است بازداشتگاهي مدرن و مطابق استانداردها که زير نظر سازمان زندانها اداره شود، جاي کهريزک را بگيرد.» برآوردها از هزينه سه ميليارد توماني ناجا براي ساخت بازداشتگاه جديد در کهريزک است که البته اين تصميم انتقاد برخي فعالان سياسي را به دنبال دارد، زيرا معتقدند که ساخت يک بازداشتگاه ديگر درست در محلي که کهريزک قرار داشت، آبرويي براي نظام نمي گذارد.

پانزدهم مرداد: نيروي انتظامي براي تبرئه خود اطلاعيه اي را عصر روز پنج شنبه در خصوص کهريزک منتشر و ضمن آن که اعتراف مي کند آن جا محل نگهداري موقت و تاديب اراذل و اوباش با شرايط زيستي سخت گيرانه بوده، اعلام مي کند که تعدادي از دستگيرشدگان هجدهم تير به دليل محدوديت پذيرش در اوين به کهريزک منتقل شده اند که با توجه به شرايط آن جا اصولا اعزام بازداشتي ها به آن جا صحيح نبوده است. اين اطلاعيه در تناقض آشکار با اظهاراتي بيستم تير يکي مسئولان نيروي انتظامي است که تعداد دستگيرشدگان هجدهم تير را بسيار کم برشمرده بود. اين اطلاعيه مي افزايد: «محدوديت پذيرش بازداشتگاه و اضافه شدن دستگير شدگان هجدهم تير، باعت تراکم جمعيت در بند بازداشتيها شد و شرايط نا مساعد زيستي و بهداشتي موجبات آزار و اذيت آنان را فراهم کرد.»

هجدهم مرداد: حميدرضا کاتوزيان، نماينده تهران، در اولين واکنش به اطلاعيه نيروي انتظامي اعلام مي کند که چون تعدادي از جوانان اين کشور در کهريزک از بين رفته اند، لذا بايد ناجا پاسخگوي اقدامات صورت گرفته در اين خصوص باشد. قانون مربوط به قتل مشخص است و اين که به جاي برخورد با جاني بخواهند چند افسر را بازداشت کنند، نه فرزندان خانواده ها زنده مي شوند و نه توهيني که به نظام شده پاک خواهد شد. در همين روز فرمانده نيروي انتظامي در مراسم توديع رويانيان با پذيرش مسئوليت اتفاقاتي که در کهريزک افتاده، اعلام کرد که هيچ يک از فوت شدگان بر اثر ضرب و شتم فوت نکرده اند، بلکه علت مرگ بيماري آن ها بوده است.

نهم شهريور: ادعاي فرمانده نيروي انتظامي درباره مننژيت جان باختگان کهريزک ديري نپاييد و چند روز بعد خبرگزاري مهر خبري را درخصوص نظر پزشکي قانوني به نقل از يک منبع آگاه منتشر ميکند. در اين خبر کميسيون پزشکي قانوني کشور در تاريخ بيست وپنجم مرداد، علت مرگ محسن روح الاميني را مرگ ناشي از استرس فيزيکي، شرايط بد نگهداري، ضربات متعدد اعلام و قويا ابتلاي آن مرحوم و فوت به علت بيماري و مننژيت منتفي اعلام ميشود.

پانزدهم شهريور: بخش خبري بيست وسي تلويزيون براي پاسخ به سوالات متعددي که در اين مدت نزد افکار عمومي مطرح شده است، گزارشي سفارشي از کهريزک تهيه و پخش مي کند. اين گزارش تنها گوشه کوچکي از حقايق و حوادث کهريزک را به نمايش ميگذارد، اگرچه براي اولين بار است که تصاويري از بيرون و درون بازداشتگاه به مردم نشان داده مي شود. اين تصاوير نشان مي داد که اين مکان نه يک بازداشتگاه متعارف بلکه مجموعهاي از سوله ها و بناهاي احداث شده در يک محيط بياباني بوده است. در اين برنامه سردار تشکري رئيس بازرسي کل نيروي انتظامي از مردم عذرخواهي و صراحتا اعلام مي کند که کساني که اين جنايت را رقم زدند نيروهاي رسمي ناجا اعم از درجه دار تا سرهنگ بودند. وي حتي متذکر شد که برخي قضات نيز در اعزام متهمان به کهريزک مرتکب تخلف شده اند که پرونده آن در دست بررسي است. وي اعتراف کردکه اين افراد به اين خاطر به کهريزک منتقل شدند که جايي براي نگهداري آن ها نداشتند! رئيس جديد دادسراي نيروهاي مسلح نيز در اين فيلم به صراحت گفت که شرايط و رفتارهاي صورت گرفته عامل مرگ تعدادي از بازداشت شدگان بوده و نه بيماري قبلي يا عللي از اين دست. در اين گزارش تشکري اظهار مي کند که در يک فضاي هفتاد متري صدوچهل وپنج نفر از بازداشتي هاي هجده تير به همراه بيست وپنج نفر از اراذل و اوباش نگهداري مي شده اند که در ميان آن ها ده نفر دانشجو نيز وجود داشته است در حالي که مطابق با ضوابط دانشجويان بازداشتي بايد به زندان هاي رسمي منتقل مي شده اند.

هفدهم شهريور: گزارش صدا و سيما از سوي فرمانده نيروي انتظامي هم تاييد مي شود. احمدي مقدم که در سيستان و بلوچستان به سر ميبرد اعلام مي کند که نيروي انتظامي اخيرا در راستاي پاسخگويي، مسئوليت پذيري و شفاف سازي، گزارشي جامع با همکاري رسانه ملي براي آگاهي مردم پخش کرد. وي همان جا اعلام کرد که همه چيز پرونده کهريزک شفاف، روشن و آماده بررسي در دادگاه است و در اختيار مراجع قضايي است؟!!

چند ادعاي ثابت نشده و سوالهاي بي پاسخ
در حالي که ابتدا گفته شد تعداد کساني که در هجدهم تير دستگير شده اند،  اندک هستند، چطور زندان هاي رسمي کشور ظرفيتي براي نگهداري آنان نداشتند پس احتمال و شنيدههاي غيررسمي که تعداد آنان را حدود دويست وهفتاد نفر اعلام مي کند، رقمي نزديک به واقعيت است. حتي برخي در برابر اين توجيه مقامات نيروي انتظامي مي گويند، در شهر بزرگي مثل تهران و در فصل تابستان که همه مدارس تعطيل است، آيا نمي شد بازداشت شدگان را در يکي از مدارس يا مکان هاي سرپوشيده داخل شهر اسکان داد؟ برخي از خانواده ها از اين نگران هستند که نکند پرونده کهريزک به سرنوشت کوي دانشگاه تهران که ابتدا با شيب تند از سوي مسئولان پيگيري شد، اما در نهايت سنگين ترين حکمي که براي عوامل دخيل در آن صادر کردند، دزديدن يک ريش تراش توسط يک سرباز جز» بود، مبتلا شود. در حالي که رهبر انقلاب حادثه کهريزک را جنايت و بر لزوم برخورد با عاملان اصلي آن تاکيد دارند، برخي مقامات انتظامي و قضايي آن را حادثه دانسته و ناشي از تخلف نيروهاي خودسر بر ميشمرند. آن هم در شرايطي که اختيارات رهبري در مورد نيروي انتظامي به وزير کشور (که رئيس شوراي امنيت کشور نيز هست) تفويض شده است. آمران و کساني که در اين موضوع مقصر شناخته شده اند در ردههاي درجه دار، استوار، ستوان، سروان و سرهنگ هستند در حالي که انتظار مردم برخورد با همه کساني است که در وقوع اين ماجرا مشارکت يا مسئوليت داشته اند. همان طور که آيت ا... جوادي آملي نيز بيان داشت، خونخواهي وظيفه نظام اسلامي است و نظام در پيگيري اين موضوع نسبت به مردم و اولياي دم اولويت دارد و لذا انتظار ميرود که با توجه به در پيش بودن دادگان نخست کهريزک، دستاندرکاران اين پرونده سلسله عواملي که موجب شد تا اين فاجعه رخ دهد را بيش از هرچيز مد نظر قرار دهند و در توارد سلسله علل، سبب اقوي از مباشر فراموش نشود.
 
مردم سالاري:برنج هاي وارداتي آلوده و زيان ديدگان اصلي

«برنج هاي وارداتي آلوده و زيان ديدگان اصلي»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم شهرام صدوقي است كه در آن مي‌خوانيد؛آلوده بودن برنج هاي وارداتي به کشور اگرچه هنوز از طرف برخي مراجع ذيصلاح به طور قطع تائيد نشده است اما تا همين ميزان هم که موسسه استاندارد آلودگي آنها را تاييد کرده قابل تامل است چرا که  اين نوع برنج ها طي يکي دو سال اخير با حمايت جدي مسوولان بازرگاني کشور کمر به نابودي صنعت برنج در داخل کشور بسته بودند. نبود استاندارد لازم درخصوص واردات، عدم وجود نظارت و بازرسي در اين حوزه و اقبال زائد الوصف مسوولان حوزه بازرگاني به واردات به بهانه بالا بردن رقم تراز تجاري کشور از دلايل اتفاقاتي است که هر از چند گاه در حوزه گمرک کشور رخ مي دهد.

هنوز چند ماهي از واردات محموله هاي مشکوکي همچون سيب هاي آمريکايي، پرتقال هاي اسرائيلي و شلوارهاي موهن چيني که متاسفانه تاکنون هيچ مقام مسوولي مسووليت واردات اينگونه محموله هاي بحث برانگيز را بر عهده نگرفته، نگذشته است که ورود برنج هاي مشکوک به سم آرسنيک و فلز سرب موضوع روز جامعه شده است. رفتار نظام بازرگاني کشور در حوزه واردات شبيه رفتار سرپرست خانواده اي است که شبانه روز در خانه اش را از روي سهل انگاري باز نگه مي دارد و هيچ کنترلي را در ورود اشخاص و احشام منطقه ندارد.

طي چند روز اخير اظهارنظر ها و واکنش هاي مختلف در خصوص واردات برنج هاي هندي به حدي تاسف برانگيز بوده که افکار مردم و بازار را شديدا تحت الشعاع خود قرار داده است. همان طور که از قرائن مشهود است احتمال آلوده بودن اين نوع برنج هاي وارداتي قريب به يقين است و نظام بهداشتي کشور نيز با بيانيه هاي هشدار گونه بررسي و جلوگيري از توزيع برنج هاي آلوده را در دستور کار خود قرار داده است. سازمان حمايت از حقوق مصرف کنندگان نيز با اعلا م آمادگي جمع آوري محموله هاي وارداتي از بازار، عمق خطر در خصوص مصرف اين گونه برنج ها را احساس کرد. در اين بين اظهارنظر مسوولين گمرک از تمام واکنش ها قابل توجه و بحث انگيزتر است.

معاون امور گمرکي گمرک جمهوري اسلا مي ايران در رابطه با واردات برنج هاي مسموم اظهار داشت: به جرات مي توان گفت حتي يک کيلو برنج بدون گواهي موسسه استاندارد و تحقيقات صنعتي ايران، وزارت بهداشت و سازمان حفظ نباتات از گمرک ترخيص نشده است. محمدرضا نادري مي افزايد: موسسه استاندارد يکي از سازمان هايي است که براي ترخيص مواد غذايي به ويژه برنج، چاي و گندم از گمرکات، گواهي نامه صادر مي کند; به اين معنا که ترخيص مواد غذايي از مبادي رسمي کشور، نيازمند اخذ سه مجوز از موسسه استاندارد، وزارت بهداشت و سازمان حفظ نباتات است.

از سويي ديگر به گفته رئيس شوراي مشترک ايران و هند، عمده برنج هاي هندي از سوي تعاوني هاي مرزنشين که با مجوز  فعاليت مي کنند وارد ايران مي شوند که آمار آنها نيز دقيق نيست. ابوالفضل شريف حجم انبوهي از واردات برنج به کشور را متوجه تعاوني هاي مرزنشين دانست  که آمار آنها را هيچ نهاد بازرگاني و گمرک در اختيار ندارد.

همان طور که مشاهده مي شود موضوع واردات به کشور به مثابه کلا في سردر  گم است که با توجه به نظام ناهماهنگ و مبهم بازرگاني کشور، اميدي به بازشدن اين کلا ف و شفافيت در ميزان و نوع ورودي کالاها به کشور نيست.حال، طبق معمول هر موضوع ديگر در کشورهاي هم سطح کشور ما، اين مردم هستند که ضرر نهايي را از نابساماني هاي عمدتا دولتي به جان مي خرند. در حالي که بر اساس اعلا م منابع رسمي دولت، بيش از 660 هزار تن برنج هندي از ابتداي سال تا کنون به کشور وارد شده است و اين ميزان رشد بيش از 50 درصدي را نسبت به سال گذشته نشان مي دهد.

اگر چه قبلا  نيز اشاره شد سازمان هاي حمايتي و نظارتي آمادگي خود را در جمع آوري اين گونه برنج ها از بازار اعلا م کرده اند اما دو نکته ابهام دار در اين اظهارنظرها وجود دارد. نخست اين که آيا در طول ساليان اخير در حوزه بازرگاني چنين اقدامي با اين حجم بالا  در بازار صورت گرفته است؟ دوم اين که سازمان هاي ذيربط هيچ راهکاري را در اين خصوص ارايه نداده اند و به چگونگي جمع آوري برنج هاي آلوده هم اشاره نشده است. همين موضوع، بي نتيجه بودن اين اقدام را پس از اعلام ديرهنگام آلوده بودن برنج هاي وارداتي اثبات مي کند. به راستي، مسوولان تا چه حد خود را موظف به حفظ سلامتي مردم مي دانند؟

قدس: دفاع مقدس؛ فرهنگ پويايي و پايايي

«دفاع مقدس؛ فرهنگ پويايي و پايايي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي قدس به قلم غلامرضا قلندريان است كه در آن مي‌خوانيد؛پيروزي انقلاب اسلامي در جنوب غربي آسيا و خروج از دايره وابستگي آمريکا از يک سو و ارائه ايدئولوژي مبارزاتي عليه اسرائيل قطعاً براي کشورهاي پيراموني که موج بيداري و خيزش جنبشهاي اسلامي حاکميتهاي نامشروع آنها را تهديد مي نمود، نمي توانست قابل هضم باشد، زيرا زنگ خطر را براي ارتجاع منطقه به صدا درآورده بود که آنها جهت مقابله، صدام را با توجه به تحولات نظام جهاني و ويژگيهاي شخصيتي ليدر حزب بعث عراق، براي حمله به ايران تحريک نمودند.

31 شهريور 1359 با حمله هوايي عراق به چند فرودگاه ايران و تعرض زميني همزمان ارتش بعث به شهرهاي غرب و جنوب کشورمان، جنگ 8 ساله حکومت صدام عليه ايران آغاز شد. اين جنگ 19 ماه پس از پيروزي انقلاب اسلامي و چند روز پس از آن اتفاق افتاد که صدام پيمان الجزاير را در برابر دوربينهاي تلويزيون بغداد پاره کرد. صدام در نطقي با تأکيد بر مالکيت مطلق کشورش بر اروند رود (که وي آن را شط العرب ناميد) و ادعاي تعلق جزاير ايران به «اعراب» جنگ را در زمين، هوا و دريا عليه ايران آغاز کرد.

اکنون با گذشت سالها از پايان جنگ، دستاوردهاي اين حماسه سترگ سبب تثبيت و تحکيم فرهنگ شهادت طلبي و حماسه آفريني در ادبيات انقلاب اسلامي گرديده است که اين ثمره، ضامن بقا و استمرار ارزشهاي جمهوري اسلامي شده است.

هر ساله دشمنان با طراحي نقشه هاي گوناگون تلاش مي کنند ايران را در معرض تهديدهايي قرار داده و اين کشور را به عنوان يک دولت بي ثبات معرفي کنند، اين در حالي است که سرمايه ايثار و شهادت تمامي نقشه هاي شيطاني آنها را ابتر و نافرجام گذاشته است.

فضيلتهاي دفاع مقدس در حالي نهادينه شده است و به عنوان يک سرمايه ملي و ارزشي از آنها مي توان ياد کرد که در مقطع جنگ، کشور در حداقل امکانات قرار داشت و با وجود نابرابري نظامي، سياسي، اقتصادي و حمايتهاي منطقه اي و بين المللي، نتيجه نبرد را در سالهاي نخست جنگ تغيير داد و توانست با بهره گيري از ظرفيتهاي اعتقادي، ارزشي و ملي، جهانيان را دچار تحير کند، به نحوي که صدام با اطمينان از حمايت همپيمانان منطقه اي و جهاني، اميدوار بود تهران را ظرف سه روز تصرف کند. وضعيت داخلي اين کشور نيز به لحاظ برخورداري از توانمنديهاي غيرقابل مقايسه با ايران از برتري عراق حکايت مي نمود.

آگاهان سياسي غربي نيز با وقوف به شرايط موجود، در تحليلهايشان از پيروزي قريب الوقوع نيروهاي عراقي خبر مي دادند، به گونه اي که برخي نشريات فرانسوي مطالبي با اين مضمون درج نمودند: «ايرانيها معتقد به معجزه هستند، مگر معجزه اي به سراغشان بيايد و آنها را از دست نيروهاي آماده صدام نجات دهد.» و مقالات متعدد مشابه ديگري که همگي بر توان و تفوق نظامي عراق تأکيد داشت.

ايثار و شهادت به عنوان يک اصل و هدف استراتژيک و تأثيرگذار در صحنه دفاعي و تعاملات بين المللي جهان اسلام تلقي شده و مهمترين عامل نجات ملل ستمديده از شر{ استعمار و استثمار و حکومتهاي ظالم و مستبد، تلقي شده است. اين ارزش متعالي در دوران دفاع مقدس تبلور عيني يافت، به نحوي که «ژيل کوپل» رئيس بخش جهان اسلام دانشگاه پاريس در اظهاراتي اذعان نمود: «آنچه ايرانيان را در صحنه نبرد مقابل دشمن در وضعيت برتر قرار داد، برخورداري اين کشور از تجهيزات و امکانات مدرن نظامي نبود، بلکه آنها توانستند با بهره گيري از نمادهاي ارزشي خود با عنوان جهاد و شهادت، نتيجه را به نفع خويش تغيير دهند.»

وي در ادامه سخنانش مي افزايد: «اين ظرفيت و بستر صرفاً در مرزها و جغرافياي ايران محدود و محصور نگرديد، بلکه توانست گستره جهان اعتقادات و باورهاي اسلام را تحت تأثير قرار دهد و لبنان و فلسطين از اين الگو استفاده نمايند، چنانکه اکنون راهبرد مبارزاتي در اين دو کشور بر اين مبنا قابل ارزيابي است.»

امروز جنگ پايان يافته است. اين حرف را تاريخ بارها گفته بود، ما نيز آن را تجربه کرديم. اما پايان جنگ، آغاز فراموشي نيست. پايان جنگ، پايان فرود گلوله ها و خمپاره هاست؛ اما پايان رويش شقايقها نيست که آغاز رويشي بالنده تر است. اين رويش و خيزش، استمرار سرمايه ها و ارزشهاي گذشته اي است که امروزه در هنگام لزوم به صحنه مي آيد.

در سال جاري، پس از برگزاري انتخابات پرشور و کم نظير با مشارکت 85 درصد مردم، دشمنان خارجي با حمايت از اغتشاشگران خياباني به اميد تحقق خيالات و اوهام ذهني خويش، تلاش نمودند با بهره گيري از ابزارهاي نرم، حاکميت را دچار چالش نمايند که با هوشياري و بيداري مردم از يک سو و نهادينه شدن فرهنگ دفاع از ارزشها، در دستيابي به هدفهاي شوم خويش ناکام ماندند. در صحنه بودن ظرفيت انقلاب براي صيانت از اصول و ارزشها متناسب با جهت گيري بيگانگان توانمنديهاي خود را بهنگام مي کند تا بتواند همواره از کشور پاسداري نمايد.

حاملان فرهنگ دفاع مقدس، حوادث و رخدادهاي اخير را با بصيرت و هوشياري آناليز نموده و با محور قرار دادن منافع ملي و امنيت ملي، ضمن پيروي از فرامين مقام معظم رهبري، آمادگي بالاي خويش را به منصه ظهور و بروز رسانيدند.
شک نيست، طرح توطئه از سوي دشمن هيچ گاه عليه انقلاب اسلامي متوقف نمي شود، بلکه در هر مقطعي متناسب با مقتضيات دشمنان پيگيري مي گردد. بدخواهان نظام حتي با سؤاستفاده از روز قدس تلاش کردند در اين مناسبت که 30 سال است به عنوان نماد انسجام و همبستگي ملي در دفاع از ارزشهاي اسلامي متبلور گرديده است، با مطرح کردن شعارهاي انحرافي ناسيوناليستي در صفوف مردم تفرقه ايجاد نمايند که خوشبختانه با اقدام به موقع مردم خداجو در نطفه خفه گرديد و نتوانست هدفهاي آنها را تأمين نمايد.

بدين ترتيب، اتخاذ مشي مقاومت، جمهوري اسلامي را در بين کشورهاي همسايه و پيراموني و بين المللي از مرتبه قابل اعتنايي برخوردار ساخته است. جوانان اين مرز و بوم با توکل به خدا، به جهادي مردانه عليه دشمن دست زدند و براساس باورهاي ديني خود، برتري ايمان بر جنگ افزارهاي مدرن را به اثبات رساندند، تا جايي که خبرنگاران جهاني در عظمت حماسه آنان نوشتند: «مي دانيم که ايران کوه ها را جابجا مي کند. نوجوانان متعصب، اخيرا نشان دادند که مي توانند لشکرهاي زرهي را به عقب برانند و يک ارتش مدرن متشکل از دويست وپنجاه هزار سرباز را با شکست مواجه سازند.»
گفتني است، اين سرمايه امروز ايران را به عنوان يک بازيگر مستقل منطقه اي و بين المللي مطرح ساخته که قادر است با ارائه الگوي تعاملهاي جهاني، صورت بندي قدرت ترسيمي از سوي ابر قدرتها را با ناکارآمدي مواجه نمايد.

آفرينش: روزهاي طلايي طلا

«روزهاي طلايي طلا»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفرينش است كه در آن مي‌خوانيد؛ قيمت طلا در بازارهاي جهاني رو به افزايش گذاشته است و در همين ماه نرخ طلا در بازارهاي جهاني رشد چشمگيري داشته است.در همين حال قيمت سکه امامي که در اوايل شهريورماه امسال 222 هزار تومان بود به سطح 239 هزار تومان افزايش يافته که حدود 8 درصد گران تر شده است.قيمت نيم سکه و ربع سکه بهارآزادي نيز به ترتيب با 3  و  5 درصد افزايش قيمت همراه بوده است.مقايسه آماري قيمت انواع سکه در شهريورماه 88 نسبت به شهريورماه 87 نشان مي دهد که قيمت سکه بهارآزادي طرح جديد که در شهريورماه 87، 197 هزار تومان معامله مي شد هم اکنون به 239 هزار تومان افزايش قيمت يافته است، نيم سکه بهارآزادي در شهريورماه 87، 99 هزار تومان بوده به 120 هزار تومان رسيده و اما ربع سکه بهارآزادي که در شهريورماه 87، 51 هزار تومان مبادله مي شده به 62 هزار تومان رسيده است که در کل قيمت سکه نسبت به شهريور 87، 21 درصد افزايش يافته است.

به عقيده تحليلگران يکي از دلايلي که قيمت طلا در بازارهاي جهاني روند صعودي را طي مي کند، عبور اقتصاد جهاني از بحران اقتصادي است. بنابراين همزمان با رونق بورس هاي جهان و بهبود وضعيت اقتصادي کشورهاي توسعه يافته، رفته رفته طلا نيز به عنوان سرمايه گذاري مطمئن دوباره جاي پايي براي خود در بين فلزات گران بها در سطح جهاني بازکرده است.

اثرات بهبود اوضاع اقتصادي جهان را شايد بيشتر بتوان در کشورهاي اروپايي مشاهده کرد چراکه علائم اين بهبود را مي توان در بالارفتن نرخ يورو و کاهش ارزش دلار جستجو کرد.در اين ميان به موازات بهبود وضعيت بازارهاي جهاني و بالارفتن ريسک سرمايه گذاري در کنار تقويت ارزش يورو و کاهش ارزش دلار قيمت طلا نيز به نوسانات بازار جهاني چراغ سبز نشان داد که باعث افزايش يکباره قيمت طلا شد.اين افزايش قيمت ها تاحدي بود که قيمت طلا در بازارهاي جهاني در ساعاتي از روز يازدهم سپتامبر به مرز 1020 دلار رسيد اين امر نشان داد که قيمت هاي فعلي طلا شايد تصنعي باشد و سرمايه گذاران را نسبت به آينده اين فلز گران بها اميدوار کرد.اگرچه قيمت طلا ديگر به قيمت 1020 دلار بازنگشت اما بسياري از تحليلگران پيش بيني کردند که طلا به دنبال رکوردهاي جديد است.

البته بررسي قيمت طلا در بازارهاي جهاني در سي سال گذشته نشان مي دهد که در بين  ماه هاي ميلادي، قيمت طلا در ماه سپتامبر همواره با روند صعودي همراه بوده است و شايد قيمت طلا امروزه از اين قانون تبعيت  کند.برخي تحليلگران نيز خريد طلا توسط کشورها، جايگزيني طلا به جاي نفت توسط کشورهاي نفت خيز، تشديد نگراني ها از بروز تورم در آمريکا و احتمال سقوط ارزش سهام در بورس هاي جهاني را ازجمله دلايل افزايش قيمت طلا در بازارهاي جهاني مي دانند.اين در حالي است که برخي بورس بازان، دليل افزايش قيمت  طلا را اين موضوع مي دانند که با افزايش نرخ تورم طلا نيز ارزش پيدا مي کند و از همين حيث سرمايه گذاران به سمت آن تمايل دارند.حال بايد نشست و ديد که آيا قيمت طلا رکورد اسفندماه 86 را که به رقم 1030/8 دلار رسيده بود مي شکند!

به هرحال افزايش قيمت طلا در شرايطي که هنوز بحران اقتصادي پايان نيافته  به نظر مي رسد هشداري است براي برنامه ريزان اقتصادي تا اقتصادي را بنيان گذارند که نه تنها متکي به طلا نباشد بلکه زيربنايي توليدي داشته باشد تا با رشد بالا از آسيب افزايش قيمت طلا به خود نلرزد و به بحران بعد از بحران تبديل نشود.

سرمايه: شکاف طبقاتي پيامد رکود و بيکاري

«شکاف طبقاتي پيامد رکود و بيکاري»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي سرمايه به قلم دکتر مرتضي افقه است كه در آن مي خوانيد؛ تازه ترين آمار اعلام شده توسط مرکز آمار ايران حاکي از آن است که شاخص ضريب جيني از 412/0 در سال 86 به حدود 390/0 در سال 87 رسيده که نشانه بهبود وضعيت توزيع درآمد است.کاهش ضريب جيني به صورت روند درآمده و اقدامي مثبت در جهت کاهش فاصله طبقاتي است. اما در اين زمينه بايد به يک نکته مهم توجه داشت که اين روند کاهش ضريب جيني يا بهبود توزيع درآمد با چه مکانيسمي به دست آمده است به طور کلي بهبود توزيع درآمد از طرق مختلفي قابل پيگيري است که مهم ترين آن بهبود رشد اقتصادي توام با ايجاد اشتغال است.

 اگر بهبود توزيع درآمد با اين روش انجام شده باشد يک توزيع مطلوب بوده و روند پايداري خواهد داشت اما اگر بهبود ضريب جيني از طريق توزيع درآمدهاي نفتي به شکل اعانه و يارانه دولتي و رشد واردات کالاهاي مصرفي با هدف تامين نياز خانوارها صورت گرفته باشد، الزاماً مطلوب نيست و قطعاً در بلندمدت پايدار نخواهد بود و با نوسانات درآمد نفتي، اين شاخص نيز نوسان پيدا خواهد کرد.

در اين باره بايد به چند نکته مهم اشاره کرد؛ نخست آنکه شواهد موجود حاکي از وجود رکود نسبي در بخش هاي مختلف اقتصادي است که با رکود جهاني و به دنبال آن کاهش شديد قيمت نفت از شهريورماه سال گذشته آغاز شد و با اختلالاتي که در فعاليت هاي اجرايي کشور و به دليل انتخابات رياست جمهوري رخ داد تشديد شد. مجموعه اين عوامل به شرايطي منجر شد که رکود اقتصادي را به وضع هشداردهنده اي رساند و برخي فعاليت هاي اقتصادي به طور حتم روبه افول است. طبق اظهارات برخي نهادهاي بين المللي و کارشناسان رشد اقتصادي از بالاي شش درصد به سه درصد کاهش مي يابد و دغدغه اصلي رکود و بيکاري است که در حال افزايش است.

اين امر علاوه بر کاهش نرخ رشد اقتصادي پيش بيني شده براي سال جاري حاکي از بدترشدن ضريب جيني در سال جاري و احتمالاً سال آينده خواهد داد. به عبارت ديگر با کاهش رشد اقتصادي و رکود اقتصادي، اشتغال و درآمد نيز کاهش مي يابد و توزيع درآمد و ضريب جيني بدتر خواهد شد. بهبود توزيع درآمد به راه حل هايي جامع و فراگير مبتني بر رشد توليد توام با ايجاد اشتغال در کنار تقويت ساختار مالياتي نيازمند است و تقويت و گسترش نهادها و سازمان هاي حمايتي در ميان مدت و احتمالاً بلندمدت مي تواند به بهبود توزيع درآمد کمک کند. اما ارائه چنين راه حل هايي نيازمند وجود ساختارهاي مناسب سياسي و اقتصادي در کنار دولتي توسعه گرا و پيش برنده و پيش رونده و برخوردار از نيروي انساني مبتکر و متخصص در کنار بوروکراسي پويا است.

دنياي اقتصاد: درس‌هاي بحران اخير براي اقتصاد ايران

«درس‌هاي بحران اخير براي اقتصاد ايران»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دناي اقتصاد به قلم دکترحجت قندي است كه در آن مي‌خوانيد؛بن برنانکه (رييس بانك مركزي آمريکا) اعلام کرده است که رکود حاصل از بحران اخير احتمالا در حال پايان است.

بحراني که شبيه‌ترين بحران به بحران جهاني دهه ???? تلقي شده است که در آن نرخ بيکاري به 30درصد رسيد و توليد داخلي آمريکا و به تبع آن جهان، تقريبا نيمي از ارزش خود را از دست داد. شباهت اين دو بحران اين است که در هر دو بحران، بسياري از موسسات بانکي، بيمه‌اي و اعتباري در مدت بسيار کوتاهي سقوط کردند. نتيجه بحران اول، آن رکود عظيم بود و به اعتقاد بسياري از کارشناسان، بدون درس گرفتن از اشتباهات بزرگ بحران دهه ????، احتمال تکرار بحراني به همان ابعاد وجود داشت.

سه اشتباه بزرگ، رکود دهه ???? را بسيار عميق‌تر کرد. اولين اشتباه، کم توجهي بانک مرکزي آمريکا (فدرال رزرو) به خشک شدن نقدينگي بود. گر چه فدرال رزرو به تزريق پول به بازار دست زد، اما اين تزريق – همان‌گونه که به درستي و به وسيله ميلتون فريدمن، يکي از بزرگترين اقتصاددانان قرن گذشته اشاره شده است- به آن اندازه نبود که جلوي کاهش حجم پول را بگيرد. خشک شدن نقدينگي (کاهش حجم پول در گردش) عامل اول عميق شدن بحران بود. اشتباه دوم، اتخاذ سياست‌هاي حمايتي از توليدات داخلي بود. افزايش تعرفه‌ها بر واردات، موجي از جنگ تجاري را در جهان آغاز کرد که به ضرر همه کشورهاي صنعتي آن زمان شد. اشتباه سوم، تلاش دولت هربرت هوور (رييس‌جمهور وقت آمريکا) براي متوازن کردن بودجه و کاهش کسري آن در زمان رکود بود.

براي متوازن کردن بودجه، دولت هوور ماليات‌ها را در زماني که مردم پولي براي خرج کردن نداشتند، اضافه کرد و مخارج دولت را کاهش داد که اين کاهش باعث کاهش بيشتر درآمد مردم و قدرت خريد آنها شد و رکود را به شدت تشديد کرد.اقتصاددانان و تصميم‌گيران اقتصادي کشورهاي توسعه يافته (و در راس آنان بن‌برنانکه که خود متخصص رکود بزرگ اقتصادي است) بر اين اشتباهات واقف بودند. اولا، بانک‌هاي مرکزي تمامي کشورهاي بزرگ، از آمريکا گرفته تا اروپا، ژاپن و چين، دست به تزريق گسترده پول در بازار زدند.

لازم به ذکر است که در شرايط رکودي از جنس رکود بزرگ دهه ????، تورم به آساني رخ نمي‌دهد. با وجود تزريق عظيم پول به بازار، تورم در آمريکا در زير يک درصد مانده است. دوم آنکه، اين کشورها از اتخاذ سياست‌هاي حمايتي به شدت پرهيز کرده‌اند. سوم آنکه، تمامي اين دولت‌ها مخارجشان را افزايش داده اند و از ماليات‌ها کاسته‌اند. نتيجه آن شده است که کسري بودجه آمريکا به بيش از سه برابر رکورد قبلي آن افزايش يافته که البته باعث نگراني‌هاي فراواني شده است.

نتيجه اين تصميم‌گيري‌ها آن شده است که رکودي که مي‌توانست جهان را در خود فرو برد و در اثر آن زندگي صدها ميليون نفر به خطر بيفتد، به رکود معمولي مانند رکود دهه هشتاد ميلادي تبديل شده است. اشتباه نکنيم، منظور از احتمال پايان رکود اين نيست که اثرات منفي اين بحران محو شده است. بيکاري در آمريکا کمي کمتر از ?0درصد است که در اين کشور بسيار بالا تلقي مي‌شود. بيش از ? ميليون شغل از بين رفته است و براي جبران آنچه که در اين بازار کار اتفاق افتاده، بايستي حداقل ده ميليون شغل تا يک سال ديگر ايجاد شود تا بازار کار آمريکا به نقطه اي برسد که سال گذشته در آن بوده است.

همان‌گونه که بحران دهه ????، تبديل به درسي براي اقتصاددانان و سياستمداران شد تا از بروز بحراني معادل آن جلوگيري کنند، بحران اخير و بحران گذشته بايستي درسي براي اقتصاد ايران باشد.اولين درس آن است که سلامت موسسات مالي براي اقتصاد حياتي است.

براي داشتن موسسات مالي سالم (ازقبيل بانک‌ها، بيمه‌ها، شرکت‌هاي سرمايه‌گذاري و ...)، وجود يک بانک مرکزي سالم، آگاه به مسائل اقتصادي، مستقل از سياست‌بازي و مجهز به ابزارهاي پولي ضروري است. براي حفظ سلامت موسسات مالي نياز به نهادهاي ديگري هم هست که از حوصله اين بحث خارج است.دومين درس آن است که علم اقتصاد مهم است.

علم اقتصاد مي‌تواند از بروز فجايع جلوگيري کند. اين به آن معني نيست که همه اقتصاددانان علم اقتصاد را به درستي مي‌فهمند. بودند اقتصاددانان نامداري که با تمامي اقدامات اصلاحي مخالف بودند و اصولا احتمال رکود را منکر مي‌شدند.سومين درس آن است که جهاني شدن هزينه هم دارد؛ اما پاداش جهاني شدن آنقدر عظيم است که هيچ کدام از قدرت‌هاي اقتصادي حاضر نشده‌اند ذره‌اي از درهم تنيدگي اقتصادشان با اقتصاد جهاني بکاهند. واقعيت آن است که وابستگي اقتصادهاي ايزوله يک طرفه است، به اين معني که اين اقتصادها به خارج بستگي بيشتري دارند تا خارج از مرزها به اين اقتصادها. جهاني شدن به معني وابستگي دوطرفه است. اقتصاد ايران لازم است که جهاني شود.
 
ارسال به دوستان
رئیسی: عملیات وعده صادق برای دوستان انقلاب اسلامی پیام همبستگی و برای دشمنان پیام مقاومت داشت فوتبال سری آ ایتالیا؛ برتری رم در یک دیدار عجیب دستگیری بیش از ۱۰۰ دانشجوی دانشگاه امرسون؛ حذف تصاویر حمله پلیس آمریکا به دانشجویان منابع عبری: اسرائیل با آتش بس چند هفته ای موافقت خواهد کرد ۶ مرزبان ایرانی دقایقی قبل آزاد شدند «پوتین» ماه می به چین سفر می کند کاخ سفید و سازمان ملل خواستار تحقیقات درباره گورهای دسته جمعی در غزه شدند آتش سوزی حوالی بیمارستان هفت تیر مربوط به انبار کارتن بود سازمان ملل: نگران چرخه خطرناک و در حال افزایش خشونت در خاورمیانه هستیم دانشمندان تنها در ۱۵۰ دقیقه الماس ساختند به بهانه کاهش نرخ زاد و ولد در ایران/ چرا زنان ایرانی میلی به فرزندآوری ندارند؟ آتش سوزی در انبار کالا در جنوب تهران حمله پهپادی به خودروی تروریست ها اطراف زاهدان/ ۲ تروریست کشته شدند پاکبان زنجانی با کیف پر از دلار و مدارک چه کرد؟ تصادف مرگبار در محور دره شهر-بدره استان ایلام با ۴ فوتی
وبگردی