مدت طولانی است که تنش میاین مذاهب، ذهن مرا مشغول کرده است. زمانی که خودم صحنه های به آتش کشیدن پرچم کشورهای مختلف را حین تظاهرات می بینم، از این کار حس تنفر پیدا کرده و آرزو می کنم که ای کاش این مردم عصبانی راه دیگری برای ابراز احساسات خود داشتند.
پرچم های هر کشوری به ملت آن تعلق دارد و این نشان ملی به دولت ها ربطی ندارد. پس زمانی که پرچم کشوری حین تظاهراتی به آتش کشیده می شود، مردم صاحب آن، به جای دولت کشور مورد نظر به آتش افکنده می شوند.
تصور کنید دو کشورها به دلیل برخی سوءتفاهمات در حال تجربه درگیری هستند. یکی از گروه های طرفین دعوا تظاهراتی بر پا می کند و حین برگزاری آن، پرچم کشور دیگر سوزانده می شود. شاید این کار آنها را برای مدتی آرام کند، اما آیا واقعا این روشی مناسب برای اظهار تنفر است؟ البته که نه!
تا آنجایی که من می توانم توصیه کنم، بهترین راه برای پایان دادن به اینگونه تنش ها، فعالیت سازمان های غیردولتی و حتی ایفای نقش کلیدی مردم عادی در این پروسه است.
واقعیت اینجاست که این روزها همه ما در حال زندگی درون خانه های شیشه ای هستیم و پرتاب سنگ به یکدیگر حتما همه ما را به مشکل خواهد انداخت.
چیزی که خودم به آن اعتقاد شخصی دارم آن است که به جای گسترش امواج تنش ها به مردم اجازه دهیم که دیوارهای تخریب شده مهربانی و صلح را به دستان خودشان بازسازی کنند. دقیقا مثل واقعه ای که در فلسطین روی داد و پدر دانش آموز فلسطینی که فرزندش توسط نظامیان اسراییلی به اشتباه هدف قرار گرفته و دچار مرگ مغزی شد، وی اعضای بدن فرزندش را به اسراییلی های نیازمند تقدیم کرد.
می بینید ... به این وسیله صلح به صورت خودکار میان تمدن های بشری و مذاهب ظهور خواهد کرد. البته تحقق این امر در صورتی است که سیاستمداران آنرمال افزودن سوخت به دامنه آتش تنش ها را متوقف کنند.
منبع به زبان انگلیسی:
http://omidarab.blogfa.com/8410.aspx
لطفا افکار مسخره تان را برای خودتان نگه دارید.