پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی نوشت: اما اصل داستان از چه قرار است؟
طیب حاج رضایی، فرزند حسنعلی در 1280 در تهران به دنیا آمد و از دوران نوجوانی در میدان میوه و ترهبار تهران مشغول کار شد. وی در دوران جوانی، فردی خوشسابقه نبود و به خاطر درگیری ها، بارها دستگیر و زندانی شد.
از جمله 1316 در پی یک درگیری دستگیر و زندانی شد و در 1322 به بندرعباس تبعید شد. وی در قضایای 28 مرداد 1332 یکی از فعالانی بود که همراه با شعبان جعفری نقش زیادی در حمایت از شاه داشت، لذا بعد از پیروزی کودتا، لقب «تاج بخش» را گرفت و امتیازات زیادی از جمله واردات انحصاری مرکبات را از دولت کودتاگرفت. وی به مرور از رژیم شاه فاصله گرفت.
به این خاطر وی به قول شهید عراقی، درقضایای 15 خرداد 1342،نقشی غیر مستقیم داشت و همین امر بهانه ای شد تا رژیم وی را دستگیر نماید و بعد از برگزاری یک محاکمه، او را به عنوان عامل اصلی حرکت 15 خرداد 1342 معرفی و به اعدام محکوم نماید.
طیب حاج رضایی در تاریخ 15 تیرماه 1342 به اتهام شرکت در وقایع 15 خرداد در تهران، توسط مأموران رژیم پهلوی دستگیر و زندانی شد. اداره کل سوم از ساواک تهران در تاریخ 10 مرداد ماه 1342 درخواست می کند که در خصوص ارسال سوابق طیب حاج رضایی و ده نفر دیگر تسریع شود.
همچنین دادگاه نظامی ارتش در تاریخ 16 مردادماه 1342 پیرو نامه شماره 34 به تاریخ 5 مرداد 1342 از ساواک درخواست تسریع ارسال سوابق طیب را می کند.
ساواک غرب تهران نامه ای به اداره کل سوم ساواک ارسال و بیان می کند که سوابق 8 نفر از مخربین روز 15 خرداد 42 به پیوست به اطلاع می رسد.
در پیوست این نامه در خصوص طیب آمده است:
" طیب حاج رضایی فرزند حسینعلی، متهم ردیف یک از اول ماه محرم جاری تکیه روضه خوانی در حوالی میدان دایر و هر شب شیخ باقر نهاوندی واعظ در تکیه مزبور به منبر میرفته و ضمن صحبتهای خود به دولت حمله مینموده است. با اینکه کراراً از طرف این ساواک به طیب حاج رضایی تذکر داده شده بود که از دعوت واعظ نامبرده بالا به مجلس عزاداری خود صرف نظر نماید معهذا روز به روز بر صمیمیت خود نسبت به شیخ باقر نهاوندی میافزود.
طیب برای متشکل نمودن جمعیت بیشتر و همچنین نشان دادن قدرت وفاداری خود به روحانیون مرتباً از سایر دستجات عزاداری دعوت میکرد که به تکیه او بیایند و حتی گوسفندهای زیادی نیز جلو این قبیل دستهها قربانی نموده است.
نامبرده با اینکه شخص متمولی بود به بهانه روضهخوانی مبالغ هنگفتی از بار فروشان عمده میدان جمعآوری نموده و بیشتر این پولها را به طور مخفیانه در راه به ثمر رسیدن خواستههای روحانیون خرج میکرده. ضمناً جلساتی نیز در روزهای قبل از 15 خرداد تشکیل داده و تصمیماتی اتخاذ کردند که آخرین جلسه آن در ساعت 20 روز 42/3/14 در میدان تشکیل گردید. روی هم رفته طیب حاج رضائی از محرکین اصلی وقایع 15 خرداد 42 میباشد."
اسناد فوق نشان می دهد که طیب بلافاصله بعد 15 خرداد 42 دستگیر شده است و تحلیل پهلوی آن بوده است که وی یکی از مهره های اصلی حرکت 15 خرداد می باشد.
طبق سندی از ساواک به تاریخ 42/6/6 که توسط مامور ویژه ساواک گزارش شده است، بیان می کند؛ عده ای از اهالی جنوب شهر تهران نسبت به اعلام صدور حکم اعدام طیب اعتراض نموده اند و به این منظور نزد آیت الله بهبهانی رفته اند. این سند حاکی از آن است که چیزی حدود 3 ماه بعد از وقابع 15 خرداد، حکم اعدام طیب صادر می گردد.
تاریخ بیان می کند که طیب حاج رضائی 53 ساله و اسماعیل رضائی 38 ساله در میدان تیر پادگان حشمتیه در تاریخ 11 آبان 1342 یعنی چیزی حدود 5 ماه بعد از 15 خرداد 42 اعدام شدند.
بر طبق اسناد، مامور ویژه ساواک در تاریخ 42/8/23 یعنی چیزی حدود 12 روز بعد از اعدام طیب، گزراش می کند که برخی از مدرسین حوزه علمیه در اعتراض به حکم دادگاه نظامی و اجرای آن، تدریس نکرده اند و اکثر کلاس ها تعطیل بوده است.
همچنین موتلفه اسلامی به مناسبت هفتمین روز در گذشت طیب در همان سال، اعلامیه ای منتشر می کند و در آن بیان می دارد:
«بهشت جاودان پایان زندگی طیب حاجرضایی و حاج اسماعیل رضایی و روسیاهی دنیا و آخرت نصیب جنایتکاران و ستمگران است. یک بار دیگر دیو خونخوار استعمار سیاه در راه تأمین منافع شوم خود که انهدام هستی و اساس استقلال ملت ایران و محو شعائر دین خداست چنگال از آستین جنایت به درآورد و ریشه حیات دو فرزند شجاع ملت را قطع نمود و با آغاز محاکمه قلابی و فرمایشی در پادگان عشرتآباد و تشدید فشار و مضیقه بر شخصیتهای عالیقدر مذهبی و سیاسی، آخرین پردههای تزویر و ریا را از چهره منحوس خود برداشت و ماهیت شیطانی خویش را نمایان ساخت.
در سحرگاه شنبه دو تن از دلیرترین فرزندان ایران، طیب حاجرضایی و حاج اسماعیل رضایی که با تحمل سختترین شکنجههای طاقتفرسا و غیرانسانی حاضر نشده بودند نسبتهای خلاف حقیقت سازمان امنیت را به روحانیت بپذیرند، به جرم علاقه به دین، زیر رگبار گلوله نوکران خونآشام اجانب جان سپردند، اما نامشان زینت بخش صفحات تاریخ مبارزات ضد بیگانه گردید.
در این هفته، موج نفرت عظیمی همراه تاریخیترین اندوههای عمومی از کشور ایران برخاست و متعاقب آن، حوزه علمیه قم درس خود را تعطیل کرد و برای شادی روح آن پاک مردان مجلس تذکر ترتیب داد، اما در تهران حکومت دیکتاتوری با تمام ادعای ثبات سیاسیاش، از ترس خشم و نفرت مردم از برقراری مجالس یادبود آن دو شهید راه انسانیت جلوگیری و بیش از پیش، قلوب مردم را جریحهدار ساخت.
مردم مسلمان ایران با قلبی داغدار به بازماندگان این دو شهید تسلیت گفته و به خون پاکشان قسم یاد میکنند که در دفاع از حریم مقدس قرآن و قطع دست عمال بیگانه از پای ننشینند و مانند این دو مرد فداکار، هرگز تسلیم اجانب و عمال او نگردند.»
بنابراین بر طبق اسناد و شواهد تاریخی طیب بلافاصله بعد از خرداد 42 دستگیر می شود و آبان ماه همان سال اعدام می گردد.
بنابراین ادعای مطرح شده توسط آن سخنران محترم درست نیست و انتظار این است که سخنوران در بیان تاریخ انقلاب دقت بیشتری داشته باشند که دچار زیادهگویی و یا کمگویی در بیان حقایق تاریخ انقلاب نگردند.