۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۸:۰۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۸۰۰
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۰ - ۲۵-۱۰-۱۳۸۵
کد ۹۸۰۰
انتشار: ۰۹:۲۰ - ۲۵-۱۰-۱۳۸۵

کالبدشکافی طرح جدید بوش

"یادداشت روز" کیهان

 
«اولویت بسیار شدید برای موفقیت در عراق امنیت است» او که تصور می کرد برای عبور از بحران 031 هزار نیروی نظامی کفایت می کند امروز از تحویل دادن پرونده امنیتی عراق به دولت نوری المالکی خبر می دهد و می گوید: «در کنار هر لشکر عراقی یک تیپ آمریکایی در 9 نقطه بغداد مستقر می شوند و پایتخت را از وجود نیروهای تروریسم پاکسازی می نمایند» این چکیده آخرین نطق جرج بوش است که چهارشنبه شب گذشته از طریق تلویزیون های آمریکا منعکس گردید.

چهار سال طول کشید تا جرج بوش رئیس جمهور آمریکا بگوید: نطق جرج بوش روی عراق تمرکز داشت و البته در حاشیه آن به موضوع ایران هم می پرداخت ولی تنها در آنجا که موضوع به عراق مربوط می شد، بوش «حرف های عملی» می زد.

در این بین بعضی از تحلیلگران پنداشته اند مخاطب اصلی سخنان بوش، ایران بوده است و نه عراق. آنان برای آن که درستی تحلیل خود را اثبات کنند به حمله شبانه نظامیان آمریکایی به مقر ایرانی شهر اربیل و بازداشت 5 نفر از ماموران دولت ایران اشاره می نمایند ولی این واقعیت ندارد. این را حتی مقامات رسمی آمریکا انکار و تصریح می کنند که آمریکا قصد درگیر شدن با ایران را ندارد.

از این رو اگر چه رایس گفت که اقدام علیه مرکز مربوط به ایران به دستور بوش صورت گرفته است ولی وزیر دفاع آمریکا گفت معنای انتقاد رئیس جمهوری به ایران این نیست که آمریکا در صدد درگیر شدن با ایران است.

اما در این میان یک سؤال کلیدی هم به وجود می آید چطور می توان پذیرفت که آمریکا از یک سو ساختمان رسمی متعلق به دولت ایران را مورد تهاجم قرار می دهد و در دو نوبت نیروهای رسمی ایران را دستگیر می کند و در همان حال مقامات آمریکا می گویند ما نمی خواهیم با ایران درگیر شویم. این موضوع نیاز به توضیح دارد.

نطق چهارشنبه شب بوش با ایجاد تغییرات عمده در بازیگران منطقه ای آمریکا همراه بود. خلیل زاد سفیر صاحب نام آمریکا جای خود را به «کروکر» داد، ژنرال ویلیام فالون به جای جان ابی زید به ریاست فرماندهی آمریکا در خاورمیانه، آسیای مرکزی و آفریقا منصوب شد. به جای جرج کیسی، ژنرال پترائوس به فرماندهی نیروهای نظامی آمریکا در عراق گمارده شد.

جای جان بولتون در سازمان ملل هم به زلمی خلیل زاد سپرده شد. پیش از این رئیس جمهور آمریکا رامسفلد را از وزارت دفاع برکنار کرده و پست او را به رابرت گیتس داده بود. با این وصف مشخص شد که جرج بوش می خواهد کاری بکند. اما واقعا چه کاری؟ اصلی ترین مواضع در سخنان بوش به بحث امنیت عراق مربوط می شد.

رئیس جمهور آمریکا ابتدا اعتراف کرد که طرح های قبلی امنیتی آمریکا برای عراق با شکست مواجه شده است. وی سپس قبول کرد که مقوله ناامنی-عمدتاً-به شهر بغداد و استان سنی نشین الانبار تعلق داشته و بقیه عراق-شامل استانهای تحت کنترل کردها و استانهای تحت کنترل شیعیان-از امنیت نسبی برخوردار می باشد.

این در حالی است که در حال حاضر فقط امنیت شهر بغداد و استان الانبار در اختیار آمریکایی هاست! بوش در نطق خود گفت که تا نوامبر 2007 -یعنی آبان ماه آینده- همه مسئولیت امنیتی عراق را به دولت نوری مالکی واگذار می کند که البته منظور او واگذاری بقیه پرونده-بغداد و الانبار- است.

وی می گوید پس از آن خروج نیروهای آمریکایی از عراق شروع می شود- و بنا به خبرهای تکمیلی- تا پایان سال 2008 نیروهای نظامی آمریکا در عراق از 150هزارنفر به 30هزار نفر تقلیل می یابند. در طرح جدید جرج بوش نکته دیگری هم وجود دارد که مقامات نظامی آمریکا از آن به تغییر تاکتیک تعبیر کرده اند.

بوش در نطق خود گفت ما در آن مراکزی که از وجود تروریست ها پاکسازی می کنیم می مانیم تا بار دیگر تروریست ها به آن نقاط بازنگردند. اعلام روش جدید آمریکا در مواجهه با تروریست های عراق -القاعده، عناصر سلفی عراق و بقایای حزب بعث- پس از آن صورت گرفته است که بارها نوری مالکی نخست وزیر عراق و سایر رهبران ائتلاف شیعه به آمریکایی ها یادآور شده اند که یا بطور کلی منطقه را به ما واگذار کنید و یا اگر عملیاتی علیه تروریست ها انجام می دهید در آنجا بمانید تا تروریست ها بازنگردند.

در این ماجرا یک اتفاق جالب توجه هم افتاد؛ بلافاصله پس از نطق چهارشنبه شب جرج بوش زلمای خلیل زاد- سفیری که در روزهای آینده، عراق را ترک خواهد گفت- بطور تلویحی مفاد نطق بوش را به باد انتقاد گرفت و امکان عملی واگذاری امنیت بغداد به دولت عراق را منکر شد.

 او در مصاحبه با شبکه تلویزیونی .N.N.C تاکید کرد که مسئله عراق راه حل نظامی ندارد و دولت باید با مخالفان خود به توافق برسد. در واقع خلیل زاد توافق با تروریست ها را راه حل عراق معرفی کرده نه مواجهه جدی با آنان. با این وصف او این سخنان مخالفان خود را مستند کرده است: «خلیل زاد خود یک سلفی متعصب است که سلفی های تروریست را در عراق حمایت می کند».

اما از آن سو اگر به واکنش دولت هایی که تروریست های سلفی عراق را حمایت می کنند نظری بیاندازیم متوجه می شویم که واگذاری پرونده امنیتی عراق به دولت نوری مالکی -که بوش ناچار است پس از تحمل 4 سال شکست های پی در پی به دولت عراق واگذار کند- تا چه اندازه اهمیت دارد.

وقتی نوری مالکی از تحویل گرفتن پرونده امنیتی عراق به دولت خود اطمینان نسبی حاصل کرد، گفت: « به زودی طرح امنیتی جدیدی را به منظور فایق آمدن بر مشکلات و مناقشات قومی ارائه می دهم.» این موضع قاعدتاً باید تحسین همسایگان عراق را در پی داشته باشد . ولی آنان- عمدتاً عربستان، قطر، امارات و اردن- به تندی با طرح جدید امنیتی عراق مخالفت کردند. روزنامه های قطری، اماراتی، اردنی و سعودی که عمدتاً مواضع دولت های خود را منعکس می نمایند، روش جدید اداره عراق را نادرست خواندند.

بعضی از آنان (از جمله روزنامه الوطن چاپ عربستان) با صراحت نوشتند آمریکا باید بطور جدی با «مقاومت ملی عراق»  (منظور تروریست های سلفی مورد حمایت دولت های عربی منطقه) وارد مذاکره شود کما این که خلیل زاد با صراحت گفت: با دمکراسی- یعنی به رسمیت شناختن حق اکثریت شیعه در عراق- نمی توان آرامش را در عراق برقرار کرد، برقراری امنیت در عراق نیازمند اقدام عملی از جمله تفاهم با مخالفان- یعنی تروریست ها- است.

پرواضح است که بوش در آنچه به عنوان طرح جدید خود سخن گفته است، صادق نیست و شالوده سیاست های وی در منطقه بر رعایت حقوق مردم منطقه قرار ندارد. او اگر صادقانه رفتار کرده بود حدود 70هزار نفر از عراقی ها طی 4 سال گذشته کشته نمی شدند.

بر همین اساس باید با بدبینی فراوان به آنچه او گفته است نگریست. در عین حال نباید از این نکته غافل شد که بوش در اتوبانی قرار گرفته است که مقصدی جز واگذاری عراق به عراقی ها ندارد، این اتوبان را قانون اساسی، مرجعیت، نتایج انتخابات و بعضی از کشورهای همسایه در عراق کشیده اند و رانندگان در عراق برای حرکت جز همین یک اتوبان ندارند چرا که آمریکا 4 سال پس از آنکه نخواسته از این اتوبان برود آخر کار با صراحت اعلام می کند که راههای دیگر با بن بست مواجه اند.

طرح جدید بوش تا آنجا که به عراق باز می گردد اصلاً طرح نیست اعلام تلویحی این نکته است که ما می خواهیم از باتلاقی که به وجود آورده ایم خارج شویم و اداره این باتلاق را به دولت عراق واگذار کنیم. در عین حال از آنجا که سخنان جدید بوش- اگر عمل شود- موانعی را از سر راه نوری مالکی برمی دارد برای دولت و سایر ارگانهای عراق یک فرصت محسوب می شود بر همین اساس از همین حالا باید مشخص شود که اگر امنیتی برقرار می شود، ربطی به طرح جدید بوش- که گفتیم طرح نیست- ندارد بلکه اساساً از آنجا ناشی شده که آمریکا کمی از دخالت در امور عراق فاصله گرفته است.

اما سخنان بوش در چهارشنبه شب گذشته تا آنجا که به ایران باز می گردد یک «تشر بی خاصیت» بیشتر نیست. در واقع بوش همزمان با آنکه ناچار به واگذاری پرونده امنیتی عراق به نوری مالکی شده است به مهمترین حامی منطقه ای دولت عراق - یعنی جمهوری اسلامی ایران- فحش داده است و با حمله حقیرانه به مقر تعدادی از مأموران دولت ایران و دستگیری چند کارمند رده پایین آن خواسته است به دولت های دوست خود در منطقه - که بشدت با واگذاری پرونده امنیتی عراق به دولت مالکی مخالفند- بباوراند که ما همزمان جلوی نفوذ ایران در عراق را سد می کنیم و برای رسیدن به این هدف حد و مرزی نمی شناسیم. این همه آن چیزی است که در قول و فعل بوش راجع به ایران مشاهده می شود.

اما آیا بوش می تواند همزمان برای حرکت به اتوبان عراق پای بگذارد و با ایران برخورد کند؟ نفوذ ایران در عراق از طریق چند ساختمان- سفارت و کنسولگری- و تعدادی دیپلمات و کارمند محقق نشده است که حالا با انهدام آن ساختمانها و دستگیری دیپلمات ها، تحت تأثیر قرار گیرد. اگر به روابط چندین دهه طوایف عراقی با ایران نظری بیاندازیم ماجرا را بخوبی درمی یابیم.

طی 40 سال گذشته همواره مهمترین حامی کردها- از جمله رهبران فعلی آنان- ایران بوده است. همین الان اکثر ساخت و سازها در این منطقه توسط مهندسان ایرانی دنبال می شود. علاوه بر آن این کردها با شیعه های عراقی همواره رابطه مثبت و سالمی داشته اند. شیعیان عراقی بطور طبیعی به ایران وصلند و همواره در مواقع سختی مورد حمایت جدی ایران بوده اند.

وقتی جمعیت این دو طایفه عراق را جمع بزنیم 80 درصد جمعیت عراق را شامل می شوند. این 80 درصد و نیز درصد زیادی از اهل سنت عرب عراق مهمترین و صادقانه ترین حامیان خود را ایران می دانند و این ها هستند که اتوبانی در عراق ساخته اند که هیچ ماشینی بی نیاز از آن نیست.

اگر آمریکا بطور واقعی بخواهد با نفوذ ایران در عراق مقابله کند ابتدا باید با حداقل 90 درصد جمعیت عراق یعنی حدود 22 میلیون عراقی مواجه شود. این به هیچ وجه امکان پذیر نیست بنابراین نباید اشتباه نمود و گمان کرد که تحلیل آمریکایی ها عوض شده و سکوت در مقابل نفوذ منطقه ای ایران را رها کرده و به فکر مقابله با آن افتاده اند.

 

ارسال به دوستان
وبگردی