رودخانه گنگ تهديدي براي سلامتي زائران هندي
ميليون ها هندي در مقدس ترين روز سالشان براي پاک کردن گناه هايشان خود را در آب رودخانه گنگ شست وشو دادند. اما به جاي پاک شدن، تعداد بسياري از اين افراد با اين کار سلامتي شان را به خطر انداخته اند زيرا در حال حاضر اين رودخانه به فاضلابي براي پسماند هاي انساني تبديل شده است.
دکتر وير بهادرا ميشرا که به خاطر تلاش هايش براي پاکسازي رودخانه گنگ از سوي مجله تايم از قهرمانان جهان لقب گرفته در اين خصوص مي گويد؛ «در حال حاضر سطح پسماند هاي انساني در اين رودخانه بسيار بالاست که مي تواند خطرات بسياري براي سلامتي انسان ها ايجاد کند. اگر سريعاً کاري در اين زمينه انجام نشود فرهنگ و ايمان مردم اين کشور به خطر خواهد افتاد.»
14 ژانويه روز ماکار سانکرنتي بخشي از فستيوال مقدس شش هفته يي در هندوستان است. هندوها معتقدند تعميد در رودخانه گنگ باعث پاک شدن گناه هاي انسان مي شود و آنها را به سعادت و بهشت ابدي نزديک تر مي کند. پيش از شروع اين مراسم بسياري از روحانيان تهديد کردند در صورتي که آب رودخانه تميز نشود، خودکشي خواهند کرد. هفته گذشته صدها کارگري که مسوول تميز کردن آب اين رودخانه بودند از اين کار سر باز زدند و اين مساله باعث شد مسوولان با وارد ساختن آب تازه، اين رودخانه لجن گرفته را تميزتر کنند. اما اين اقدامات تاثيرات بسيار کمي براي پاک شدن اين رودخانه خصوصاً در ناحيه سنگام دارد. در ناحيه سنگام مقدس ترين مراسم تعميد انجام مي شود. در آزمايشي که از آب منطقه سنگام به عمل آمد هزاران نوع باکتري که براي سلامتي انسان مضر است، کشف شد. ميشرا در اين خصوص مي گويد؛ «سطح باکتري ها بسيار بالا است و اين مساله ناشي از ورود فاضلاب به رودخانه است. مردم با داخل شدن به اين آب خودشان را در معرض بيماري هايي چون يرقان، حصبه و بيماري مربوط به آب قرار مي دهند.» در حدود 350 ميليون هندي در کنار رودخانه گنگ زندگي مي کنند.
فقدان سيستم فاضلابي مناسب در اين منطقه بدين معناست که روزانه در حدود يک ميليارد ليتر فاضلاب وارد اين رودخانه مي شود. پسماند هاي صنعتي به مشکلات اين رودخانه مي افزايد. آلوده کنند ه ترين واحد صنعتي در کنار رودخانه گنگ يک کارخانه چرم سازي است که در شهر کانپور واقع است. فاضلاب اين کارخانه که شامل اسيد هيدروکلريک، کروم و جيوه است وارد آب رودخانه مي شود. کودهاي شيميايي به همراه حشره کش ها هم وضعيت اين رودخانه را بحراني تر کرده است.
وزير محيط زيست هندوستان اعلام کرده 200 کارخانه به دليل رعايت نکردن استانداردهاي محيطي تعطيل شده اند و 600 کارخانه ديگر هم هشدار جدي در اين زمينه دريافت کرده اند. به گفته وي تاکنون 150 ميليون پوند براي پاک کردن رودخانه گنگ هزينه شده اما پيشرفت هاي اندکي حاصل شده است. اين وزير تخمين زده است در حدود يک ميليارد دلار براي پاک کردن رودخانه گنگ نياز است. طرح عملياتي گنگ به منظور پاکسازي اين رودخانه در سال 1985 توسط دولت هند آغاز شد که توسط بريتانيا و هلند حمايت مي شد اما اين طرح کاملاً ناموفق بوده است. به رغم ساخت تجهيزات فاضلابي اما اين طرح به علت سوءمديريت در بودجه با شکست روبه رو شد.
تمرين دهنده سابق دلفين معروف تلويزيوني - فيليپر - عليه شکارچيان دلفين ژاپني در درياها و اقيانوس هاي شرق جهان اقامه دعوي بين المللي کرد.
هر ساله حداقل بيست هزار وال، دلفين و نهنگ در سواحل و درياهاي نزديک ژاپن توسط شکارچيان دريايي کشته مي شوند. اما اصلي ترين شکار حيوانات دريايي که منتقدان آن را «حمام خون» مي دانند در نزديکي روستاي تاجي ژاپن شکل مي گيرد؛ جايي که بيش از سي قايق ماهيگيري با سلاح هاي پيشرفته و تورهاي بزرگ به شکار دلفين ها مي روند و پس از شکار اين حيوانات دوست داشتني آنها را قصابي مي کنند. پس از اين قصابي گوشت دلفين ها در حراجي معروف «تاجي» به فروش مي رسد.
رايک اوبراي متخصص سابق حيوانات دريايي نيروي دريايي ايالات متحده که قبلاً تمرين دهنده فيليپر، دلفين مشهور برنامه هاي تلويزيوني دهه شصت و هفتاد، بوده در اين مورد مي گويد؛ «در حراجي تاجي هم دلفين هاي قصابي شده و هم دلفين هاي زنده به فروش مي رسد... يک دلفين جوان سرحال خوشگل در اين حراجي بيش از بيست هزار پوند به فروش مي رسد. رفتاري که آنها با دلفين ها دارند واقعاً ناراحت کننده است.» دلفين هايي که به صورت زنده شکار مي شوند در آکواريوم ها و باغ وحش ها به کار گرفته مي شوند مثلاً در پارک «تجارب آبي» دومنيکن افراد بسياري در صف مي ايستند تا براي يک ساعت شنا کردن در ميان دلفين ها و بازي کردن با آنها مبلغ صد دلار بپردازند. اين استخر امسال مبلغ پانصدهزار دلار براي خريد دوازده دلفين به شکارچي هاي ژاپني پرداخت کرد.
در دهه شصت هر دلفين حداکثر پانصد دلار قيمت داشت اما با محبوبيت سريال تلويزيوني «فيليپر» ناگهان دلفين ها مورد توجه جهاني قرار گرفتند و قيمت آنها بسيار بالا رفت. در حال حاضر دلفين هاي تعليم ديده استخرهاي بزرگ امريکا و اروپا گاه حتي بيش از يکصد هزار دلار ارزش دارند. انجمن دفاع از حقوق حيوانات آبزي مدعي است که دلفين ها در اسارت نمي توانند زندگي مناسبي داشته باشند و گرفتن و حبس آنها در آکواريوم هاي کوچک باعث مشکلات جسمي و روحي براي آنها مي شود. اين گروه آمار رفتارهاي خشن دلفين هاي اسير نسبت به دلفين هاي آزاد و پايين تر بودن عمر دلفين هاي اسير را نشانگر صحت اين مساله مي داند.
ريک اوبراي مي گويد که تلخ ترين لحظه زندگي اش مرگ فيليپر در آغوش وي بوده است؛ «در لحظه يي که او داشت مي مرد متوجه شدم که با حبس کردن او در يک استخر کوچک چقدر به او ظلم کرده ام. همان لحظه تصميم گرفتم تمام زندگي ام را وقف آزادسازي ساير دلفين هاي دربند و اسير کنم.»
4/9 کيلومتر را از خود به جا گذاشته بود. طبق قوانين هوانوردي رکورد ارتفاع بايد تا 3 درصد افزايش يابد. رکورد اين ماجراجوي بريتانيايي بايد به تاييد ناظران رسمي برسد و نتيجه آن احتمالاً تا 4 هفته آينده اعلام خواهد شد. آقاي همپلمن با بالون خود از منطقه يي نزديک رددير در ساعت 20/5 بعدازظهر به وقت محلي از زمين برخاست و در ساعت 17/7 در کمتر از 2 ساعت به زمين نشست. در مرحله يي از پرواز برخي از تجهيزات همپلمن يخ زد و دستگاه گرم کننده اش هم از کار افتاد و با وجودي که ماسک اکسيژن زده بود دچار کمبود اکسيژن شد. اما اينها بزرگترين مشکلات وي در اين ماجراجويي نبود وقتي وي به ارتفاع 10 کيلومتري رسيد دريافت که تنها 5 درصد سوختش باقي مانده است و مجبور شد در يک دقيقه 5/4 کيلومتر از ارتفاعش بکاهد.
همپلمن در اين باره مي گويد؛ «وضعيت بدي بود آن طور که من ارتفاع را کم کردم بالون در وضعيت بسيار بدي قرار گرفته بود و به شدت مي لرزيد و نشستن برايم دشوار شده بود.»
و اين مساله باعث شد آقاي همپلمن در چندقدمي يک درياچه به زمين بنشيند و ممکن بود حتي با کابل هاي برق هم برخورد کند. در چنين پروازي در اختيار داشتن مقدار معين سوخت بسيار حياتي است و همين مساله باعث شده بود آقاي همپلمن در سه تلاش قبلي اش شکست بخورد. در صورت حمل بيش از حد سوخت بالون سنگين خواهد شد و حمل اندک سوخت باعث ناتمام ماندن پروژه خواهد شد. آقاي همپلمن سفرهاي فراواني با بالون داشته است. او 3 ماجراجويي براي رسيدن به قطب شمال و 3 سفر براي پيمودن عرض اقيانوس اطلس شمالي با بالون داشته است. او در مورد سفر آخرش حتي با همسرش هم صحبت نکرد.
او مي گويد؛ «من مي دانستم اين سفرم چقدر سخت خواهد بود بنابراين نمي توانستم در مورد خطرهاي اين سفرم با همسرم صحبت کند.» او در طرح جايزه ادينبرو به خاطر تلاش هايش جايزه برتر را به خودش اختصاص داد.
اما در اين رستوران به جاي يک صورتحساب سنگين، با پيشخدمت هاي لبخند بر لبي مواجه خواهيد شد که با شما بر سر اين بحث مي کنند که آزاديد هر چقدر که دلتان مي خواهد پول بپردازيد و يادآوري مي کنند که اين رستوران خيريه است. آنالاکشمي که نام آن برگرفته از نام الهه خوراک هندوهاست، فلسفه اش چنين است؛ «تا آنجا که دوست داري غذا بخور، هر چقدر هم که دوست داري پول بپرداز.» اين رستوران غذاهاي گياهي که وابسته به يک سازمان امور خيريه است را توسط داوطلباني که اغلب خود را وقف راهب هندو سوامي شانتانداند (مبلغ عشق ورزيدن به خدا از طريق خدمت به انسان ها) کرده اند در اختيار مشتريان خود مي گذارد. مدير رستوران سورش کريشنان مي گويد؛ «معمولاً تاجران صبر مي کنند تا ابتدا به سودي برسند و بعد در مورد اينکه آن را صرف امور خيريه و افراد جامعه کنند يا نه فکر مي کنند، اما ما بخشيدن را از ابتداي کارمان شروع کرده ايم.
در ميان مشتريان ما افرادي وجود دارند که مي توانند پول غذا را بپردازند اما افرادي نيز هستند که توانايي مالي پرداخت آن را ندارند پس هر کس هر مقداري که مي تواند مي پردازد. افرادي هم که براي ما کار مي کنند، اين کار را به خاطر رضايت قلبي خود مي کنند نه مزد و پاداش.»
آنالاکشمي سه شعبه در سنگاپور دارد و همين طور رستوران هايي در مالزي، سنگاپور و هند. طيف کارمندان و پيشخدمت هاي اين رستوران ها شامل کارمندان بازنشسته، زنان بي خانمان، مديران و پزشکان و ساير افرادي است که اعتقاد دارند تهيه و توزيع غذا براي مردم نهايت تقدس و برکت را به ارمغان مي آورد. مبلغي که پس از کم کردن هزينه هاي رستوران از درآمد آن باقي مي ماند صرف معبد هنرهاي باستاني مي شود.
اين معبد ارگاني مذهبي فرهنگي است که توسط راهبان با اين اعتقاد که موسيقي، رقص و هنرهاي زيبا وابسته به آسمان و خدايي هستند راه اندازي شده است. اين سازمان همچنين کلينيک ها و بيمارستان هاي مجاني در مالزي و هند برپا کرده است و از طريق فروش آثار هنري شامل صنايع دستي و نقاشي هاي هندي کسب درآمد مي کند. مريدان و پيروان سوامي شانتانداند راهب دوست ندارند در مورد منافع اقتصادي کارشان صحبت کنند. غذاهاي پر ادويه و همين طور ايده جالب و خاص رستوران باعث جذب صدها توريست، هندوهاي مهاجر دور از وطن و مردم سنگاپور مي شود. اين رستوران غذاهاي خاص شمال و جنوب هند را عرضه مي کند. غذاها اغلب به صورت سلف سرويس ارائه مي شوند.
رستوران اصلي (نه شعبه ها) بيشتر غذاهاي هندي دارد و منوي شام آن براساس تغيير فصل تغيير مي کند. سورش کومارکانان مهندس مکانيکي که شغلش را براي کار تمام وقت در اين رستوران ترک کرده مي گويد؛ «ما به شيوه سنتي هندي آشپزي مي کنيم، چنانکه مادرانمان غذا مي پختند و کسي نمي تواند روي دستپخت مادرش قيمت بگذارد. لذتي که شما از ديدن مردمي که دستپخت شما را مي خورند احساس مي کنيد بزرگ ترين پاداش و نعمت است و بسيار برتر از پول است.» موسس اين رستوران اعتراف مي کند که راه اندازي يک تجارت با تکيه بر حسن نيت اغلب کار دشواري است، اما اعتقاد و ايمان به انسانيت اين امر را جبران مي کند؛ اين رستوران تعداد بالايي مراجعه کننده روزانه دارد.
يکي از مشتريان اين رستوران مي گويد؛ «ما با رضايت قلبي پول مي پردازيم و باز هم براي غذا خوردن به اين رستوران مي آييم. در دنياي امروز هر چيز قيمتي دارد، اما بر روي عشق و غذايي که در اين رستوران به شما داده مي شود هيچ قيمتي نمي توان گذاشت.»
مادر هرون، کارن و پدر خوانده اش، گائو، سعي مي کنند تمام آرزوهاي اين دختر جوان را تا حد امکان برآورده کنند، او تمام خواسته هايش از جمله سگي به نام بلا را يافته و حالا احساس بسيار خوبي دارد. پزشکان هم مي گويند که رفتار مناسب خانواده و جو آرام و پر از محبت اين خانواده نقش مهمي در بهبود نسبي بيماري هرون داشته است.