صدای طبلش گوش همه را کر کرده ، اما از خودش خبری نیست
پشت پرده خبرهای مربوط به جنگ با ایران چه می گذرد ؟
در هفته ها و ماه های اخیر تقریبا روزی نیست که خبر یا گزارشی به نقل از" این مقام آگاه " یا " آن مقام رسمی که نمی خواهد نامی از او برده شود " در رسانه های غربی و منطقه ای درباره قریب الوقوع بودن حمله احتمالی آمریکا و اسراییل به ایران منتشرنشود .

به گزارش عصر ایران این گزارش ها و خبرهای غیر رسمی به نحوی فضای رسانه ای را تحت تاثیر قرار داده که در بسیاری از مواقع فعالان امور رسانه قبل از اینکه خبری را بخوانند می توانند متن آن را حدس بزنند !

به راستی به چه دلیلی خبرهای مربوط به احتمال حمله نظامی آمریکا یا اسراییل به ایران این قدر در رسانه های غربی بازتاب دارد ؟

اگر تئوری توطئه را به کناری بگذاریم و بر این باور باشیم که رسانه ها در غرب آزاد هستند ، دلیل این همه هماهنگی در نقل خبرها و گزارش ها درباره قریب الوقوع بودن حمله به ایران کجاست ؟

به نظر می رسد یکی از اضلاع مهم راهبرد مقابله با ایران در استراتژی ایالات متحده آمریکا و اسراییل ، موضوع عملیات روانی است و عملیات روانی در واقع جنگی بدون خونریزی است که طی آن به جای حمله نظامی  و فتح سرزمین ها و تخریب بناها ، تلاش می شود تا ذهن ها و افکار بمباران شود .

بمباران تبلیغاتی با تکرار یک موضوع می تواند آن موضوع را در اذهان مخاطبان " جا بیندازد " و وقتی که موضوع جا افتاد می توان به راحتی افسار و عنان ذهن مخاطب را به سمت مطلوب و مورد نظر هدایت کرد .

جدای از این بحث که آیا واقعا آمریکا یا اسراییل به ایران حمله خواهند کرد یا نه ؟ باید بر این نکته توجه داشت که آماده سازی افکار جامعه جهانی برای یک موضوع یکی از مهم ترین کارویژه های دستگاه های اظلاعاتی و امنیتی است و گاه دهها و صدها میلیون ها دلار بدین  منظور هزینه می شود .

برنامه هسته ای ایران نیز به عنوان یک پرونده مفتوح بین المللی از این قاعده مستثنی نیست . رسانه ها در غرب تا حدود زیادی به دنبال جذب مخاطب هستند و با توجه به اینکه این رسانه ها عموما آزاد هستند ، بیشتر مایلند تا روی موضوعاتی مانور دهند که از نظر خود و افکار عمومی خود مهم می دانند .

جنگ در افکار عمومی غرب موضوع بسیار مهمی است چون هزینه آن با مالیات پرداختی شهروندان تامین می شود و شهروندان می خواهند بدانند که آیا یک بحران خاص بین المللی ارزش هزینه کردن مالیات آنها از سوی دولت هایشان را دارد یا نه ؟ یکی از دلایلی که موضوع یا خبر جنگ برای رسانه های غربی مهم است در همین نکته نهفته است .

از سوی دیگر نباید فراموش کرد که همواره منبع تامین و تغذیه رسانه ها افراد آگاه به موضوعات مختلف هستند که در زمینه جنگ طبیعتا افراد آگاه به موضوع یعنی سیاستمداران ، مقامات نظامی و اطلاعاتی منبع اخبار پشت پرده هستند و این افراد اگر بخواهند که یک جریان خبری ایجاد کنند ، با مصاحبه با چند نشریه یا رسانه معتبر و نقل یک سری اطلاعات خاص می توانند  به راحتی جریان سازی کنند .

بنابراین یکی ازدلایلی که رسانه ها در غرب عموما با یک " تم مشترک " دست به خبررسانی یا گزارش دهی می زنند در این است که جریان ساز های رسانه ای خوراکی مشابه برای آنها تدارک می بینند تا به هدف در چارچوب عملیات روانی خود برسند .

در پرونده هسته ای ایران ، غرب می خواهد همه گزینه ها برای اقدام را به روی خود باز ببیند  و از این جهت جریان سازهای رسانه ای از سویی و رسانه های کنجکاو و شهروندان پیگیر سرنوشت هزینه شدن مالیات ،  دست به دست هم می دهند تا موضوعی چون پرونده هسته ای ایران همچنان در رسانه ها به عنوان سوژه ای داغ مطرح شود .

بنابراین این روزها که اخبار مربوط به احتمال حمله اسراییل یا آمریکا افزایش قابل ملاحظه ای داشته است ، باید به این نکته توجه داشت که ظاهرا جریان سازهای رسانه ای در غرب می خواهند تا بر تنور جنگ به ایران بدمند و این امر الزاما به معنای قریب الوقوع بودن حمله نیست .

باید توجه داشت که جریان سازهای رسانه ای بسته به مصالح و منافع خود دست به عملیات روانی می زنند و در این راستا هر گاه که بخواهند موضوعی را کم اهمیت تر کنند ، با مانور بر روی موضوعی دیگر و بزرگ کردن آن تلاش می کنند که از خبرها یا وقایع دردسر ساز برای خود " عبوری بدون ضرر " داشته باشند .

مثلا در حال حاضر در آمریکا موضوعاتی چون آلودگی نفتی خلیج مکزیک یا بحران اقتصادی پاشنه آشیل یا نقطه آسیب پذیر  دولت اوباما شده است و از این رو از نظر جریان سازهای دولتی هر چه خبرها و تحلیل های مربوط به این دو موضوع در رسانه ها کاهش یابد حساسیت افکار عمومی این کشور نیز نسبت به این موضوعات کاسته شده و دولت کمتر زیر فشار افکار عمومی قرار خواهد گرفت .

 در هر گونه جنگ یا حمله  نظامی ، موضوع "غافلگیری" یک اصل است و طبیعتا اگر کسی سودای حمله داشته باشد سعی می کند زمان و جزییات حمله ، تاکتیک و نحوه جنگ ، مسیرهای تهاجم و دیگر جزییات مرتبط با عملیات نظامی اش از دید دشمن پنهان بماند و وقتی جمع کثیری از رسانه های غربی پشت سر هم اخبار و تحلیل هایی راجع به زمان حمله ، پایگاه های مورد استفاده ، مسیر حمله ، سلاح های مورد استفاده ، کشورهای همکاری کننده ، کریدورهای عبوری جنگنده ها  و... را به نقل از این مقام آگاه یا ان منبع موثق و... نقل می کنند باید در این نحوه از خبر سازی تردید کرد .

بنابراین در جمع بندی موضوع باید به چند نکته درباره افزایش خبرهای مربوط به حمله احتمالی به ایران در رسانه های غربی اشاره کرد :

نخست اینکه موضوع هسته ای ایران اساسا موضوع مهمی است که هم برای کشورهای همسایه و هم برای کشورهای غربی و افکار عمومی آنها ( بنا به دلایلی که قبلا اشاره شد ) مهم هستند .

دوم آنکه جریان سازهای رسانه ای بسته به منافع و اهداف خود در تلاشند تا مهندسی افکار داشته باشند و هر از گاهی برای انحراف اذهان از یک موضوع به جریان سازی خبری روی یک موضوع دیگر روی می آورند .

سوم اینکه غرب می خواهد آزمودن همه گزینه ها در برخورد با برنامه هسته ای ایران برایش آسان باشد و از این رو توامان سه خط خبری " دیپلماسی ، تحریم و جنگ " را همزمان به پیش می برد تا افکار جهانی همواره آماده پذیرفتن هر یک از این سه گزینه باشند .