مادر دو يتيم در زندان ، به اتهام"سرقت دو بسته گوشت" و دانه درشت ها آزاد و خندان!
عصر ايران - روز گذشته خبري در رسانه ها منتشر شد مبني بر اينكه زني در يكي از فروشگاه هاي غرب تهران به همراه دو دختر كوچكش به هنگام سرقت دو بسته گوشت دستگير و راهي زندان شده است. گفت و گوي جام جم با اين مادر متهم را بخوانيد:

چرا از فروشگاه گوشت سرقت کردی؟
۲ سال قبل شوهرم فوت کرد. من ماندم و ۲ دختر نوجوان. در این مدت هزینه زندگی‌ام را به سختی تامین می‌کردم.
چند سال داری؟
۳۵ سال.
سابقه سرقت داری؟
خیر، سرقت از فروشگاه اولین اتهام سرقتم است.
چرا به سرقت رو آوردی؟
به خاطر مشکلات مالی. پولی برای تامین هزینه زندگی‌ام نداشتم. هرجایی که برای پیدا کردن کار می‌رفتم از من ضامن می‌خواستند و وقتی متوجه فوت شوهرم می‌شدند، تقاضای غیراخلاقی از من می‌کردند. اما باور کنید من فقط می‌خواستم با فروش بسته‌های گوشت دزدی، پولی به دست بیاورم و هزینه زندگی ۲ فرزند و مادر سالخورده‌ام را تامین کنم.
حرف آخر؟
بله، اشتباه کرده‌ام و می‌دانم آخر خط به زندان ختم می‌شود. اما عاجزانه از مسوولان فروشگاه می‌خواهم از خطای من بگذرند و مرا به خاطر ۲ دخترم و تباه نشدن زندگی آنها ببخشند.

چندي پيش نيز چند خبر درباره دستگيري چند سارق صندوق هاي صدقات منتشر شد كه بعضاً‌ در حد 2 هزار تومان سرقت كرده بودند و ‌فوراً‌ هم دستگير و به مجازات هايي مانند حبس و شلاق و تبعيد محكوم شده اند.

البته سرقت ، سرقت است و كوچكي و بزرگي يك جرم يا خلاف چيزي از زشتي اصل عمل نمي كاهد و نمي توان اين انتظار را داشت كه به دليل كوجك بودن اين سرقت ها ، قانون ناديده گرفته شود ، اما مي توان انتظار ديگري داشت كه كاملا به حق  است و سال هاست كه مورد انتظار مردم نيز است.

انتظار بسيار ساده است :

حالا كه با دزدان يك صندوق صدقات در يك محله كوچك از شهر و يا سارق دو بسته گوشت از يك فروشگاه (كه بنا به اعتراف شخص سارق براي تامين هزينه هاي زندگي فرزندان و مادر سالخورده اش مجبور به انجام اين عمل خلاف شده ) برخورد مي شود ، انتظار طبيعي اين است كه با دزدان دانه درشت اموال مردم نيز برخوردي قانوني صورت گيرد و از مسامحه ، اغماض و گروكشي پرونده ها خودداري شود.

آيا كسي كه يك صندوق صدقات را خالي مي كند بيشتر به مردم و كشور ضربه مي زند يا كساني كه ميليارد ميليارد از اموال مردم و از جمله همين زني كه  در فروشگاهي در شهر تهران دستگير شده ، به جيب زده اند و بعضاً‌هم داراي مناصبي هستند و ككشان هم نمي گزد؟!

سوال را طور ديگري مطرح كنيم:

آيا اساساً يكي از دليل گسترش فقر در جامعه ، فساد اقتصادي برخي مديران اقتصادي ، سياسي و.. نبوده و نيست ؟ و آيا به فرموده بزرگان دين وقتي در جايي تلي از ثروت بادآورده را ديديم نبايد اين انتظار را داشته باشيم كه تل شدن اين ثروت به قيمت آوار شدن فقر روي عده ديگري از مردم همان جامعه به دست آمده است ؟

چه كسي حق آن زن كرمانشاهي را خورده كه فرزند معلول خود را با فرغون به مدرسه مي برد و بر مي گرداند ؟ چه كسي حق آن مادر شهيد را خورده كه در زير زميني نمور زندگي مي كند و تازه صاحبخانه جوابش كرده است ؟ و بالاخره چه كسي حق آن مادري را خورده كه مجبور مي شود آبروي خود را فداي دو بسته گوشت كند تا شايد گرهي از هزاران گره ناگشوده زندگي اش باز شود ؟

ما نمي خواهيم گناه و خطا را لاپوشاني كنيم اما اين انتظار را داريم كه دستگاه محترم قضايي گريبان آن مادر را رها كند و اگر ادعاهايش درباره تامين معاش مادر سالخورده و دو فرزند دخترش درست باشد ،با اغماض از خطايش ، به داد او نيز برسد و در عوض و به جاي آن مادر ، گريبان آنهايي را بگيرد كه پرونده تخلفات مالي شان در بايگاني ها خاك مي خورد و رسيدگي به پرونده آنهاقرباني توازن قواي سياسي و گروكشي سياسي اين گروه با آن دسته شده است.

آيا اين انتظار ، از يك مردم انقلابي كه 33 سال پيش به دليل فساد و اختناق دستگاه حكومتي  به پا خواسته و كاخ ظلم را ويران كرده اند ، انتظار زيادي است و آيا جمهوري اسلامي كه ثمره انقلاب اسلامي است نبايد در برابر مفاسد اقتصادي بزرگ و دانه درشت مثل شمشيربرنده و در برابر تخلفات كوچك مردم بخشنده باشد ؟!