فردای آن روز کامران به کارگاه آمد و به من اعتراض کرد که چرا این کار را کردی گفتم مشتری راضی نبود که بارش را به تو بدهد او هم عصبانی شد و گفت ما بچهمحل هستیم و تو نباید این کار را میکردی بعد هم فحاشی کرد و به سمت من حمله کرد من هم داشتم کار میکردم و پارچه میبریدم با قیچیای که دستم بود یک ضربه به او زدم که منجر به مرگش شد.
کد خبر: ۵۷۹۸۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۲۷