عصر ایران

برچسب جستجو
کتابخانۀ عصر ایران/ فیه‌مافیه‌خوانی - 22 و پایانی
 برخی گفته‌اند تمام اين جهان، از آغاز تا پايان هستی و تاريخ و طبيعت، چيزی نيست جز سخنرانی بلند خالق. يا شعر بلندی كه خدای‌تعالی سروده است. هر تموجی در دريا يا هر تلاطمی در هوا، در واقع كلمه‌ای از كلمات منظومۀ شاعرانۀ خداوند است.
کد خبر: ۹۱۴۸۷۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۱۵

کتابخانۀ عصر ایران/ فیه‌مافیه‌خوانی - 21
اين مقاله كوتاه و لطيف، از تجارب وجودی مولانا پرده برمی‌دارد. همۀ ما نيز اين سخن مولانا را به خوبی تجربه كرده‌ايم: تا درد و عشقی در كار نباشد، هيچ كاری را چنان كه بايد جدی نمی‌گيريم.
کد خبر: ۹۱۴۷۷۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۱۳

کتابخانۀ عصر ایران/ فیه‌مافیه‌خوانی - 20
اگر فيزيكدان فاضل و فرهيخته‌ای مثل ماكس پلانك را با فلان صوفی بی‌سواد پشمينه‌پوش مقايسه كنيم، چه حجتی در دست داريم تا ماكس پلانك را تحقير كنيم و آن صوفی را تجليل؟
کد خبر: ۹۱۴۰۲۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۱۰

کتابخانۀ عصر ایران/ فیه‌مافیه‌خوانی - 19
   يعنی علم بی‌فايده چون به خودشناسی منتهی نمی‌شود، ارزشش مثل اين است كه به كسی بگوييم آنچه در مشت پنهان كرده‌ای غربيل است.
کد خبر: ۹۱۳۵۳۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۸

کتابخانۀ عصر ایران/ فیه‌مافیه‌خوانی- 18
كتاب فيه‌ما‌فيه به يك معنا مثنوی منثور است. بسياری از آنچه که مولانا در مثنوی به نظم گفته، در فيه‌ما‌فيه به شرح شكافته. تفاوت ديگر اين دو كتاب، شايد در هيبت مثنوی و صميميت فيه‌ما‌فيه باشد.
کد خبر: ۹۱۳۱۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۴

کتابخانۀ عصر ایران/ فیه‌مافیه‌خوانی - 15
خودفروشی به معنای مثبت كلمه، آموزه‌ای است كه در روايات اسلامی هم بارها به آن اشاره شده است. مثلا حضرت علی گفته است: «بدانيد وجود شما بهايی جز بهشت ندارد. آن را به چيزی جز بهشت نفروشيد.» امام كاظم هم گفته است:«آگاه باشيد! بدن‌های شما جز بهشت بهايی ندارد؛ به چيز ديگری نفروشيد.»
کد خبر: ۹۱۱۰۸۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۲۳

کتابخانۀ عصر ایران/ فیه‌مافیه‌خوانی - 14
شايد مشهورترين رای اين باشد كه "امانت" آگاهی يا معرفت يا شناخت بود. يعنی انسان پذيرفت كه بار آگاهی را به دوش بكشد و مصائب زندگی‌اش هم ناشی از همين پذيرش بوده است. رای مشهور دوم، امانت را همان دين می‌داند.  رای سومی هم وجود دارد كه امانت را فرج يا شرم‌جای انسان می‌داند.
کد خبر: ۹۱۱۰۷۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۲۲

کتابخانۀ عصر ایران/ فیه‌مافیه‌خوانی - 12
مولانا می‌گويد در استغراقِ عبادت حقيقی، همه‌ چيز بيرونِ در می‌ماند و بين خدا و آدمی هيچ چيز باقی نمی‌ماند. نه هيچ صورتی، نه جبرئيل كه معنی محض است و نه حتی جان آدمی. و مقام فنا يعنی همين.
کد خبر: ۹۱۰۴۴۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۶

کتابخانۀ عصر ایران/ فیه‌مافیه‌خوانی - 11
كليدی‌ترين سخن مولانا این جمله است: «هر چيز را كه اولی و آخری باشد آن قالب باشد.» چيزی كه اول و آخر دارد زمان‌مند و مكان‌مند است و آنچه كه تخته‌بند زمان و مكان است از جنس عالم ماده است. در عالم معنا زمان و مكان معنا ندارد.
کد خبر: ۹۰۹۸۷۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۳

کتابخانۀ عصر ایران/ فیه‌مافیه‌خوانی - 10
حکمرانی و تدبير امور مملکت برای مولانا، كه اصولا در آسمان مكاشفات و معانی سير می‌كرد و چندان اهل قدم‌زدن روی زمين نبود، مثل انسان يا اسبابی بدصورت و كريه است كه در عين حال خدا نسبت به او عنايت دارد.
کد خبر: ۹۰۹۴۲۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۰۹

کتابخانۀ عصر ایران/ فیه‌مافیه‌خوانی - 9
روزی مولانا جلال‌الدين محمد به مجلس شيخ صدرالدين درآمد و شيخ در صدر صفه بالای سجاده نشسته بود و اكابر علما و اعاظم عرفا حاضر بودند. شيخ سجادۀ خود را به مولوی باز گذاشت كه بنشيند، مولوی برای حرمت وی بر سجادۀ او ننشست و فرمود: به قيامت چه بگويم كه چنين بي‌ادبی كنم. شيخ گفت: سجاده‌ای كه تو را نشايد مرا نيز نشايد. سجاده را برداشت و كنار نهاد.
کد خبر: ۹۰۹۱۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۰۷

کتابخانۀ عصر ایران/ فیه‌مافیه‌خوانی - 8
غيرت برای رابطۀ عارف و خداوند، همان نقش و كاركرد ابليس را برای خداوند دارد. مولوی می‌گويد: همان طور كه سگِ خان اجازه نمی‌دهد غريبه‌ها وارد خانۀ خان شوند، شيطان نيز با وسوسه‌انداختن در دل مردمان، آنان را به گناه می‌اندازد تا نتوانند به خدا نزديك شوند.
کد خبر: ۹۰۸۸۱۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۰۴

کتابخانۀ عصر ایران/ فیه‌مافیه‌خوانی - 7
 در ايران باستان به اسطرلاب می‌گفتند استاره‌ياب. ايرانيان مسلمان هم براي اسطرلاب نام‌های ديگری در آستين داشتند از قبيل جام جم، جام جهان‌نما، آينۀ جم. حافظ هم كه می‌گويد «عكس روي تو چو در آينه جام افتاد»، نيم‌نگاهی به همين اسطرلاب دارد.
کد خبر: ۹۰۸۵۰۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۰۱

کتابخانۀ عصر ایران/ فیه‌مافیه‌خوانی - 6
 كليدی‌ترين جملۀ مولانا در اين فراز از فيه ما فيه اين جمله است: «در حقيقت كِشنده يكی است اما متعدد می‌نمايد.» اين جمله البته لزوما جنبۀ توحيدی ندارد ولی شباهت زيادی به اين بيت مشهور هاتف اصفهانی دارد: كه يكی هست و هيچ نيست جز او/ وحدهُ لا‌ الهَ الّا هو.
کد خبر: ۹۰۸۲۲۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۳۰

آخرین اخبار
پربازدید ها