۰۹ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۷:۰۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۴۱۶۴
تاریخ انتشار: ۱۳:۱۸ - ۲۲-۱۲-۱۳۸۸
کد ۱۰۴۱۶۴
انتشار: ۱۳:۱۸ - ۲۲-۱۲-۱۳۸۸
 
 هنگام برگزاري يك مانور آموزشي در شهرستان خمين در استان مركزي، رشادت و ازخودگذشتگي يك افسر بسيجي، جان بيش از 20 نفر را نجات داد.

جام‌جم نوشت؛ چندي پيش بسيجيان گردان امام حسين (ع) به سرپرستي سرهنگ دوم پاسدار رضا سياهپوش براي شركت در يك دوره آموزشي به يكي از ارتفاعات شهرستان خمين رفته بودند.
اين گروه دوره آموزشي خود را در حالي كه بيش از 20 نفر بودند، آغاز كردند. زمان بسرعت سپري مي‌شد و آنها به روزهاي پاياني دوره آموزشي نزديك مي‌شدند.
ساعت 15:13 روز شنبه گذشته وقتي اعضاي گروه در آخرين روزهاي دوره آموزشي بودند، ناگهان نارنجكي كه ضامن آن كشيده شده و در دست يكي از افراد جوان گروه بود، يكباره مقابل اعضاي گروه آموزشي به زمين افتاد.
در پي اين ماجرا، جان همه اعضاي گروه به خطر افتاد و آنها فرصتي براي فرار و نجات جان خود نداشتند.
سرهنگ سياهپوش ، سرپرست گردان بلافاصله متوجه موضوع شد، جان ديگران را بر خود مقدم شمرد و با شيرجه رفتن روي نارنجك، يكباره حاضران صداي انفجار شنيدند.

نجات جان بيش از 20 نفر
دود غليظي فضا را پر كرده بود. افراد آموزشي هراسان به سمت سرهنگ سياهپوش رفتند، او بشدت زخمي شده بود.
با حضور مركز اورژانس در محل حادثه، سرهنگ مجروح و بيهوش به يكي از مراكز درماني انتقال يافت و تلاش پزشكان براي نجات وي آغاز شد. در حالي كه وضعيت جسماني وي نامناسب بود، او براي ادامه درمان به بيمارستان بقيه‌الله تهران انتقال يافت و تلاش پزشكان براي نجات وي از مرگ آغاز شد و سرانجام وي در جدال با مرگ نجات يافت.
با رشادت و دليري اين مرد، همگي اعضاي گروه نجات يافتند و او با فداكاري خود، جان دوباره‌اي به آنها هديه كرد.
به دنبال وقوع حادثه به ملاقات اين مرد فداكار رفتيم و با او گفتگويي انجام داديم:
چطور شد كه دست به چنين اقدام فداكارانه‌اي زديد؟
من سال‌ها در جبهه بوده و رشادت‌هاي دليرمردان را ديده‌ام. لحظه وقوع حادثه ديگر به خودم فكر نكردم. فقط نجات جان آنها، برايم مهم بود.خوشحالم كه همگي نجات پيدا كردند. هيچ‌كدام در زمان حادثه فرصتي براي فرار نداشتيم. تنها از خدا مي‌خواستم كمكم كند تا آنها را نجات دهم و شرمنده خانواده‌هايشان نشوم.
اولين جمله‌اي كه پس از به هوش آمدن به زبان آورديد، چه بود؟
وقتي چشمانم را باز كردم، برادرم كنار تختم بود. از اين كه او را دوباره مي‌ديدم خوشحال بودم. اول از او سوال كردم، همگي همراهانم سلامت هستند يا نه؟ وقتي از سلامت آنها باخبر شدم، اشك شوقم جاري شد و هزاران مرتبه خدا را شكر كردم.گزارش خبرنگار ما حاكي است، اين مرد فداكار در بخش مراقبت‌هاي ويژه بيمارستان بقيه‌‌الله تهران بستري است و پزشكان وضعيت عمومي او را رضايتبخش اعلام كرده‌اند.
ارسال به دوستان
وبگردی