اوباما چگونه اشتباهات بوش را تکرار می کند

 
الف - چه کسی فکرش را می کرد که یکی از بزرگترین اشتباهات باراک اوباما به عنوان رئیس جمهور آمریکا، تکرار برخی از اشتباهات جورج بوش رئیس جمهور پیشین این کشور خواهد بود. تنها عامل موثر اوباما در پیروزی اش در انتخابات، وعده وی در اعمال تغییرات بنیادین در نحوه اداره آمریکا و سیاستهای کاخ سفید بود اما متاسفانه طی یکسال گذشته شاهد بوده ایم که اوباما برخی از اشتباهات بزرگ بوش را تکرار کرده است.

البته نمی توان گفت که اوباما سیاستهای بوش را بی چون و چرا  تکرار می کند اما با بررسی عملکرد سیاستهای اوباما از امور جنگ افغانستان تا اوضاع اقتصادی آمریکا، مشخص می شود که در برخی مسائل، اولین رئیس جمهور سیاه پوست ایالات متحده آمریکا سیاستهای بوش را تکرار می کند. کاهش تایید عملکرد و محبوبیت اوباما نیز نشان می دهد که مردم آمریکا تاکنون نسبت به تحقق وعده های داده شده اوباما در رقابتهای انتخاباتی رضایت ندارند.

به جز اقدامات اوباما درباره خاورمیانه که تکرار اشتباهات بوش است، به برخی اقدامات دیگر اشاره می کنم:

*عدم انتخاب یک سخنگوی ارشد در امور اقتصادی

اوباما همانند بوش در انتصاب یک سخنگوی ارشد برای امور اقتصادی که بتواند به عنوان مسئول امور اقتصادی و همچنین سرگروه تیم اقتصادی دولت فعالیت کند، ناکام مانده است. درست است که حضور " تیموتی گایتنر" وزیر خزانه داری، " لری سامرز"  رئیس شورای ملی اقتصاد و " کریستینا رومر" رئیس شورای مشاوران اقتصادی باعث تقویت فعالیتها و امور نظارتی بر اقتصاد آمریکا شده اما هیچ کدام از این سه نفر در جایگاهی قرار ندارند که از او به عنوان مغز متفکر اقتصاد آمریکا یاد شود. از هیچ کدام از این سه نفر به طور نمادین و یا واقعی نمی توان به عنوان " سزار اقتصاد آمریکا" یاد کرد.

این منطقی نیست که رئیس جمهور آمریکا شخصاً به صحنه بررسی هر موضوع کوچک یا بزرگی در اداره کشور وارد شود. اوباما در این مقطع زمانی به شدت به یک رهبر متمایز برای سروسامان دادن بحران بیکاری و بررسی پیامدهای کوتاه مدت و دراز مدت این بحران نیاز دارد. جورج بوش به فردی همچون " رابرت روبین" نیاز داشت و اوباما نیز همین طور. اما متاسفانه نه بوش و نه اوباما، هیچ کدام اقدام موثری در این راستا انجام ندادند.

* ناکامی در ادغام سیاست، خط مشی سیاسی و امور ارتباطات در اداره آمریکا

در زمان پایان دو دوره ریاست جمهوری جورج بوش حتی برخی از حامیان وی نیز نسبت به این موضوع سرخورده شدند که تصمیم گیری ها در سطوح بلند پایه دولت آمریکا در نتیجه توطئه های سیاسی بوده تا تصمیم گیری منسجم و اصولی. اوباما نیز از ابتدای حضورش در کاخ سفید در  اتخاذ تدابیر لازم، تعیین افراد موثر و کارآمد، استفاده از ایده های کارشناسان و مقامات سابق همچون بوش ناکام بوده است.

* گره خوردن سرنوشت دولت به رهبری حزب دموکرات در کنگره

رهبران جمهوریخواهان در کنگره تقریبا هر ساله بوش را متقاعد می کردند که اهداف و خط مشی آنها را در اجرای سیاستهای آمریکا به کار ببرد و عملا سرنوشت آمریکا را به دست رهبران جمهوریخواهان داده بود. این اشتباه تقریبا در برخی چالش های داخلی و خارجی آمریکا در دوران بوش مشخص بود. بوش در دوران ریاست جمهوری اش به حرفهای جمهوری خواهان توجه زیادی داشت و مجبور بود که از خط مشی آنها در اداره کشور استفاده کند. اوباما نیز در حال تکرار این اشتباه بوش است. اوباما بدون اینکه اختیاری از خود داشته باشد، اجازه می دهد دستور کارها و تصورات " نانسی پلوسی" رئیس مجلس نمایندگان،

"هری رید" رهبر اکثریت در سنا  و اکثر دموکرات های برجسته در کنگره در اداره آمریکا به اجرا درآید.

* ناکامی در دادن اختیارات کافی به اعضای کابینه

اوباما افراد با کفایت بی شماری را در کابینه اش دارد. از یک دارنده جایزه نوبل گرفته تا چندین فرماندار موفق. اما اوباما همچون بوش برنامه ای برای بهره برداری از تفکرات و طرحهای این افراد ندارد. اعضای کابینه در تعیین سیاست گذاری های داخلی کمتر دخالت دارند.

به جز وزارتخانه های خارجه و دفاع، مقامات ارشد تعیین شده در دیگر وزارتخانه ها و نهادهای دولتی کمتر در تعیین سیاست های داخلی دخالت داده می شوند. یافتن تعادل مناسب در تعیین سیاست های دولت سخت است اما اوباما همچون بوش حساب کمتری بر مشاوران و معاونانش باز کرده است.

البته به نظر می رسد که اوباما و همکارانش در دولت آمریکا در حال تلاش برای به حداقل رساندن این اشتباهات هستند. نکته قابل توجه این است که بوش هرگز نتوانست اشتباهاتش را اصلاح کند؛ اشتباهاتی که از همان روزهای اول حضورش در کاخ سفید تا روزهای آخر برای وی دردسر ساز شده بود.

اوباما باید تمامی روند امور اجرایی دوران ریاست جمهوری بوش را به طور دقیق ارزیابی کند تا اشتباهات بیشتری را از بوش تکرار نکند.