۳۱ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۲۳:۵۷
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۴۱۲۱۷
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۷ - ۲۷-۰۷-۱۳۸۹
کد ۱۴۱۲۱۷
انتشار: ۰۹:۱۷ - ۲۷-۰۷-۱۳۸۹

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد.

تهران امروز: امروز اقتصاد ايران ورق مي‌خورد

«امروز اقتصاد ايران ورق مي‌خورد» عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم سيدجواد سيدپور است كه در آن مي‌خوانيد؛ از امروز كه مصادف با خجسته زادروز ميلاد امام رضا(ع) نيز هست، پرداخت نقدي يارانه‌ها در حساب سرپرست‌هاي خانوار در برخي استان‌ها واريز مي‌شود و اين يعني آنكه اقتصاد ايران بعد از سال‌ها انتظار اكنون مي‌رود تا پوست‌اندازي كند.

از نقطه نظر اقتصادي، امروز يكي از مهم‌ترين روزهاي اقتصاد ايران در طول تاريخ معاصر قلمداد مي‌شود. آغاز جراحي بزرگ با پرداخت نقدي يارانه‌ها، تمام نگاه‌ها را به امروز معطوف ساخته و تاريخ فردا بدون شك از 27 مهرماه سال 89 به‌گونه‌اي ديگر ياد خواهد كرد. اينكه اين يادواره چگونه خواهد بود منوط و مربوط به عملكرد همه ملت ايران است و اينگونه نيست كه هيچ‌كس به جز دولت در اين موفقيت يا شكست سهمي نداشته باشد. هر شخصي در هر جا و به قدر خود مي‌تواند سهمي مثبت يا منفي در اين جريان و جراحي عظيم تاريخ اقتصاد ايران داشته باشد.

گردنه سختي است ولي عبور از آن لازم و حياتي است و اين است كه حساسيت‌ها را دوچندان و نگراني‌ها را بيشتر ساخته است. در طول سال‌هايي كه از تغيير وضعيت يارانه‌ها سخن رفته، تمركز اصلي روي رفتار و نحوه اعمال سياست‌هاي اجرايي دولت‌ها بوده و كمتر از لزوم تغيير رفتار اقتصادي شهروندان سخن گفته شده و براي آن فكري انديشيده شده است، حال آنكه اصلي‌ترين، مهم‌ترين و حساس‌ترين بخش انجام درست اين طرح را مردم به دوش مي‌كشند.

اين طرح مهم، ملي و تاريخي در صورتي به موفقيت نائل مي‌شود كه همشانه تغيير الگوي اقتصادي دولت، مردم نيز به تناسب آن در كنش اقتصادي خود اصلاحاتي صورت دهند. هر چه بين اين دو متغير، به لحاظ زماني و از جهت اهداف، هماهنگي و همساني بيشتري وجود داشته باشد، موفقيت نزديك‌تر و انحرافات كمتر خواهد شد در غير اين صورت هر گونه اعوجاجي مي‌تواند تبعات منفي بسياري به بار آورد.

بدون شك اصلاح الگوي مصرف‌ كه سال گذشته رهبر معظم انقلاب مطرح كردند شاه‌كليد موفقيت اين طرح است. همه ما بايد در سبد مصرفي خود تجديد نظر كنيم، آحاد شهروندان از اين پس و در حد و حدودي كه يارانه‌هاي نقدي مشخص مي‌سازند، در سود يا زيان خود نقش اصلي را خواهند داشت. هر شخصي مي‌تواند مديريت منابع ناشي از درآمد عمومي و ملي را خود انجام دهد. اگرچه شايد اين پول زياد نباشد ولي قطعا در بخش‌هايي مي‌تواند بسيار موثر هم واقع شود. با اين حال مهم است كه بدانيم در اين تغيير وضعيت شرايط اقتصادي، مردم بايد بيش از پيش متغيرهاي اقتصادي را رصد كنند و مبتني بر آن رفتار خود را تنظيم نمايند.

اين مسئله البته نافي مسئوليت‌هاي مديران اجرايي نيست. آنان نيز به نوبه خود بايد بيش از پيش دغدغه مردم و جامعه و مخصوصا اقشار آسيب‌پذير و دهك‌هاي كم‌درآمد را داشته باشند تا در اين جريان متحمل آسيب‌هاي بيشتر نشوند و عده‌اي سودجو و فرصت‌طلب وضعيت را بر آنان سخت نسازند.

اكنون قطار نقدي‌سازي يارانه‌ها به راه افتاده، دولتمردان لكوموتيوران و همه مردم مسافران اين قطارند، قطاري كه بايد هدفمند و روي ريل‌هاي گذاشته شده حركت كند تا به مقصد مطلوب برسد. هرگونه خطايي مي‌تواند تبعات نامشخصي براي كشور داشته باشد. پس ضروري است، با اين طرح ملي، ملي و ميهني برخورد كرد و از هرگونه رفتار جناحي، حزبي و غير اقتصادي پرهيز نمود زيرا دود هرگونه رفتار سوئي نه تنها امروزيان كه بسا فرزندان فرداي ايران را نيز متاثر سازد. باشد كه تاريخ به سربلندي از اين مقطع ياد كند.

كيهان: آن نفس ها چرا حبس شد؟!

«آن نفس ها چرا حبس شد؟!»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن مي‌خوانيد؛
1- يادداشت امروز درباره طرح هدفمندي يارانه هاست ولي دو ماجراي زير مي تواند وروديه درخور توجهي براي آن باشد، يا لااقل اين كه نگارنده چنين تصوري دارد.
الف: همزمان با حضور احمدي نژاد در ميان جمعيت انبوه مردم ضاحيه در سفر حماسي اخير كه به استقبال وي آمده بودند، نيروهاي مقاومت براساس يك سنت ديرينه، صدها تيرهوايي شليك كردند. در اين ميان، گلوله اي كه از يك ضدهوايي شليك شده و عمل نكرده بود در بازگشت به زمين روي بدن يكي از رزمندگان حزب الله كه در جمع متراكم و بي نظير استقبال كنندگان ايستاده بود فرود آمد و براثر شتاب ناشي از سرعت سقوط، بخشي از سينه وي را شكافته و در آن جاي گرفت.

رزمنده حزب الله اگرچه از درد به خود مي پيچيد ولي زبان به كام گرفت و نه فقط فريادي به نشانه درد كه واكنشي طبيعي و قابل انتظار بود، نكشيد، بلكه صدايي نيز برنياورد. چند دقيقه بعد در حالي كه احساس مي كرد رو به بي هوشي مي رود، تلاش كرد به آرامي از ميان جمعيت بيرون برود و... در اين هنگام بود كه اطرافيان متوجه ماجرا شدند و با مشاهده رگه هاي خون كه روي پيراهنش دويده بود او را به بيمارستان رساندند و خوشبختانه خيلي زود مداوا شد. وقتي از اين رزمنده حزب الله پرسيدند كه چرا بلافاصله بعد از اصابت گلوله عكس العملي نشان نداده بود تا بي وقفه به بيمارستان منتقل شود؟ در پاسخ گفته بود؛ رخداد بزرگي در حال وقوع بود. واقعه اي كه تمامي بافته هاي دشمنان عليه مقاومت لبنان را نقش بر آب مي كرد. و من بيم آن داشتم كه فريادم از درد، توجه حاضران را از آن رخداد عظيم به يك «ماجراي فرعي»! جلب كند و...

ب: چند سال پيش، در هفته دفاع مقدس، خاطراتي همراه با تصاوير مستند رزمندگان اسلام كه در عمليات والفجر8 - عمليات منجر به فتح «فاو» - شركت داشتند از سيماي جمهوري اسلامي پخش شد. عمليات با عبور بسيجيان غواص از پهنه پرخروش اروند و در تاريكي شب آغاز مي شد. اين عبور شبانه بايستي در سكوت كامل صورت مي پذيرفت. يكي از رزمندگان بعد از عبور از اروند به حالت درازكش در ساحل فاو مستقر شده بود كه دو تن از نگهبانان بعثي بي آن كه او را ديده باشند به محل استتار وي نزديك شدند. يكي از آنها پاي خود را روي انگشتان دست بسيجي غواص گذاشت. معلوم بود كه متوجه حضور او نشده اند. گپ و گفت دو نظامي عراقي چند دقيقه اي به طول انجاميد در حالي كه دست از سرما كرخت شده رزمنده بسيجي زيرسنگيني وزن نگهبان بعثي قرار داشت و بسيجي از درد به خود مي پيچيد، اما نه فقط كمترين صدايي به نشانه درد از دهان مقدسش بيرون نيامد، بلكه از كوچكترين حركت دست نيز خودداري كرد... مجري برنامه يا تهيه كننده آن- دقيقاً به خاطر ندارم- از اين بسيجي دلاور و پاكباخته كه مصداق «و منهم من ينتظر» است علت تحمل درد و سكوت آن شب وي را پرسيد؛ و او در پاسخ گفت؛ عمليات سرنوشت سازي در پيش بود و اگر صدايم درمي آمد و يا كمترين حركتي مي كردم، عمليات لو مي رفت و...

2- هدفمندي يارانه ها در يك كلمه، يعني «توزيع عادلانه بيت المال» يعني «بلندترين گام در ساماندهي اقتصاد سالم» يعني «رساندن يارانه به كساني كه حق آنان است و پيشگيري از اسراف و تبذير در بيت المالي كه متعلق به همه مردم ايران است» و بالاخره، هدفمندي يارانه ها برخلاف آنچه كه برخي به غفلت و شماري به شيطنت تبليغ مي كنند؛ «حذف يارانه ها» نيست، بلكه «ساماندهي يارانه ها و برخورداري همگان از يارانه هاي دولتي به تناسب درآمد آنها» است. دشمنان بيروني اگرچه براي سوءاستفاده تبليغاتي از مراحل اوليه اجراي طرح هدفمندي يارانه ها كه به طور طبيعي با اندك دشواري هاي آغازين همراه است، گوش خوابانده اند و علاوه بر بوق هاي تبليغاتي غرب، دنباله هاي داخلي خود را نيز به كار گرفته اند ولي نه فقط اقتصاددانان آمريكايي و اروپايي، بلكه مقامات سياسي و مراكز استراتژيك غرب، نظير «آمريكن اينترپرايز»، «شوراي روابط خارجي آمريكا» و لابي صهيونيست ها در آمريكا- آيپك- نيز انكار نمي كنند كه «جهش اقتصادي» و «گام بلند در ساماندهي و بهينه سازي مصرف» نتيجه قطعي اجراي اين طرح خواهد بود.

دومينيك گيلوم، اقتصاددان برجسته و بلندآوازه غربي با اشاره به منابع و ذخاير سرشار كشورمان مي گويد «ايران با برخورداري از ثروت فراوان ملي و بدهي اندك خارجي، هفدهمين اقتصاد بزرگ دنياست ولي اين ثروت انبوه آنگونه كه بايد، مديريت نمي شود.» گيلوم در ادامه تحليل خود كه در سايت آنلاين صندوق بين المللي پول- IMF- آمده است، به طرح هدفمندي يارانه ها اشاره مي كند و آن را گامي بلند براي مديريت علمي و روزآمد ثروت ملي در جمهوري اسلامي ايران ناميده و مي نويسد «با هدفمندي يارانه ها در ايران، اگرچه قيمت برخي كالاها و از جمله حامل هاي انرژي در مرحله اول افزايش مي يابد ولي بعدها با افزايش قيمت هاي بين المللي كه شامل حامل هاي سوخت نيز خواهد شد، اقتصاد ايران و برخورداري مردم از آن رونق مي گيرد.» وي در ادامه تحليل اقتصادي خود مي نويسد «طرح هدفمندي يارانه ها در ايران به گونه اي هوشمندانه تدوين شده و مولفه هاي قانوني قابل اجرا و قابل قبولي در آن پيش بيني شده است» و مي افزايد «50درصد درآمد حاصل از هدفمندي يارانه ها در همان سال اول اجراي اين طرح به خانواده ها باز گردانده مي شود و جاي خالي ناشي از كاهش برخي از يارانه ها به طور كامل جبران مي شود و خانواده ها برخلاف گذشته كه اختياري در هزينه كردن يارانه ها به دلخواه خود نداشتند، مي توانند انتخاب كنند كه اين مبلغ را به خريد چه چيزي و چه كالا و يا خدماتي اختصاص دهند».

توضيح بيشتر آن كه، قبل از طرح هدفمندي يارانه ها، به عنوان مثال؛ همه مصرف كنندگان بنزين، از يارانه مساوي دولتي و از كيسه بيت المال برخوردار بوده اند. در اين حالت آن بخش از توده هاي عظيم مردم - چه شهري و چه روستايي- كه اتوموبيل شخصي ندارند، بي آن كه بخواهند و يا راضي باشند، هزينه بنزين دارندگان خودروهاي شخصي را پرداخت مي كنند، يعني از بيت المال كه متعلق به آنهاست پرداخت مي شود. آيا عادلانه است؟!... چرا بايد فلان كشاورز روستايي و يا كارگر و اقشار مستضعف، هزينه بنزين فلان ثروتمند را كه مثلاً چند خودرو در اختيار دارد، پرداخت كنند؟ البته، در اين هدفمندي، بنزين مصرفي خودروهاي عمومي مستثنا شده است.
به آمار زير توجه كنيد؛

- 9درصد سوخت جهان در ايران كه داراي يك درصد جمعيت جهان است، مصرف مي شود. و به قول «رومان زيتك» يكي از اقتصاددانان آمريكايي، از جيب كساني كه خودرو ندارند بيرون آمده و به هدر مي رود. رومان زيتك مي گويد؛ «براي درك اين ناهنجاري ، كافي است در خيابان هاي تهران و يا برخي ديگر از شهرهاي بزرگ ايران حضور پيدا كنيد، وقتي در تهران قدم مي زنيد از فراواني خودروهاي تك سرنشين تعجب مي كنيد. پديده اي كه براي جمعيت 12 ميليوني تهران- كه اكثر آنان اتوموبيل ندارند- فقط آلودگي غيرقابل تحمل هواي تنفسي آنها را به ارمغان مي آورد... برخي از روزها، شما حتي نمي توانيد، كوههاي زيباي اطراف تهران را تماشا كنيد». اين سهم توده هاي مردمي است كه خودرو ندارند ولي هزينه بنزين ديگران را مي دهند!

- مصرف سرانه انرژي در ايران با جمعيت 70 ميليوني، براي هر نفر بيش از 5 برابر مصرف سرانه اندونزي با 225 ميليون جمعيت، 4 برابر هند با جمعيت يك ميليارد و 122 ميليون نفر و 2 برابر چين با يك ميليارد و 300 ميليون جمعيت است!... مابه التفاوت اين آمار و ارقام را به تناسب ميزان جمعيت محاسبه بفرمائيد مغزتان سوت مي كشد .حالا اين مابه التفاوت را به تومان تبديل كنيد... اين مبلغ كلان و نجومي از بيت المال هزينه مي شود. يعني از كيسه اي كه متعلق به 70 ميليون ايراني است و فقط يك اقليت از آن بهره مي برند. كدام انسان عاقل، دلسوز ، مردمي و خواهان پيشرفت و سربلندي اين مرز و بوم مي تواند با ادامه اين ناهنجاري موافق باشد؟!

3- بنزين فقط يك نمونه است و انتخاب اين نمونه در يادداشت پيش روي به اين علت است كه سهميه بندي بنزين بخشي از طرح هدفمند كردن يارانه ها بوده و خوشبختانه با موفقيت نسبتاً چشمگيري روبرو شده و نتيجه آن مي تواند زمينه اي براي ارزيابي ادامه طرح مورد اشاره باشد. اكنون به ارقام زير توجه كنيد؛
- با اجراي طرح سهميه بندي بنزين از تيرماه 1386 تا پايان اسفندماه سال 1388 به طور متوسط، روزانه 20، 22 و 34 ميليون ليتر و در مجموع بيش از 27 ميليارد ليتر بنزين صرفه جويي شده است.
- اگر سامانه هوشمند سهميه بندي بنزين اجرا نمي شد، ميزان مصرف اين حامل انرژي در سال جاري به 100 تا 120 ميليون ليتر در روز مي رسيد.

- قبل از سهميه بندي بنزين، تعداد قابل توجهي از شركت هاي خصوصي، حجم فراواني از بنزين را به منظور تبديل آن به فرآورده هاي ديگر تحويل مي گرفتند ولي بعد از سهميه بندي هنگامي كه دولت از آنها خواست با ارائه فاكتور و شفاف كردن موارد مصرف براي ادامه دريافت بنزين مورد نياز مراجعه كنند، تنها چند شركت حاضر به مراجعه شدند و بررسي هاي بعدي نشان داد كه بنزين هاي دريافتي به بهاي قبل از سهميه بندي -بخوانيد به بهاي مفت- را به جاي تبديل به فرآورده هاي اعلام شده، به كشورهاي ديگر قاچاق مي كرده اند. يعني مردم كوچه و بازار و مخصوصاً اقشار مستضعف سهم خود را از بيت المال مسلمين به قاچاقچيان بنزين تحويل مي دادند!! گفتني است كه مابه التفاوت حاصل از پيشگيري اين غارتگري معادل 5/1 ميليارد تومان در روز بوده است.

به گزارش موسسه امنيت جهاني آمريكا- IAGS- توجه كنيد؛ در اين گزارش آمده است، «جمهوري اسلامي ايران با طرح هدفمندي يارانه ها در بخش انرژي و مخصوصاً بنزين، به مقابله با تحريم هاي اقتصادي آمريكا برخاسته و بايد اعتراف كرد كه پيروز اين مقابله بوده است».

4- اكنون به دو نمونه ياد شده در صدر اين يادداشت باز مي گرديم. و اين پرسش را پيش مي كشيم كه آيا طرح هدفمندي يارانه ها به اعتراف دوست و دشمن، اولين گام ضروري براي يك جهش اقتصادي و به نفع ملت نيست؟ اگر چنين است- كه هست- آيا حمايت اين طرح و كمك به دولت براي عملياتي كردن آن وظيفه شرعي، ملي و منطقي همه مسئولان و تمامي دلسوزان و مردم دوستان نيست؟! مگر نه اين كه اجراي اين طرح، خواسته بر زمين مانده همه دولت ها طي سه دهه اخير بوده است؟ اين خواسته اگرچه در دهه اول انقلاب به علت مسائل خاص مربوط به جنگ فرصت عملياتي شدن نداشت ولي دولت هاي سازندگي و اصلاحات ضرورت اجراي آن را نه فقط انكار نمي كردند، بلكه بر اين ضرورت تاكيد نيز داشتند، اما متاسفانه بنا به عللي - كه همه آنها منطقي نبود- پاي در ميدان عمل نمي گذاشتند و انجام اين وظيفه خطير به دولت كنوني واگذار شده است. دولتي كه نشان داده است منافع ملي را در صدر اهداف خود دارد و آن جا كه پاي خدمت به ملت در ميان باشد نه فقط از وسوسه خناسان بيروني و نق زدن دنباله هاي داخلي آنها نمي هراسد، بلكه آن وسوسه ها و اين نق زدن ها را به فرموده حضرت امام راحل(ره) و خلف حاضر او، نشانه كارآمدي كار تلقي مي كند.

5- و بالاخره در اين ميان نبايد و نمي توان از ضرورت همكاري صميمانه همه قوا و تمامي مسئولان، لزوم توجه به پيشنهادات دلسوزان- هر چند منتقد-، روشنگري براي مردم و مخصوصاً مقابله جدي با سوءاستفاده كنندگان و اخلال گران، غفلت ورزيد.

آن هم در حالي كه دشمنان تابلودار بيروني و فتنه گران داخلي وابسته به آنها، از هيچ تلاشي براي توهم پراكني و كارشكني در اجراي اين طرح شكوفايي آفرين دريغ نمي ورزند. بديهي است كه مردم از دشمنان بيروني و دروني انتظاري ندارند، اما به يقين، ناهمراهي كساني را كه از آنان توقع همدلي دارند و ناهمدلي آناني كه بايد همراه باشند و... را نمي پسندند و انتظارشان از همه مسئولان دلسوز آن است كه اگر در برخي از زمينه ها با دولت اختلاف نظر هايي دارند - كه مي تواند طبيعي و منطقي نيز باشد - در اين مقطع حساس، نظرات را به دست اندركاران اجراي طرح منتقل كنند و براي تحقق اين طرح كارآمد، به دولت ياري برسانند.

مردم سالاري:براي اس300 ها حق دلا لي نپردازيم

«براي اس300 ها حق دلا لي نپردازيم »عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم علي ودايع است كه در آن مي‌خوانيد؛شانزدهمين سفر هوگوچاوز به تهران طي 13 سال گذشته که وي رداي رياست جمهوري برتن کرده است ديشب آغاز شد. ايران به پاي ثابت سفرهاي خارجي رئيس جمهور و نزوئلا  تبديل شده است. چاوز از آن سياستمداراني است که دست به هرکاري مي زند تا تيتر يک مطبوعات جهان باشد. گر چه برخي مواضع او قابل تمجيد است اما برخي مواضع پوپوليستي وي، اورا تا حد يک سياستمدار تازه کار تقليل داده است.

اظهارات جالب درباره نحوه استحمام مردم و نزوئلا ، ابراز علا قه به بيوه هاليودي و مواردي از اين دست، حاشيه هايي از زندگي مرد سرخ آمريکاي لا تين است. پس از روي کارآمدن دولت نهم، ايران و ونزوئلا  به عنوان دو متحد مهم و استراتژيک شناخته شده اند.يک برادر در خاورميانه و يک برادر در آمريکاي لا تين.

نخستين ديدار دکتر احمدي نژاد درمقام رئيس جمهور ايران با چاوز، نه در تهران و نه در کاراکاس، که در قلب نيويورک بود. شهريور 84 که احمدي نژاد يک ماه قبل از آن مراسم تحليف خود را انجام داده بود در حاشيه اجلا س سازمان ملل با وي ملا قات کرد.

محمود احمدي نژاد تا کنون 3 باربه کاراکاس سفر کرده است و چاوز براي بار نهم ميهمان احمدي نژاد خواهد بود. روابط تهران- کاراکاس شاهد سرمايه گذاري هنگفت ايراني هاست. راه اندازي کارخانه تراکتورسازي، احداث شهرک هاي مسکوني توسط ايران، خط توليد ايران خودرو، گسترش همکاري هاي  کشاورزي و معدني  و نفتي از مهمترين آنهاست.

در اين بين سرنوشت فعاليت بانک مشترک ايران و ونزوئلا  مشخص نيست و ثمره سرمايه گذاري هاي طرف ايراني مشخص نشده است.  اما مساله قابل ذکر  آن است   که کشور ونزوئلا  يک وزنه قابل اتکا و برش در عرصه ديپلماسي بين المللي نيست و گرچه به عنوان يک متحد منطقه اي براي ايران مي تواند مفيد باشد اما سود و ثمره آن به اندازه بهايي که ايران مي پردازد نيست.

چاوز پيش از آن که وارد ايران شود ميهمان روسيه بود; کشوري که تا چندي پيش متحد استراتژيک ايران بود اما با تکرار سابقه تاريخي خود به ايران خيانت کرد. او در مواضع جديدي در کرملين اعلا م کرد روسيه در قلب من جاي دارد و از سقوط اتحاد جما هيرشوروي با عنوان  يک فاجعه بزرگ ياد کرد اما با اعتماد به نفس اعلا م کرد اتحاد جماهير شوروي محو نشده است و روح آن حکومت به نسل جديدي  از مردم  منتقل شده است. چاوز که با تاريخ  شوروي  مشعوف مي شود به رغم داشتن روابط  حسنه با ايران، از سامانه موشکي که سروصداي  زيادي به پا کرده است سخني به ميان نياورد و با لبخند خود را صاحب اين پدافند که براي ايران ساخته شده است ديد.

کاراکاس و مسکو قرارداد نظامي به ارزش 2 ميليارد دلار امضا کردند. در برخي محافل گفته شده است آن مرد که با سمند سرخ آمد،  پدافند اس 300 را با خود مي آورد تا يک واسط براي انتقال سامانه دفاعي باشد که روس ها از تحويل آن امتناع کردند. امام موضوع مهم اين است که اگر قرار باشد از کانال ونزوئلا  ما به اس 300 ها برسيم مبادا هزينه هاي گزاف براي دلا لي يا حق واسطه گري به کاراکاس پرداخت شود و از منافع ملي در اين زمينه هزينه شود. در رابطه با برخي کشورها مانند کومور متاسفانه بعضا برخي اصول ناديده گرفته شده که مي تواند موجب لطمه خوردن  جدي  منافع ملي ايران اسلا مي با در نظرگرفتن اين موضوع، مي توان به منافع ملي کشور، عنايت بيشتري داشت.
 
رسالت:تجلي نشاط ديني و ملي

«تجلي نشاط ديني و ملي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم سيد مسعود علوي است كه در آن مي خوانيد؛جشنهاي دهه کرامت توسط آستان قدس رضوي در 30 کشور جهان و 17 استان ايران برگزار شد. ايجاد شور معنوي و تبيين ابعاد شخصيت امام رضا (ع) با محوريت علم و رأفت ايشان از جمله اهداف برگزاري اين جشنها بود. دهها برنامه متنوع فرهنگي تبليغي در قالبهاي مختلف همزمان با دهه ميلاد حضرت رضا (ع) در صحن و سراي حرم مطهر رضوي اجرا شد.

برگزاري نمايشگاه عکس مسير حرکت امام رضا (ع) از مدينه تا مشهد مقدس در دهه کرامت تحت عنوان «راه ولايت»، توزيع پوستر تصاوير مجموعه حرم مطهر رضوي با نام شکوه رضوان و تهيه پرچم با نام مبارک امام رضا(ع) و اهدا به هيئتهاي مذهبي از برنامه هاي اين ايام بود. اين برنامه ها براي زائران ايراني و غير ايراني تدارک ديده شده بود. جشنها، جشنواره ها، همايشها و نشستها و... برپا گرديد و شور و اشتياق زايد الوصفي در ميان عاشقان ولايت رضوي به چشم آمد.

در ايام ميلاد رضوي هر شب جشن شکوه رضوان با حضور سخنرانان برجسته کشوري و مداحي مداحان عزيز در رواق امام خميني (ره) برگزار گرديد. نشاط ، طراوت و شادابي در برگزاري برنامه ها و جشنهاي ايام ميلاد رضوي مشهود بود. برنامه هاي ايام ميلاد رضوي بر اساس تعميق باورها و سنت و سيره حضرت رضا (ع) و اخلاق رضوي تدوين شده بود. نقش نشاط آميز مردم در برگزاري برنامه ها و جشنهاي ميلاد رضوي بسيار مهم و چشمگير بود.

نشاط و نورانيت مردم عزيز ايران در ايام دهه کرامت، يادآور استقبال تاريخي ايرانيان مسلمان از وجود جودآگين حضرت ثامن الحجج (ع) در شهر نيشابور بود. ورود امام رضا (ع) به نيشابور يک حماسه غرورآفرين ديني و ملي بود، با توجه به اين نکته که مسير حرکتي ايشان هم کاملا کنترل شده بود. در واقع نيشابور و مردم آن نمادي از همه مردم ايران بودند. در حقيقت، تنها مردم نيشابور نبودند که به استقبال
 امام (ع) آمدند، بلکه همه ايران به استقبال ايشان آمد. علويان و شيعيان از زماني که خبر حرکت امام رضا (ع) به مرو را شنيدند، حرکت خود را به سوي نيشابور که مسير قطعي عبور ايشان بود، آغاز کردند. از اين رو خراسان به کانون حضور اهل بيت (ع) تبديل شد و به واقع قلب همه مردم ايران، به سمت خراسان بزرگ آن روز متمايل شد.

طبيعتا مردم نيشابور به عنوان افرادي فرهيخته و صاحب علم و کمال با پيشينه تمدني بزرگ که در منابع تاريخي بسيار از عظمت آن نقل شده، نمادي از همه مردم در استقبال از مقام ولايت بودند. اصولاً هويت ما ايرانيان هويتي دو وجهي مبتني بر هويت ديني و ملي است. آنچنان که ما ايرانيان به اهل بيت (ع) علاقه مند بوديم، بدون شک اهل بيت(ع) هم به ايرانيان علاقه داشتند.

امروز شهر مقدس قم، مزار خواهر بزرگوار امام رضا (ع)، ميزبان حضرت آيت الله العظمي خامنه اي است. استقبال گسترده مردمي از ورود موفور السرور مقام معظم رهبري، استقبال بي نظير و تاريخي مردم ايران از حضرت رضا (ع) را تداعي مي کند. استقبالي که روزهاي متمادي، مردم معظم قم، بي صبرانه براي انجام آن روزشماري کردند و تپش دلها و تلاش بي شمارشان نمودار اين التهاب و بي قراري بود.
 
اين استقبال با شکوه مردمي نشان از پيوند ديرينه و ناگسستني ملت مکرم ايران با ولايت و حکايت از ارادت بي شائبه به ساحت مقدس پيامبر اعظم و ائمه اطهار عليهم السلام دارد که گذشت زمان و توطئه دسيسه گران داخلي و خارجي از حرارت خورشيد آساي آن نمي تواند بکاهد و هر روز، شراره هاي اين محبت و ارادت به نقاط ديگر دنيا نيز افشانده مي شود. استقبال بي بديل مردم قم، تجلي نشاط ديني و ملي ايرانيان در نگاه مردم جهان است.همان گونه که ديديم مردم عزيز لبنان در استقبال از رئيس جمهور کشورمان چه شکوه و شرافتي را به نمايش گذاشتند و خشم سلطه جويان کاخ سياه و غاصبان صهيونيستي را برانگيختند. دکتر احمدي نژاد در واقع سفير وحدت و اقتدار اسلامي در کشوري بود که سالهاست انسجام آن از کثرت احزاب و گروههاي سياسي، خدشه ديده است. استقبال از وي، استقبال از اسلام و انقلاب و وجود وحدت بخش ولي امر مسلمين بود و سطوت و صلابت و قدرت ايمانيان را در معرض ديدگان جهانيان آورد.

امروز، ملت مسلمان ايران، بسان حديث مقدس سلسلة الذهب که بر زبان مبارک حضرت علي بن موسي الرضا (ع) در شهر نيشابور، جاري گشت، با شرط ولايتمداري، به حصن حصين توحيد وارد شده و در کرانه امن رحمت خداوندي هستند؛ «کلمة لا اله الا الله حصني فمن دخل حصني امن من عذابي بشرطها و شروطها و انا من شروطها». ما مردمان ايران زمين با عمل به اين حديث قدسي، به اثبات رسانده ايم که کلمه توحيد و توحيد کلمه فقط با تمسک به ولايت معصومين عليهم السلام و به تبع آن ولايت فقيه - که در اين دوره مصداق اتم و اکمل آن حضرت آيت الله العظمي خامنه اي مد ظله العالي است - به دست مي آيد و عزت و اقتدار و وحدت آحاد مسلمين در سايه سار توحيد و ولايت، ممکن و ميسور است و آناني که از اين نور توأمان به دور افتاده اند جزء خذلان و ستم پذيري نصيبشان نگشته است.

ابتكار: ترافيک ديپلماتيک در تهران

«ترافيک ديپلماتيک در تهران»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم سيد علي محقق  است كه در آن مي‌خوانيد؛ديروز و ديشب فرودگاه مهرآباد و مسير‌هاي منتهي به پاستور ترافيک فشرده‌اي از سفرهاي ديپلماتيک به مقصد تهران را تجربه کرد. نوري المالکي نخست وزير عراق و هوگو چاوز رئيس جمهور ونزوئلا در فاصله کوتاهي از هم وارد تهران شدند.چند سالي است تهران به مقصد سفرهاي تکراري مرد لباس قرمز ونزوئلا مبدل شده است. براي سران بغداد بعد از صدام هم تهران به هيچ وجه شهرغريبه‌اي نيست و هر ازگاهي يکي از چهره‌هاي سياسي و حکومتي اين کشوربه طور رسمي ويا غير رسمي وارد فرودگاه مهرآباد مي‌شوند.

آنچه که ترافيک اخير سفرهاي ديپلماتيک کشورهاي هم پيمان تهران را به ايران متفاوت کرده است بيش از هرچيز ريشه در شرايط کنوني و خاص کشورهاي مبدا و مقصد اين سفرها دارد. اين دو مسافر، يکي کسب موافقت و تمديد همپيماني همسايه جغرافيايي اش براي بازگشت به کاخ نخست وزيري عراق را مي‌طلبد و ديگري در تدارک پيش دستانه براي تمديد رياست جمهوري اش درچندماهه آينده است و مي‌داند که راه موفقيت دوباره اش در انتخابات از تمديد همپيماني با همسايگان معنوي اما دوري مانند ايران روسيه و چين و تجديد دشمني با همسايه جغرافيايي اش يعني آمريکا مي‌گذرد.
 
يکي از کاخ سبز بغداد آمد و آن يکي دوست دارد سرتاپاي کشورش را سرخ ببيند. يکي از راه مسکو و کاخ کرملين يعني مخالف امروز ايران به تهران رسيد و ديگري از راه امان و کاخ سلطنتي پادشاه اردن يعني منتقد هميشگي تهران در خصوص مسائل خاورميانه. مالکي راه موفقيت خود را در حفظ تعادل و بالانس جايگاه خود در ميان کشورها و گروه‌هاي سياسي داخلي و خارجي موثر درعرصه سياسي کشورش جستجو مي‌کند. چاوز اما بر عکس به خوبي مي‌داند راه تداوم توفيقات سياسي اش از راديکاليزم شعارگونه و چپ گرايانه و افزودن شکاف ميان کشورش با آمريکا مي‌گذرد. و از قضا عليرغم همه تلاش‌هاي غرب براي انزواي ايران، مالکي تعادلگراي عراق و چاوز تندروي ونزوئلا براي نيل به اهداف داخلي خود همزمان به تهران رسيده اند.

حاکميت سياسي در ونزوئلا چندسالي است که به مدد کاريزما و تهور مرد قرمزپوش و چپ گرا، تحولي درمناسبات سياسي کشورهاي آمريکاي لاتين بوجود آورده است. چاوز و ونزوئلا عملا نقش کاسترو و کوباي دهه 60 و 70 را در اين منطقه بر عهده گرفته اند. ونزوئلاي چاوز همچون عراق مالکي بر روي بستري از ذخاير نفتي آرام گرفته است. هرچقدر که اقتصاد نفتي ونزوئلا بواسطه امتداد لوله‌هاي نفتي اش به اقتصاد آمريکا و وال استريت گره خورده و يکي شده است به همان ميزان به لحاظ سياسي روز به روز چاوز کاراکاس را از واشنگتن دور و دورتر ساخته است.

اين سوتر و در همسايگي جغرافيايي ايران، عراق مدعي داشتن يکي از بزرگترين ذخاير نفتي جهان مانند ونزوئلا به لحاظ اقتصادي کاملا وابسته و متکي به اقتصاد و دلارهاي آمريکايي است و در عين حال در ماههاي اخير و با خروج سربازان آمريکايي دوري هرچه بيشتر از آمريکا را به لحاظ امنيتي و نه سياسي تجربه مي‌کند. تحليلگران خروج سربازان آمريکايي از عراق و فاصله گرفتن تدريجي کاخ سبز از کاخ سفيد را به نوعي حاصل مطالبات مردمي در وهله اول و سماجت و شگردهاي خاص سياسي و ملي گرايانه مالکي در يکي دو سال اخير ارزيابي مي‌کنند.
اين روزها بغداد با پيچيده ترين معادله سياسي پس از سرنگوني رژيم صدام دست و پنجه نرم ميکند. حدود هشت ماه از برگزاري انتخابات پارلماني اين کشور گذشته است و نتايج اين انتخابات و مناسبات گروهها و فهرست‌هاي سياسي، موضوع انتخاب نخست وزير و ساير روساي قوا درعراق را روز به روز پيچيده تر از قبل کرده است.

نوري مالکي که ائتلاف قانون را فارغ از جناح‌هاي شيعي مرسوم عراق حائز اکثريتي نسبي در مجلس اين کشور کرده است خود را جدي ترين گزينه کسب مجدد نخست وزيري مي‌داند. اما اين همه ماجرا نيست و او براي رسيدن به اين کرسي ميان دو تندروي متناقض همسويي با آمريکا و ضدآمريکايي در داخل کشور گيرافتاده است. در آخرين تحول آمريکايي‌ها نسبت به حمايت از مالکي ترديد‌ کرده‌اند و ظاهرا حمايت جريان تندروي مقتدي صدر از مالکي و توافقات اين دو، اصلي‌ترين دليل قطع حمايت کاخ سفيد از مالکي است.

آن سوتر در ونزوئلا، حاکميت چاوز چپ گراي مخالف آمريکا و همفکرانش در تازه ترين آزمون انتخاباتي قبل از انتخابات رياست جمهوري تا حدودي از سوي گروههاي سياسي مخالف متزلزل گرديد. چاوز که جايگاه داخلي اش را متزلزل يافته است بار ديگر ياد متحدانش افتاد. او روز شنبه در مسکو بود و آنجا گفت: «روسيه در قلب من است» و امروز را درتهراني خواهد بود که چند سال قبل گفته بود«ايران در قلب من است».

مسکو تا همين چند وقت پيش، متحد استراتژيک ايران و نقطه اتصال تهران و کاراکاس محسوب مي‌شد اما امروز رئيس جمهور اين کشور پيشقراول اجراي تحريم‌ها عليه ايران شده است.

اين تغيير برخورد را اما در اظهارات چاوز قبل از ورود به تهران هم مي‌توان پيدا کرد. موضع‌گيري‌هاي روزهاي اخير او و قراردادهاي منعقد شده ميان روسيه و ونزوئلا نشان مي‌دهد که چاوز يا قلبي بسيار وسيعي دارد يا به توصيه روس‌ها سعي در فاصله گرفتن نسبي از تهران دارد. چاوز در اين سفر به قراردادن روسيه در قلبش بسنده نکرد و با شرکت در کنفرانس «دو قرن استقلال آمريکاي لاتين» در مسکو، سقوط اتحاد جماهير شوروي را يک فاجعه خواند.

 تکمله اين علاقه مفرط اما ماجراي خريد اس 300‌هايي است که ايران قبلا آنها را پيش خريد کرده بود اما به جاي تهران قراراست راهي کاراکاس شوند تا مسکو از فسخ معامله با ايران متضرر نشود. چاوز امروز صبح در تهران قطعا بازهم لبخند خواهد زد و احمدي نژاد را به گرمي در آغوش خواهد فشرد. بايد منتظر ماند و ديد آيا چاوز فقط براي تجديد همپيماني با دشمن مشترک يعني آمريکا که راي آوري در انتخابات آتي کشورش را به دنبال دارد به تهران آمده است يا اين دو دوست صميمي روابط و مناسبات را باز هم در قالب توافقات و قراردادهاي جديد بالا و بالاتر خواهند برد.

 جمهوري اسلامي:نقطه عطف در انسجام امت اسلامي

«نقطه عطف در انسجام امت اسلامي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛سخنان تاريخي شيخ احمد الطيب، شيخ الازهر مصر كه با اشاره به وجود توطئه‌هاي سنگين براي ايجاد تفرقه ميان مسلمانان، با صراحت اعلام كرد ما اختلافي با شيعيان نداريم و پشت‌سر شيعيان نماز ميخوانيم، سرآغاز فصل جديدي از روشن‌بيني علماي اهل سنت در موضوع وحدت شيعه و سني محسوب مي‌گردد و نقطه عطفي در انسجام امت اسلامي است.

شيخ‌الازهر، كه مدت كوتاهي است به اين سمت برگزيده شده، در مصاحبه با روزنامه لبناني "النهار" گفت: "در حالي كه امروز ما به وحدت امت اسلامي نياز داريم، شاهد طراحي توطئه‌هائي عليه جهان اسلام هستيم در حالي كه وحدت براي جهان اسلام يك ضرورت است و بدون آن هرگز نمي‌توانيم با سربلندي زندگي كنيم." شيخ احمدالطيب، با عبور از اين نكته كلي و انگشت گذاشتن بر روي يك مصداق روشن و بارز توطئه، يعني صدور حكم تكفير شيعيان توسط افراطيوني كه اين روزها با عناويني از قبيل تكفيري‌ها و وهابيون شناخته مي‌شوند، گفت: "چنين اقدامي غيرقابل قبول است و ما هيچ توجيهي براي اين كار در اسلام نداريم و در قرآن و سنت رسول خدا هيچ مستندي براي آن وجود ندارد."

نكته مهم ديگري كه در اظهارات تاريخي شيخ‌الازهر وجود دارد مهر بطلان زدن بر تهمتي است كه در مورد وجود قرآني غير از قرآن مورد قبول اهل سنت به شيعيان وارد مي‌كنند و يا سخن از وجود مغايرت ميان قرآن مورد قبول شيعه و آنچه در دست اهل سنت است به ميان ميآورند. شيخ احمد الطيب در اين زمينه گفت: "برخلاف برخي شايعات، قرآن دومي در ميان شيعيان وجود ندارد و اگر چنين چيزي صحت داشت خاورشناسان، كه در صدد پيدا كردن بهانه‌اي براي دامن زدن به اختلافات ميان شيعه و سني هستند، قطعا با دقت اين مسأله را مورد بررسي قرار ميدادند و اين طعمه خوبي براي آنها مي‌شد."

شيخ احمدالطيب، براي برداشتن گام‌هاي عملي در زمينه نشان دادن اعتقاد راسخ به وحدت امت اسلامي نيز اعلام آمادگي كرد و با بيان اين واقعيت كه "ميان شيعيان و اهل سنت هيچ اختلافي كه موجب خروج يكي از دو طرف از دايره اسلام شود وجود ندارد" براي سفر به عراق و هر نقطه ديگري كه مسلمانان در آنجا حضور دارند ابراز تمايل نمود و گفت: "زماني كه به عراق بروم به زيارت نجف خواهم رفت".

شجاعت شيخ الازهر، كه در بيان اين مطالب نمايان شده، واقعا ستودني است. اين اظهارات از اين نظر اهميت دارد كه اين روزها فشارهاي زيادي از چند ناحيه به علماي اهل سنت و از جمله علماي الازهر و به ويژه شيخ آن وارد مي‌آيد تا عليه شيعيان موضعگيري كنند و آتش تنور برافروخته اختلاف ميان سني و شيعه، كه عده‌اي نادان يا اغفال شده و مزدور از دو طرف در آن هيزم مي‌ريزند، را شعله‌ورتر نمايند. تازه‌ترين نمونه را مي‌توان در اقدام ديوانه‌وار يك باصطلاح روحاني شيعه مقيم لندن و يك روحاني سني عرب مشاهده كرد كه تحت عنوان "مباهله" از طريق يك كانال تلويزيوني مصري انجام شد و برخلاف مصالح امت اسلامي در صدد بود به اختلافات كهنه‌اي كه مطرح ساختن آن‌ها نتيجه‌اي غير از شعله‌ور ساختن آتش كينه دو طرف عليه يكديگر ندارد دامن بزند. خوشبختانه در برابر اين قبيل ناداني‌ها و يا نوكري‌هائي كه براي استعمار و به سفارش استعمارگران و قدرت‌هاي شيطاني انجام مي‌شود، هوشياري علماي شيعه و سني به ميدان آمد و شمشير تيز شده توسط عوامل بيگانه و دوستان نادان و دشمنان دانا را كند و بي‌اثر كرد.

هرچند اين قبيل فتنه‌انگيزي‌ها و تفرقه‌افكني‌ها براي تضعيف بنيه امت اسلامي و باز كردن راه براي سوءاستفاده دشمنان اسلام، داراي سابقه‌اي طولاني است، لكن آنچه بايد توجه همه مسلمانان، اعم از شيعه و سني، را به خود جلب نمايد اينست كه در سال‌هاي اخير اين توطئه در قالب‌ها و بسته‌بندي‌هاي جديدتري كه فريبندگي بيشتري دارند عرضه مي‌شوند و رسانه‌هاي متنوع جهان امروز نيز به كمك توطئه‌گران شتافته‌اند. امكانات فراوان مالي، فني و اطلاعاتي كه اكنون در اختيار توطئه‌گران قرار دارد بسيار بيشتر از گذشته است و به همين نسبت نيز كارائي توطئه‌ها بيشتر از هر زمان ديگري مي‌باشد.

خوشبختانه، سرمايه بزرگي كه در اين عصر در اختيار مسلمانان قرار دارد، تركيبي از تجربه گرانبهاي گذشته و هوشياري علماي فريقين است. اين سرمايه، قطعا از همه‌ي امكانات مالي، فني و اطلاعاتي دشمنان قوي‌تر و داراي كارائي بيشتر است. آنچه طي هفته‌هاي اخير از سرتاسر جهان اسلام و از زبان علماي شيعه و سني در زمينه وحدت امت اسلامي و هشدار عليه اختلاف و تفرقه و توطئه‌هاي دشمنان شنيده شده است، بخشي از بازدهي‌هاي همين سرمايه عظيم است.

براي آنكه از اين قدرت و توان بالقوه حداكثر بهره‌برداري بعمل آيد، بزرگان علماي شيعه و سني بايد از محدوده اظهارنظر فراتر رفته و با سازماندهي نيروهاي دانشمند، باتجربه و باانگيزه تلاش گسترده‌اي را به منظور به فعليت رساندن سرمايه عظيمي كه در اختيار امت اسلامي است آغاز كنند. اين، همان كاري است كه شيخ شلتوت از مصر و آيت‌الله بروجردي از ايران آغازگر آن بودند و ثمرات زيادي براي امت اسلامي به بار آورد. در شرايط كنوني امت اسلامي به اين تلاش سازماندهي شده بيش از گذشته نيازمند است.

هرچند مجموعه‌ها و تشكل‌هائي براي نزديك ساختن مذاهب اسلامي در حال فعاليت هستند، ولي كاملا قابل درك است كه اين تحركات در سطحي پائين‌تر از آنچه مورد نياز است و كمتر از آنچه متناسب با امكانات موجود است قرار دارد. ترديدي نيست كه نيروها، امكانات و سرمايه‌هاي عظيم جهان اسلام بسيار بيشتر از ميزاني است كه هم‌اكنون مورد بهره‌برداري قرار گرفته است.

نكته مهم‌تر فقدان تشكيلات منسجمي است كه تحركات دشمنان را رصد نمايد و قبل از آنكه توطئه‌ها شكل بگيرند و به فعليت درآيند، آنها را در نطفه خفه كند. ما معمولا بعد از آنكه توطئه‌ها شكل مي‌گيرند و يا به انجام مي‌رسند وارد ميدان مقابله با آنها مي‌شويم. اين، يعني برخورد انفعالي، برخوردي كه اگر موفق باشد فقط مي‌تواند لطمات وارده را جبران نمايد. نياز امروز امت اسلامي، پيشگيري از توطئه‌هاست كه اولا مانع وارد آمدن لطمه و ضربه و خسارت مي‌شود و ثانيا نيروهاي مسلمان را همواره منسجم و فعال و پيشتاز نگه ميدارد. بزرگان جهان اسلام بايد براي رسيدن به اين نقطه تلاش كنند، نقطه‌اي كه براي امت اسلامي قابل دسترسي است.

 ايران:سلطان جانان

«سلطان جانان»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي ايران به قلم اميد معنوي است كه در آن مي‌خوانيد؛بر سر دوراهي مانده‌ام، از كدام دروازه‌ها وارد شوم، اينجا اذن دخولش عالمي دارد!

از باب الرضا داخل شوم يا باب الجواد. خدايا! خودش فرمود هر وقت با من كار داريد، مرا به جان جوادم قسم بدهيد. تصميم گرفتم قدم‌ها را به سمت باب الجواد عاشقانه بردارم. عاشقانه دست بر سينه و با دلي لرزان از عشق اوست، با صدايي بغض‌آلود گفتم: سلام مهربان من. سلام رئوف خوب. با شمايم پاره پيكر مصطفي. با شمايم سلطان عشق. خواستم صدايت زنم غريب‌الغربا. ولي ديدم شما كه غريب نيستيد. غريب به آن كس گويند كه تنهاست و كسي دور و برش نيست. آقا! من كه هر بار آمده‌ام به سختي دستم به ضريحت رسيد،بعضي وقت‌ها هم كه اصلاً نرسيد.

امام ضامن! جان جوادت مرا يادت نرود. شما خود فرموديد به زيارتم بياييد تا من سه بار اين زيارت شما را پس دهم. جانان من، نگين كشورم ايران! اكنون مي‌خواهم دست نوازشت را امروز بر سرم بكشي و بگذاري مثل تمام وقت‌ها زير سايه‌ات نفس بكشم. روز ولادتت تحفه‌اي ندارم، تقديم خوبي‌هايت كنم. فقط يك دل شكسته دارم كه همنوا با نقاره خانه‌ات آرام زمزمه مي‌كند. رضا، رضا، رضا...

راستي كاسه‌اي از آب سقاخانه‌ات مرا ميهمان نمي‌كني. همان سقاخانه‌اي كه آب حيات دارد. آقاجان! يكي مي‌گفت «خودتم مثل همون گنبد زرد طلايي» نگاهي به وجود پر از گناه من كه سنگ شده بينداز و آن را طلا كن. ولادت با سعادت امام خوبان، ضامن غريبان، مولاي مهربان، سلطان ايران و جانان دو جهان امام علي بن موسي الرضا عليه‌السلام بر مسلمانان و شيعيان جهان تبريك و تهنيت.

دنياي اقتصاد:جنگ ارزي با عواقب پيچيده‌تر از تشديد‌ رکود

«جنگ ارزي با عواقب پيچيده‌تر از تشديد‌ رکود»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم محسن کريمي است كه در ان مي‌خوانيد؛در شرايط رکود اقتصادي اولين راهکاري که ممکن است در نظر يک سياست‌گذار براي خروج از آن راهگشا جلوه کند، جلوگيري از واردات کالاي خارجي در حمايت از توليد و اشتغال داخلي است. اين سياست در صورتي که ساير کشورهاي طرف تجاري در رونق اقتصادي باشند، مي‌تواند در کوتاه مدت موثر باشد؛ اما اگر تمام کشورهاي طرف تجاري با رکود و بيکاري مواجه باشند و بخواهند از اين راهکار براي خروج از رکود استفاده کنند، نه تنها راهگشا نيست بلکه تشديد کننده رکود نيز خواهد بود. چنانچه از سال 2007 در اجلاس‌هاي بين‌المللي از جمله اجلاس‌هاي سالانه گروه 20 که به منظور کم اثر کردن رکود جهاني‌ترتيب داده شده است، «بازداشتن کشورها از حمايت‌هاي داخلي» ‌ترجيع‌بند بيانيه‌هاي پاياني بوده است.

ناکارآمدي سياست مذکور از ديد هيچ اقتصادداني پوشيده نيست و همه تصميم‌گيران اقتصادي در کشورهاي مختلف، يکديگر را از به‌کارگيري چنين سياستي در شرايط رکود فراگير پرهيز مي‌دهند. هر چند که با وجود سازمان تجارت جهاني (WTO) و قواعد سختگيرانه براي کشورهاي عضو، حمايت از توليد داخل به بهانه رکود داخلي ميسر نيست، اما کشورها هميشه سعي مي‌کنند به بهانه‌هاي مختلف و در پوشش‌هاي گوناگون دسترسي توليدکنندگان خارجي به بازارهاي خود را محدود و راه را براي حفظ و گسترش بازارهاي خارجي خود هموار کنند.

در واقع، وجود قواعد دست و پا گير براي کشورها در حمايت از توليد داخلي در مقابل رقباي خارجي باعث نشده است که کشورها در شرايط رکود دست از سياست‌هاي حمايتي بردارند، کما اينکه بر اساس مطالعات انجام شده در مورد 16 کشور عمده صادرکننده جهان در جريان بحران اخير و در دوره‌اي کمتر از يک سال، ارزش واقعي صادرات اين کشورها به طور متوسط به ميزان 20 درصد تنزل کرد؛ در حالي که توليد ناخالص داخلي همين کشورها در همين مدت فقط 4 درصد کاهش يافت.(1) اين واقعه نشان مي‌دهد که در اين مدت کشورها از هر ابزاري براي حمايت از توليد داخل در مقابل رقباي خارجي استفاده کرده‌اند.

اخيرا قدرت‌هاي اقتصادي و کشورهاي بزرگ صادرکننده، به منظور اعمال سياست‌هاي حمايتي خود به ابزاري رو آورده‌اند که در صورت فراگير شدن، نه تنها بر شدت رکود مي‌افزايد، بلکه اصلاح عواقب ناشي از آن نيازمند تغيير در ساختارهاي کنوني نظام پولي جهاني و چندين سال گذر زمان است. در حال حاضر کاهش ارزش پول ملي در مقابل ارز کشورهاي طرف تجاري به عنوان يک سياست حمايتي که هيچگونه منع قانوني براي کشورها ندارد به طور فزاينده‌اي اعمال مي‌شود.

با کاهش نرخ برابري پول ملي يک کشور، کالاهاي داخلي براي مصرف‌کنندگان خارجي ارزان‌تر مي‌شود و صادرات تسهيل مي‌گردد. در همين حال، بالا رفتن نرخ ارز، کالاهاي خارجي را براي خريداران داخلي گران‌تر مي‌سازد و نفوذ توليدکنندگان خارجي به بازار داخلي را دشوارتر مي‌کند.

از آنجا که امکان استفاده از ابزارهاي متداول همچون وضع تعرفه، اعطاي وام و کمک‌هاي مالي به توليدکنندگان داخلي به راحتي امکان پذير نيست، بسياري از کارشناسان مدت‌ها است از اين موضوع باخبرند که تعداد زيادي از کشورها به اين نتيجه رسيده‌اند که کاهش ارزش پول ملي‌شان، راهي سريع براي تحرک بخشيدن به اقتصاد مبتلا به رکود آنها است. اما اين موضوع زماني رسانه‌اي شد که چند روز گذشته -29 سپتامبر 2010- وزير دارايي برزيل سخناني را بر زبان آورد که طي روزهاي اخير به يکي از داغ‌ترين موضوعات مورد بحث رسانه‌هاي اقتصادي جهان تبديل شده است. به گفته مانتگا، کشورها هم‌اکنون در بحبوحه يک «جنگ ارزي» جهاني قرار دارند.

به گفته وي «گزارش‌هاي اخير نشان مي‌دهد که ژاپن، کره جنوبي و تايوان در حال کاهش ارزش پول خود هستند و ارزش دلار در برابر واحد پول برزيل نيز طي سال جاري 25 درصد کاهش يافته است و اين موضوع صادرات برزيل در بازار آمريكا را تحت تاثير قرار مي‌دهد.» (2) همچنين در روزهاي اخير رييس صندوق بين‌المللي پول (IMF) به اقتصادهاي بزرگ هشدار داده است براي پيشگيري از جنگ جهاني ارزي تلاش كنند.

دومينيك استراوس كان، رييس صندوق بين‌المللي پول در سخنراني خود در يك كنفرانس اقتصادي در شهر «يالتا» در سواحل درياي سياه گفت: «ما در نتيجه هماهنگي اقتصادي به ويژه سياست پولي و محرك‌هاي مالياتي در جلوگيري از وقوع يك بحران بزرگ‌تر موفق بوديم. اما امروز وجود كاهش ميل به توافق و همكاري تهديد ديگري است و ما اكنون در جهان امكان شروع جنگ ارزي را شاهد هستيم.» استراوس كان متذكر شد: «سياست‌گذاران اقتصادي نيازمند بازگشت به گذشته و گفت‌وگو در مورد همكاري، بحث در مورد ارزش ارزها، سعي بر تنظيم آنچه كه بايد بشود و مبارزه عليه عدم تعادل جهاني هستند.» وي هشدار داد: «اگر اين كار صورت نگيرد، بحران جديدي رخ خواهد داد.»(3)

اظهارات بي‌پرده وزير دارايي برزيل از جريان داشتن يک «جنگ ارزي» و اينکه رييس صندوق بين‌المللي پول در مورد خطرات جنگ ارزي هشدار داده است، ناشي از گسترش بي‌سابقه اين سياست است. مساله اين است که هر کشوري که در اين جنگ وارد نشود و ارزش پول خود را کاهش ندهد مزيت صادراتي خود را از دست مي‌دهد.

 برزيل،‌ ترکيه، تايوان، کره جنوبي و ژاپن ديگر نمي‌توانند شاهد از دست رفتن مزيت رقابتي خود باشند لذا سياست مقابله به مثل را در پيش گرفته‌اند. با توجه به حجم عظيم پول‌هاي سرگردان که عمدتا ناشي از واکنش آمريكا و اروپا به بحران مالي و تزريق چندين ‌تريليون دلار به بازار بوده است، هر کشوري که عرضه پول خود را بيشتر نکند و نرخ بهره خود را تنزل ندهد، ارزش پولش افزايش مي‌يابد.

در‌ ترکيه فقط طي 5 ماه گذشته ارزش ليره نسبت به دلار 12 درصد تغيير كرده است. بانک مرکزي اين کشور نيز با خريد روزانه دلار و عرضه بيش از پيش پول ملي خود رسما وارد جنگ ارزي شده است.(4) با همه اين احوال پايان بي‌نتيجه اجلاس سالانه صندوق بين‌المللي پول در جلوگيري از وقوع جنگ ارزي نگراني‌ها را در اين خصوص افزايش داده است.

شکي نيست همگاني شدن سياست کاهش ارزش پول ملي با هدف ايجاد مزيت رقابتي و خروج از رکود، همانند فراگير شدن سياست جايگزيني واردات، ناکارآمد است و موجب تشديد بحران مي‌شود؛ اما آنچه بيش از هر چيز اهميت دارد اين است که استفاده ابزاري از اعتبار پول ملي براي اعمال سياست حمايت از توليد داخل يا به عبارتي شرکت در مسابقه کاهش ارزش پول‌هاي ملي براي از بين بردن مزيت کالاهاي خارجي موجب خدشه‌دار شدن اعتبار پول نزد مردم مي‌شود.

در روزهاي اخير صعود روزانه قيمت طلا تقريبا نسبت به تمام ارزهاي جهاني شاهدي است بر اينکه ارزش پول‌هاي ملي در حال کاهش است. آحاد اقتصادي وقتي با کاهش روزانه ارزش پول‌ در مقابل دارايي‌هاي ثابتي همچون طلا و زمين مواجه مي‌شوند انگيزه‌اي براي فعاليت اقتصادي و استفاده از پول نخواهند داشت و سعي خواهند کرد با تبديل انواع پول و نقدينگي به چنين دارايي‌هاي ثابتي، دارايي خود را از خطر کاهش ارزش حفظ کنند.

اين واکنش مردم نسبت به کاهش ارزش پول به طور فزاينده‌اي به بي‌ارزش شدن و خروج پول از گردونه اقتصاد دامن مي‌زند.از آنجا که مسابقه کاهش ارزش پول بين بانک‌هاي مرکزي کشورها، همچون يک بازي (GAME) مي‌ماند که تعادل پايدار ندارد، چرا که استراتژي غالب براي همه بازيگران، حفظ سياست کاهش ارزش پول است؛ لذا بانک‌هاي مرکزي ناگزيرند روز به روز ارزش پول خود را کاهش دهند تا بازنده اين بازي نباشند، اما از سوي ديگر اگر بانک‌ مرکزي يک کشور به عنوان نهاد متولي ايجاد و انتشار پول، از اين مسابقه خارج نشود، ناگزير خواهد بود براي جلوگيري از صعود وحشيانه قيمت طلا و مختل شدن همه کسب و کارهاي ديگر با عرضه بيشتر طلا، پول ملي را از اقتصاد داخلي جمع‌آوري کند، اما در شرايط پيش رو براي کشوري که واحد پول آن جهان روا نيست، اين اتفاق قطعا به خواست بانک مرکزي صورت نمي‌گيرد، چرا که در شرايط رکود، خروج نقدينگي از اقتصاد باعث کند شدن مبادلات و تشديد رکود مي‌شود.

در واقع خروج نقدينگي از اقتصاد در اين شرايط ناشي از يک سياست پولي نيست، بلکه به‌دليل نگراني از بي اعتبار شدن پول نزد آحاد اقتصادي است که با فلسفه وجودي بانک‌هاي مرکزي در تعارض است و از آنجا ناشي مي‌شود که بانک‌هاي مرکزي بايد نسبت به اعتبار پول خود نزد مردم توجه داشته باشند. همه کارکردهاي پول من‌جمله کارکرد مبادلاتي آن مرهون اعتبار، ثبات ارزش و اعتمادي است که آحاد اقتصادي به آن دارند. اگر پول نزد مردم بي‌اعتبار شود و مردم آن را پس بزنند، نقدينگي از اقتصاد مکيده مي‌شود، چرخ‌هاي اقتصاد به کندي روي هم مي‌لغزند و در حالت حدي تداعي‌کننده اقتصاد مبادله پاياپاي است.

در مورد کشوري که براي واحد پولي آن فقط در اقتصاد داخلي تقاضا وجود دارد، اگر نتوان گفت که بي‌ارزش کردن پول ملي و سپس جمع‌آوري پول‌هاي مازاد منتشر شده در اقتصاد داخلي به اعتبار بانک مرکزي نزد مردم خدشه وارد مي‌کند، حداقل مي‌توان گفت که باعث بي‌اثر شدن سياست حمايت از توليد داخل است؛ اما در مورد اروپا و آمريكا وضع به گونه ديگري است؛ چرا که واحدهاي پولي منتشره از سوي بانک مرکزي اروپا و فدرال رزرو سال‌ها است که مورد اعتماد ساير کشورها و مرتفع کننده نياز مبادلاتي به پول بين‌المللي بوده است.

در واقع آمريكا و اروپا با کاهش ارزش پول‌هاي خود در واکنش به رکود اخير اقتصادي به گونه‌اي عمل کرده‌اند که بايد ساير کشورها هزينه رکود داخلي آنها را بپردازند و اگر سياست مقابله به مثل از سوي ساير کشورها ادامه يابد و جنگ ارزي فرا‌گير شود، مي‌توان گفت چنان شرايطي بر اقتصاد بين‌الملل حاکم خواهد شد که از امروز پيش بيني تحولات اساسي در ساختار نظام پولي بين‌الملل بسيار ساده خواهد بود و نشانه‌هاي بروز و ظهور پول‌هايي ديده خواهد شد که متعلق به هيچ کشوري نباشد و بانک مرکزي هيچ کشوري نفعي در کم ارزش کردن آن نداشته و صرفا کارکرد تجاري در عرصه بين‌الملل داشته باشد. پول‌هايي که به جاي دلار و يورو وظيفه تامين نياز مبادلاتي کشورهاي جهان به پول بين‌المللي را بر عهده گيرند و هيچ گونه رانت اقتصادي و سياسي براي هيچ کشوري ايجاد نکنند.
................................................................
1- دكتر فرخ قبادي؛ دنياي اقتصاد شماره 2198
2- به نقل از ايسنا
3- به نقل از خبرگزاري شينهوا
4- Daily News. October 6, 2010 “Turkey steps into currency warfare”.
ارسال به دوستان
وبگردی