۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۴
کد خبر ۲۴۵۳۵۱
تاریخ انتشار: ۱۳:۱۹ - ۲۰-۰۹-۱۳۹۱
کد ۲۴۵۳۵۱
انتشار: ۱۳:۱۹ - ۲۰-۰۹-۱۳۹۱

مرد معتاد خانواده اش را قتل عام کرد

پسرک خردسال با رفتن به مدرسه از حادثه دلخراشی که انتظارش را می‌کشید جان سالم به در برد.

به گزارش فارس، مجید- پ 33 ساله ساکن منطقه فراشمحله بهشهر صاحب سه فرزند پسر به نام‌های ایلیا 7.5 ساله، ارشیا 4 ساله و شعیب 17 ماهه است.

همسرش صدیقه السادات موسوی 26 ساله است. مرد جوان به‌دلیل اعتیاد به ماده افیونی شیشه، زندگی را بر خانواده خود و همسرش به جهنم تبدیل کرده بود تا حدی که همسایگان همواره شاهد نزاع‌های وقت و بی‌وقت آنها بودند.

صدیقه که بارها از شوهرش کتک می‌خورد و شاهد رفتارهای غیرعادی او بود گاهی به منزل پدر پناه می‌برد و به مادرش می‌گفت؛ آخر، مجید مرا با چاقوی بزرگی که در خانه دارد، می‌کشد. همسر جوان همیشه انتظار مرگ را می‌کشید و همیشه او و خانواده‌اش تهدید به مرگ می‌شدند. اما اطرافیان به او دلداری می‌دادند و می‌گفتند؛ نه اینطور نیست، او تو را دوست دارد.

شکایت‌های همسر و خانواده همسر مجید به دادگاه و شهربانی هم فایده‌ای نداشت و او همچنان زیر همه تعهداتش پا می‌گذاشت.

اما امروز صبح، حادثه‌ای در کمین خانه نشسته بود. مجید دست پسرش ایلیا را گرفت و مثل خیلی از روزهای دیگر او را به سرویس مدرسه رساند و به خانه بازگشت.

آنطور که در بازسازی صحنه اولیه جرم به بازپرس مربوطه گفت این بود که بعد از رساندن پسرش به سرویس مدرسه و بازگشتن به خانه، رفتارهای غیرمعمول ناشی از مصرف شیشه در صبحدم باعث اعتراض همسرش شد. او تمام خانه را به هم ریخت. به سمت همسرش حمله‌ور شد و او را به باد کتک گرفت.

همسرش به او گفت؛ مرا بکش و راحتم کن. او هم که دیگر عقل و هوشیاری‌اش را از دست داده بود با خفه کردن همسرش و وارد آوردن ضربات متعدد چاقو، او را به قتل رساند.

سپس با همین روش پسران خردسالش را به قتل رساند و بعد هم به بیرون از منزل رفت و با فریاد کشیدن و بر سر کوبیدن همسایه‌ها را از جنایت هولناکش مطلع ساخت.

دقایقی بعد، ماموران در محل حادثه حاضر شدند. کسی پاسخی نمی‌داد. همه از حادثه‌ای که پیش آمده بود در وحشت و ناباوری به سر می‌بردند.

ساعاتی بعد، پیکرهای خونین برای بررسی‌های بیشتر و اعلام عامل اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شدند.

جمعیت بهت‌زده، با چشمانی نگران و سوال برانگیز آمبولانس و خودروهای ماموران را تعقیب می‌کردند.

ایلیا پسر بزرگ خانواده که تازه هفت بهار از زندگی‌اش می‌گذرد، حالا بدون پدر و مادر و برادرانش باید زندگی کند.

نمی‌دانیم چه آینده‌ای انتظارش را می‌کشد اما اگر ایلیا امروز به مدرسه نمی‌رفت بی‌شک او هم قربانی جنایت پدر می‌شد.
برچسب ها: معتاد ، خانواده ، قتل عام
ارسال به دوستان
وبگردی