۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۴
کد خبر ۴۶۹۱۵۵
تاریخ انتشار: ۲۳:۲۹ - ۲۹-۰۲-۱۳۹۵
کد ۴۶۹۱۵۵
انتشار: ۲۳:۲۹ - ۲۹-۰۲-۱۳۹۵

تقاضای عاجزانه از برهم‌زنندگان کنسرت‌ها

 «لغو کنسرت شهرام ناظری و کیهان کلهر آنقدر تلخ و دردناک است که هر چه سعی می‌کنم چیزی درباره‌اش ننویسم، نمی‌توانم. البته ما به اخباری از این دست در این سال‌ها عادت کرده‌ایم. این روزها هم منتظر چنین حوادثی بودیم. منتظر بدتر از این هم هستیم.»

به گزارش ایسنا، سیدعبدالجواد موسوی - روزنامه‌نگار - با این مقدمه در «خبرآنلاین» نوشت: «نه حالا که همان روز هفتم اسفند وقتی شناسنامه‌هایمان را از کشوی میز بیرون آوردیم و راهی شعب اخذ رای شدیم، می‌دانستیم داریم چه می‌کنیم و بهتر از آن می‌دانستیم آنان که زخم‌خورده انتخابات خرداد ۹۲ هستند این بار به راحتی دست از سر ما برنمی‌دارند. خوب می‌دانستیم کفن‌پوشانی که هشت سال کفن‌هایشان را پنهان کرده بودند، چند صباحی است که کفن‌هایشان را بیرون آورده‌اند و این بار به هر بهانه‌ای به خیابان می‌ریزند. می‌دانستیم آنان که لنگه‌کفش به سمت رئیس‌جمهور پرتاب کردند و می‌خواستند روی صالحی سیمان بریزند، این بار خیلی جدی‌تر به سراغمان خواهند آمد. تازه لنگه‌کفش و تهدید به دفن در زیر سیمان کفاره رایی بود که به یک نفر دادیم.

این بار که بیش از دو سوم مجلس را تغییر داده‌ایم، دخلمان آمده است. با این حال بعضی زخم‌ها بدجور کاری‌اند. با این که انتظارش را می‌کشی و از قبل هم خودت را آماده کرده‌ای اما باز هم چنان تا مغز استخوانت را می‌سوزانند که نمی‌توانی آخ نگویی و از درد به خودت نپیچی.

لغو کنسرت کیهان کلهر و شهرام ناظری چیز تازه‌ای نبود. آنقدرها هم دردناک نبود. این لغوها برود بغل‌دست صدها کنسرت دیگری که در این سال‌ها لغو شدند. به هر حال ما هم بدجوری حرص بعضی‌ها را درآوردیم و حالا این لغوها درست مثل شکلک درآوردن آدم ضعیفی است که نمی‌تواند کتکی را که خورده جبران کند. پس به ناچار شکلک درمی‌آورد و فحش می‌دهد. ایرادی هم ندارد.

گفتم که این لغوها هم برود بغل‌دست بقیه لغوها اما درد آنجاست که طرف مقابل این حرکت سخیف و حقیرش را بنویسد به پای خانواده شهدا. برای آنها که چنین می‌کنند، این کار، خیلی کار راحتی است. وقتی به شهید و شهادت اعتقاد نداشته باشی برایت خیلی راحت است که خون آنها را وسیله‌ای بسازی برای بر شدن به بام قدرت اما برای آنکه هنوز هم با شنیدن اسم شهید و شهادت پشتش می‌لرزد و زانوانش سست می‌شود، خیلی سخت است. ناجوانمردی است. بابا شماها که زورتان زیاد است. به کسی هم قرار نیست پاسخ بدهید، ما هم که از شما می‌ترسیم، پس چرا پای شهدا را وسط می‌کشید؟

می‌دانید این کار برای کیهان کلهری که خود از خانواده شهداست چه قدر تلخ و دردناک است؟ می‌دانید این حرکت ناجوانمردانه شما برای شهرام ناظری که درخشان‌ترین تصنیف‌های ملی و میهنی ما را خوانده چه معنایی می‌دهد؟ اصلا تصنیف کاروان شهید شهرام ناظری را شنیده‌اید؟ می‌دانید ناظری به خاطر رفتارهای زننده شما ابا دارد از اینکه بگوید آن تصنیف را من خوانده‌ام؟ یک لحظه با خود اندیشیده‌اید امثال ناظری و کلهر چه اندازه در مقابل چیزی که شما به آن می‌گویید تهاجم فرهنگی و نانش را می‌خورید می‌توانند موثر واقع شوند؟

ما از شما توقع اعتدال و خردورزی و تدبیر به خرج دادن نداریم. شما مختارید هر طور دلتان می‌خواهد زندگی کنید. هر بلایی هم که دلتان خواست سر فرهنگ این سرزمین بیاورید اما شما را به هر چیزی که معتقدید قسم می‌دهیم پای شهدا را به میان نیاورید. آنها سرمایه‌ها و جگرگوشه‌های مردم این سرزمینند. شما را به خدا.»
ارسال به دوستان
وبگردی