۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۴
کد خبر ۶۱۷۳۸۶
تاریخ انتشار: ۱۳:۵۳ - ۰۶-۰۴-۱۳۹۷
کد ۶۱۷۳۸۶
انتشار: ۱۳:۵۳ - ۰۶-۰۴-۱۳۹۷

گفت‌وگوی شفاف و صمیمانه با مردم بهترین راه‌حل است

احمد شیرزاد- شرق

من به‌عنوان یک شهروند ناظر وضعيت كنوني اقتصاد، نه در مقام یک متخصص و اقتصاددان این نکات را عرض می‌کنم. از بسیاری از افراد عادی اهل دادوستد پرسیده‌ام که آیا اگر پول نقد داشته باشند، حاضرند دلاري كه اكنون در بازار موجود است را خريداري كنند؟ پاسخ قریب به اتفاق آنها این است که نه! سؤال بعدی من این بود که اگر مقداری دلار داشته باشید، آیا حاضرید به نرخی که الان در بازار است، بفروشید؟ باز هم پاسخ آنها منفي بود. این بسیار عجیب است. به عبارت دیگر، به احتمال زیاد آن رقمی که دادوستد می‌شود، به نسبت رقم عرضه و تقاضایی که به‌طور معمول وجود دارد، بسیار کمتر است.

حدود سه ماه پیش، قبل از آنکه سیاست جدید ارزی اعمال شود و ارز چهارهزارو 200 تومانی اعلام و دادوستد بازار آزاد ارز ممنوع شود، برعکس این وضع برقرار بود؛ یعنی میزان تقاضا شاید چندین برابر میزان واقعی تقاضا در بازار بود و طبیعتا عرضه کم بود. تقاضا خیلی بالا رفت و عرضه هم به دلیل محدودیت‌هایی کم بود. طبیعتا این شرایط باعث بالارفتن قیمت ارز شد. این نکته را هم در نظر بگيريم؛ اختیار دلاری که در بازار دادوستد شود، در دست ما نیست و نمی‌شود آن را مثل چاپ ریال به چاپخانه بانک مرکزی سفارش داد. دلار را آمریکایی‌ها چاپ می‌کنند.

در حال حاضر با توجه به مقداری که دلار در بازار مبادله می‌شود، البته به شکل غیرقانونی و کنارخیابانی یا تلفنی و اعتباری، حجم نقل و انتقال خیلی کمتر از میزان واقعی عرضه و تقاضا در بازار ارز ایران است.

نتیجه‌گیری کلی من این است که آنچه این روزها در بازار می‌گذرد، به‌هیچ‌وجه عرضه و تقاضای طبیعی و نرمال نیست. روندی است کاملا غیرطبیعی و غیرعادی و توأم با دخل و تصرف‌های غیرواقعی. از یک طرف، دولت ایران بالاخره با تمام قوا سعی می‌کند در بازار مبادله ارز دست بالا را داشته باشد و بتواند ارز متقاضیان را با همان نرخی که اعلام کرده است، تأمین کند و از طرف دیگر وزارت خزانه‌داری آمریکا ستاد جنگ اقتصادی با ایران به راه انداخته است.

همان‌طور که معاون اول رئیس‌جمهور روایت کرده و واقعیت‌های سیاسی موجود نشان می‌دهد و خود آمریکایی‌ها می‌گویند، تمام تلاش روی تحریم‌هاست. تحلیل مي‌شود همان‌طور که ایران در برجام به‌واسطه تحریم‌ها کوتاه آمد، اين بار هم كوتاه مي‌آيد و می‌توان هر سیاستی را به این کشور دیکته کرد و از نگاه خودشان می‌خواهند مشکل ایران را یک بار برای همیشه حل کنند.

مشکل دولت تا آنجا که به واردات مربوط می‌شود و مصارف تعیین‌شده و معین، مشکل خاصی نیست. این ارز را می‌تواند با منابعی که دارد از طریق سیستم بانکی تخصیص دهد ولی برای ارز مسافرتی، این دقیقا وصل می‌شود به بازار آزاد ارز و تقاضای آزاد ارز و دولت طبیعتا نمی‌تواند درست پاسخ‌گو باشد. به همین دلیل کار به مشکل می‌خورد و به‌نظر می‌رسد ضرورت دارد بازار آزاد ارز صرافی‌ها وجود داشته باشد و چون دولت نمی‌تواند به میزان کشش بازار، برای آن ارز تأمین کند، همین‌طور این فرایند غیرطبیعی ادامه پیدا کرده است.

قطعا این سیستم فعلی نمی‌تواند یک سیستم دائم و پایدار باشد و باید برای آن فکری کرد. آمریکایی‌ها سعی می‌کنند با ابزارهایی که دارند، به این جنگ اقتصادی دامن بزنند. آنها حساسیت‌های بازار ارز ایران و ضعف‌های مدیریتی ما را می‌شناسند و از وجود نقدینگی سرگردان فراوان در بازار ما کمابیش مطلع‌اند و به همین دلیل دخالت می‌کنند و سعی‌شان این است که به شکل‌های مختلف به این فضای روانی دامن بزنند. بخشی از آن اقدامات اقتصادی است و بخشی هم رسانه‌ای و خبری تا به فضای نگرانی در بازار ایران دامن بزند.

بخش دیگری از فعالان که این بازار را غیرواقعی می‌کنند، اشخاصی هستند که واقعا نیازمند ارز نیستند. نمی‌خواهم انگ خاصی به این افراد بزنم ولی به هر حال ارز به کالایی تبدیل شده است که حفظ سرمایه می‌کند. هر کالای دیگری هم که در این حالت قرار بگیرد، از مسیر طبیعی خود منحرف می‌شود. مثلا اگر لاستیک ماشین هم یک روز به کالایی تبدیل شود که باید برای حفظ سرمایه گرفت و در خانه انبار کرد، نتیجه این می‌شود که همه لاستیک‌های موجود در بازار جمع و به زیرزمین خانه‌ها منتقل می‌شود.

به هر حال سکه و ارز به کالایی تبدیل شده که برای حفظ سرمایه باید نگه داشت. علت اساسی آن نیز به گفته اقتصاددانان مازاد نقدینگی کلان موجود در بازار است. در پنج سال گذشته که بانک‌ها سودی به دست نمی‌آوردند و سیاستی تورمی به لحاظ ایجاد نقدینگی در پیش گرفتند، مقدار زیادی نقدینگی جامعه بالا رفت و ما الان داریم عقوبت همان را پس می‌دهیم چون پول و نقدینگی دائم به دنبال منفذی است تا ارزش خود را حفظ کند و یک روز به بازار مسکن هجوم می‌آورد و روز دیگر به بازار دلار.

اینکه چه باید کرد؛ به نظرم پاسخ‌گفتن به آن خیلی سخت است به‌ویژه از طرف کسی که تخصص این کار را ندارد ولی فکر می‌کنم در این شرایط مجموعا از هر نوع سیاست ماجرا‌جویانه باید پرهیز کرد و مجموعه‌ای از سیاست‌های مختلف را در پیش گرفت که بتواند بازار را آرام کند و اعتماد را به جامعه برگرداند. اگر بتوانند با سیاست‌هایی بازار بورس را تقویت کنند تا این پول به سمت بازار بورس برود و بتواند به سرمایه‌گذاری مولد تبدیل شود، می‌تواند خیلی مثبت باشد. در کنار همه اینها یک سیاست می‌تواند بسیار مؤثر باشد و آن هم سیاست گفت‌وگوی صادقانه با مردم است که چند روز پیش آقای جهانگیری وعده آن را داده و منتظر هستیم که روشن و با صداقت حجم مشکلات را بگویند و پیش‌بینی خود را از مسیر دشواری که در پیش داریم، بگویند و به هر حال توقعات خود از جامعه را هم به صراحت بگویند. فکر می‌کنم گفت‌وگوی شفاف و صمیمانه با مردم در جلب همکاری آنها بسیار مؤثر باشد.

برچسب ها: گفت‌وگوی شفاف ، مردم
ارسال به دوستان
وبگردی