عصرایران؛ رضا کدخدازاده-این شعر منتسب به «شیخ بهایی» است:
«گدایان بهر ِ روزی طفل خود را کور میخواهند
طبیبان جملگی خلق را رنجور میخواهند
گمانم مردهشویان راضیاند بـر مُردن مردم
بنازم مطربان، کاین خلق را مسرور میخواهند...»
شعر بالا اگرچه با تهمایهای عارفانه در ستایش خُنیاگری است، اما مصرعی در دل خود دارد که اگر شیخ بهایی آن را در روزگار ما سروده بود، بیم آن میرفت که «جامعه پزشکان»، صِرف ظاهر آن را دریابند و چنین شعری را نیز برنتابند و علیه آن اقامه دعوا کنند!
چندی پیش در خبری اعلام شد که بر اساس توافقی میان سازمان امور مالیاتی با سازمان نظام پزشکی، تمام افرادی که در حرفه طبابت مشغول فعالیت هستند، مکلف به نصب کارتخوان شدهاند و جملگی می بایست تا ۲۳ مرداد سال جاری نسبت به تهیه دستگاه کارتخوان و استفاده از آن اقدام نمایند.
هنوز چند روزی از اعلام این خبر نگذشته بود که نامهای از سوی «انجمن دندانپزشکان عمومی ایران» منتشر شد که در آن خطاب به معاون اول ریاست جمهوری «اسحاق جهانگیری» اعلام شد دولت باید جامعه پزشکی را از نصب کارتخوان معاف کند؛ چراکه این کار، ارائه خدمات پزشکی را تحت تاثیر قرار میدهد!
اینکه نصب دستگاه کارتخوان چه تاثیر سوئی میتواند در ارائه خدمات پزشکی داشته باشد را باید نویسندگان این نامه توضیح دهند؛ که ندادند! اما اینکه در روزگاری که حتی دستفروشها نیز مجهز به دستگاه کارتخوان هستند، حال یک قشر محترم نزد مردم ایران و برابر با آمار، یکی از پردرآمدترین اصناف از این کار سر باز میزند، موضوعی است که به عنوان یک پدیدهی عجیب در کشور، میتوان ساعتها در موردش بحث کرد!
واقعاً چه بر سر ما آمده که چنین قشری به جایی رسیده است که حاضر نیست کار دریافت پول را به جای دستانی که میتواند و باید شفابخش باشد، به تکنولوژیای به نام دستگاه کارتخوان بسپارد؟!
«پزشک»ی که قرار است رنج بکاهد، روا نیست رنج بیفزاید.
ای کاش جمعی از پزشکان متعهد کشور، نامهای دیگر بنگارند و خودشان پاسخ این نامه را بدهند؛ تا کسی نگوید طبیبان «جملگی» خلق را رنجور میخواهند! تا ذهنیت مثبت و احترام به جامعه پزشکی پایدار بماند و همچنان «از طبیبان چشم یاری داشته باشیم» و نگوییم «خود غلط بود آنچه میپنداشتیم!»...