بابک بادکوبه
امروزه اکثر مردم دنیا اهمیت ارتباطات و اطلاعرسانی صحیح را میدانند. اینجانب به عنوان مشاور ارتباطات و تبلیغات برندهای خصوصی و دولتی ایرانی و خارجی در حیرتم که چطور دولت ایران جهت برقراری ارتباط با مخاطب خود، یعنی ملت ایران، هنوز روش صحیح استفاده از امکانات ارتباط جمعی را نمیداند.
طبیعی است اگر قرار باشد در هر سازمانی قیمت یک محصول یا یک خدمت ۳ برابر افزایش پیدا کند؛ قبل از آن نیاز به زیرساختهای ارتباطی و آموزشی جدی است. بدیهی است هر فرد آگاه از اقتصاد میداند قیمت تمامشده بنزین بالاتر از قیمت فروش آن در ایران است و این یعنی دادن سوبسید از سرمایه نقدی کشور به صاحبان خودرو و اقشار خاصی از جامعه. بنابراین قیمت واقعی بنزین قیمت فروش آن نیست و به منظور عملکرد صحیح اقتصادی کشور نیاز به یک قیمت منطقی داریم اما همانطور که این امر منطقی و هوشمندانه به نظر میرسد؛ به همان اندازه اطلاعرسانی صحیح و آگاه کردن ملت از قیمت تمامشده بنزین و تامین زیرساختهای حمل و نقل عمومی نیز بسیار حائز اهمیت است.
در حالی که عموما مردم از زیان جمعی، کلی و در درازمدتِ پایین بودن قیمت بنزین اطلاع ندارند؛ تیم رسانهای دولت که مسئولیت جدی حفظ امنیت و آسودگی افکار عمومی کشور را در دست دارد؛ متاسفانه در شش سال گذشته به ندرت عملکرد چشمگیری داشته است.
مردم صبح که از خواب بیدار میشوند با افزایش سه برابری قیمت بنزین روبهرو میشوند. در حالی که این افزایش قیمت، حداقل نیاز به سه ماه بسترسازی اطلاعرسانی و آگاه کردن افکار عمومی از اهداف پروژه و فواید آن دارد.
بدیهی است اگر مردم از فواید افزایش قیمت سوخت مطلع شوند رای به قیمت بالاتر از این نیز میدهند اما نکته اساسی این است که هیچ فرد و گروه مسئولی هیچ فعالیت ارتباطی منسجم و یکپارچهای جهت آگاهی و اثربخشی افزایش قیمت بنزین انجام نداده و نمیدهد.
واضح است که این برنامهریزی و این عملکرد دولتمردان در راستای نفع عمومی جامعه است اما عدم اطلاع مردم و عدم اجرای کمپینهای اطلاعرسانی به صورت علمی و با استراتژی صحیح موجب سردرگمی و و نگرانی مردم می شود. کاش به همان اندازهای که یک سازمان مانند کمیته امداد امام خمینی یا یک تولیدکننده مانند هافمن یا عالیس به مردم اطلاعرسانی میکند؛ دولت هم با مردم حرف بزند.اصلا منظورم سخنرانی رییس محترم جمهور یا وزیر محترم نفت یا مصاحبه خبری نیست از اجرای کمپین یکپارچه ۳۶۰ درجه خلاق حرف میزنم.
هر زمان که به دولت نقد اطلاعرسانی میشود، دولت مسئولیت و علت کمکاری را به گردن صدا و سیما میاندازد اما امروزه شبکههای اجتماعی و انواع رسانههای جمعی در اختیار است و بهانهای برای کمکاری دولت و عدم اطلاعرسانی صحیح باقی نمیگذارد.
روش مرسوم و جواب پسدادهی امروز این است که هر دولتی یک آژانس ارتباطی و تبلیغاتی بزرگ در کنار خود دارد. مگر میشود یک کشور را بدون کمک متخصصان ارتباطات و تبلیغات و افکار عمومی اداره کرد؟ مگر میشود یک شب قیمت یک کالا یا خدمت را سه برابر کرد و قبل از آن هیچگونه کمپین ارتباطی اجرا نشده باشد؟ به نظر میرسد که بله! انگار در ایران میشود و متاسفانه این ایران و مردم ایران هستند که باید هزینه زیادی بابت انجام یک کار اجرایی غیرحرفهای متحمل شوند.