۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۹:۵۷
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۷۷۰۵۷۲
تعداد نظرات: ۱۵ نظر
تاریخ انتشار: ۰۰:۱۰ - ۲۶-۱۱-۱۳۹۹
کد ۷۷۰۵۷۲
انتشار: ۰۰:۱۰ - ۲۶-۱۱-۱۳۹۹
جرعه‌ای از اقیانوس فرهنگ و ادبیات ایران – 9

ترانه سَرا یا ترانه سُرا؟ نکته‌ای به بهانۀ «مرغ سحر»

اگر برخی بحث «سَرا» و «سُرا» را در میانۀ ماجرای ایران و آمریکا و این که کی اول باید برگردد، نامربوط می‌دانند این چند سطر را به مثابۀ معرفی کتاب «مرغ سحر» - خاطرات پروانه بهار- تلقی کنند

عصر ایران؛ مهرداد خدیر- دوستی پرسیده است: «ترانه‌ سُرا درست است یا ترانه سَرا؟ چون جایی خواندم که سَرا به معنی خانه است و بدین ترتیب، ترانه سَرا هم یعنی خانۀ ترانه و باید برای مکان به کار رود نه شخص. مثل شیرینی سَرا که به جای قنادی به کار می رود و به معنی خانۀ شیرینی است.»

  بله، سَرا به معنی خانه است. مثال شیرینی سرا هم درست است یا همان گونه که می‌گوییم «سرایدار» که در واقع «سرای + دار» است. یعنی کسی که نگاهبان و مراقب سرای یا خانه است.

  با این وصف آیا یکی از بزرگ ترین شاعران معاصر و به تعبیر درست‌تر، آخرین شاعر کلاسیک – ملک الشعرای بهار- در شعری که بسیار مشهور و محبوب است، اشتباه کرده است؟

  مرغِ سَحَر، ناله سر کن
  داغِ مرا تازه تر کن

  ز آهِ شَرربار، این قفس را
  برشِکَن و زیر و زبَر کن

  بلبلِ پَربسته ز کنجِ قفس درآ
  نغمۀ آزادیِ نوعِ بشر، سرا

  روشن است که «درآ» و «سرا» هم قافیه‌اند و نمی تواند «سُرا» باشد. این سرا اما فعل امر از«سراییدن» است و نه «سُرودن». بنا بر این هم «سرا» درست است و هم «سُرا». در لغت نامۀ دهخدا هم «سَرا» ضبط شده بر اساس «سَراییدن».

  بهترین گواه و قرن ها قبل تر اما نظامی گنجوی است چرا که هم «سرا» به کار برده هم «سُرا»:

  یک جا می‌گوید:

  اگر پیشه کنم غزل‌سَرایی
  او پیش نهد دغل درآیی

  درست مثل بهار که «درآ» و «سرا» را به کار برده است.

  جای دیگر اما می گوید:

  مجنون ز مشقتِ جُدایی
  کردی همه شب غزل‌سُرایی

  بنا براین «سَرا» نادرست نیست تا کسانی خرده بگیرند که چرا فلان شخصیت مدعی سخن‌سنجی و ادب‌دانی و کتاب‌خوانی گفته داستان سرا، ترانه سرا، مدیحه سرا و قصیده سرا و طعنه بزند که مگر شیرینی‌سراست؟ تازگی‌ها به جای «طباخی» هم البته می‌گویند «کله‌سرا».

  این دو تای آخر واقعا «سَرا» به معنی مکان است و نه شیرینی نه «کله» را نمی‌سرایند. می‌پزند و طبخ می‌کنند. حال آن که در ترانه سرا و داستان سرا، بحث «سَراییدن» مطرح است.

   حدس می‌زنم دوستانی خُرده بگیرند که در میانۀ مناقشۀ ایران و آمریکا در این باره که «کی اول به برجام برگرده» چه اهمیتی دارد که بگوییم «سَرا» یا «سُرا» و حکایت عبید زاکانی را به یاد آورند: «یکی پرسید قیمه به قاف کنند یا به غین؟ گفت: ای برادر! غین و قاف بگذار که قیمه به گوشت کنند!». از این رو به همین جا نمی‌توان ختم کرد.

  جدای پاسخ به پرسش آن دوست مخاطب، به خاطر این هم هست که کتاب «مرغ سحر» خاطرات دختر ملک‌الشعرا- پروانۀ بهار- را می‌خواندم و این نکته در ذهن آمد.ترانه سَرا یا ترانه سُرا؟ نکته ای به بهانۀ «مرغ سحر»

 پس اگر برخی بحث «سَرا» و «سُرا» را در میانۀ ماجرای فحش خودسرها به روحانی و قیمت دلار و وضعیت برجام، نامربوط می‌دانند این چند سطر را به مثابۀ معرفی کتاب «مرغ سحر» - خاطرات پروانه بهار- تلقی کنند. زنی که دختر رجل ملی و آزادی‌خواه و نابغۀ ادبیات و فرهنگ و جرعه‌نوش این اقیانوس بوده و در عین حال شخصیت مستقلی هم داشته تا جایی که خود بنیان‌گذار دو سازمان بزرگ حقوق زنان در آمریکا بوده و در همان فصل اول که یک خانۀ ایرانی در تهرانِ دهه های اول قرن خورشیدی – در دروازه دولت- را توصیف می‌کند دل خواننده را می‌رُباید:

«خانه با دیوارهای کاه‌گلی بلندی محصور بود که بر روی آنها پیچک های یاس و گلیسین و پیچ امین‌الدوله خود نمایی می‌کرد و در بهار و تابستان بوی عطر آن در باغ می‌پیچید. زمین باغ، پوشیده از شن بود. سمت راست، انارستان و باغ میوه قرار داشت. انارها را آب می‌گرفتند و مادرم از آنها رُب انار درست می‌کرد. پنجرۀ پدر، به طرف این باغ باز می‌شد. رو به روی اتاق، حوضچه‌های گِردی قرار داشت که به هم راه داشتند با گل‌های نیلوفر آبی به رنگ‌های مختلف که زیبایی فراموش ناشدنی به آنجا داده بود. اطراف حوضچه‌ها باغچه‌های گل سرخ قرار داشت؛ گل های محبوب پدر. خودش آنها را پیوند زده بود و عاشقانه از آنها مواظبت می‌کرد و زیر پنجرۀ اتاقش هم باغچه‌های گُل شب‌بو بود که عطرشان عصرها و شب ها مست‌مان می‌کرد.»

----------------------------

    بیشتر بخوانید: ( 8 نوشتۀ پیشین)

* 1. تو داد و دهش کن، فریدون تویی!

* 2. سیرتِ دوست داشتن، صورتِ دوست داشته ‌شدن

* 3.ایوان مداین را آیینۀ عبرت دان!

* 4.میر جلال‌الدین کزازی؛ فردوسی بی ردا و دستار!

* 5. دوم بهمن؛ جشن بهمن‌گان؟

* 6. غوغای موسیقی کلمات؛ دیدی آن قهقهۀ کبک خرامان حافظ؟

* 7. پرویز نیست، پرویزَن است!

* 8. ما ز دریاییم و دریا می‌رویم

 

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۱۵
در انتظار بررسی: ۸
غیر قابل انتشار: ۰
نوید
Iran (Islamic Republic of)
۰۲:۰۵ - ۱۳۹۹/۱۱/۲۶
1
11
در برنامه های گل های رادیو، گویندگان اهل ادب و فرهنگی همچون خانم ها مولود زهتاب، فیروزه امیرمعز و دیگران، گاهی از ترانه سَرا برای معرفی شاعر بخش هایی خاص استفاده میکردند. همواره در ذهن من بوده که ترانه سَر دادن مثل گریه سَر دادن و ناله سَر دادن، بیشتر ناظر بر احوال و غلیان ناگهانی احساس شاعر است. در واقع به نظرم فعل در اینجا از مصدر "سَر دادن" است و نه "سُرودن"!
ناشناس
Belgium
۰۳:۳۰ - ۱۳۹۹/۱۱/۲۶
0
7
واقعا خانه های این شکلی با همان شکل و شمایل و خصوصیات در همان محدوده زیاد بود.یکی اش خانه دکتر سعیدنفیسی.ازآن قسمت شهر (بخصوص از روزولت تا سعدی و چهارراه مخبرالدوله تا نادری و استامبول و میدان شاه آباد(=جمهوری) )خاطرات زیادی دارم.چون دردوره ای به مدرسه ای درآن حوالی میرفتم ولی به سینماها راهم نمیدادند چون سنم کم بود.سهم ما دانش آموزان فقط سالنی برای پینگ پنگ بود و دونات های تازه در نادری یا شکلاتهای کافه مینیون(خ هدایت) و درکنارش صدای آزاردهنده ماهی فروشان استامبول و صدای دلارفروشان فردوسی.بورس لوازم صوتی تصویری تقاطع حافظ را از قلم انداختم که گیمرهای قدیمی خوب باید یادشان بیاید.
ایلان ماسک
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۲۷ - ۱۳۹۹/۱۱/۲۶
0
6
احسنت
سندباد
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۴۷ - ۱۳۹۹/۱۱/۲۶
1
6
شما اشتباه می کنید، در بیت زیر، ضمه بر روی "سرایی" مبنایی ندارد.
مجنون ز مشقتِ جُدایی
کردی همه شب غزل‌سُرایی

آنچه که قافیه را ساخته است، "دایی" و "رایی" در دو مصراع است. سختگیری نالازمی است. جایی که حافظ می گوید : صلاح کار کجا و من خراب کجا//ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا.
وقتی در این بیت "خراب کجا" با "تا بکجا" هم قافیه دانسته شده است، اینقدر مته به خشخاش گذاشتن شما بر سر جُدایی و سَرایی، دور از تساهل است.
اما برای دانستن تلفظ صحیح باید به ریشه کلمه مراجعه نمود. در اوستایی واژه سرود بصورت "sruta" بکار رفته است. یعنی مصوتی بین سین و راء قرار نداشته. نهایتاً تلفظ آن هم بصورت سُرود و هم بصورت سَرود صحیح است. نتیجه گیری نهایی نیز همانی است که شما فرمودید که هم سَراست و هم سُرا. ولی قدمای ادبیات فارسی بعد از اسلام، تماماً بصورت فتحه بکار می بردند.
جمشید خسروی
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۰۴ - ۱۳۹۹/۱۱/۲۶
1
4
فارغ از بحث گفته شده ، یک نکته را در باب قافیه متذکر می شوم:
دّرآ با سُرا می تواند هم قافیه باشد و همان " آ " کشیده کفایت می کند. الزامی در یکسان بودن فتحه کذایی وجود ندارد.
عصر ایران بله. ولی آدمی در سطح ملک الشعرای بهار به همان آ بسنده نمی کرده و خود او هم سرا تلفظ کرده. مرحوم بهار سال 1330 فوت شده
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۵۵ - ۱۳۹۹/۱۱/۲۶
ملک‌الشعرا از سعدی که بزرگ‌تر نیست!
قافیه‌بندی سعدی رو توی ترجیع‌بندش ببینید:

ای دل نه هزار عهد کردی
کاندر طلب هوا نگردی
...
سر بیش گران مکن که کردیم
اظهار به بندگی و خُردی

مشخصه که حتی سعدی هم رو به عنوان قافیه استفاده کرده. بنابراین دَرا و سُرا هم می‌تونن هم‌قافیه باشن.
ناشناس
| United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland |
۱۶:۱۰ - ۱۳۹۹/۱۱/۲۶
جناب خدیر در آن صورت باز هم مشکلی پیش نمی‌آید یعنی شاعر بزرگی چون ملک الشعرا هم می تواند سُرا را با سُرا فاقیه کرده باشد. حرف مشترک قافیه همان طور که جناب خسروی گفته اند "ا" ست و استفاده از صامت و مصوت های مشترک بیشتر پس از آن در اختیار شاعر است.
هرچه تعداد حروف مشترک فاقیه بیشتر موسیقی نیز بیشتر خواهد بود با این حال در کلام شاعران بزرگ دیگر هم به استثناهایی هم بر می خوریم چنانکه فردوسی بزرگ در داستان فرود سیاوش گفته:
سراسر همه دشت پرکُشته بود/زمین چون گل ارغوان گَشته بود
یا سعدی :
آمدمت که بنگرم باز نظر به خود کنم/سیر نمی شود نظر بس که لطیف منظَری/گفتم اگر نبینمت مهر فرامشم شود/ می روی و مقابلی غایب و در تصوُری
منظر با تصور به صرف حرف الحاقی "ی" با هم فاقیه شده اند.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۳۶ - ۱۳۹۹/۱۱/۲۶
0
5
چه ترانه سرا و چه سُرا منو یاد افشین یداللهی انداختین که خیلی شعر و ترانه هاش قشنگ بود و مفت مُرد. چون آخرای سال و دم عید بود امیدوارم آقای خدیر دربارش بنویسه
همین شعری که سالار عقیلی خونده ( ایران فدای اشک و خنده تو/ دل پر و تپنده ی تو) واقعا قشنگه و هر چی گوش می دم سیر نمی شم. مرسی آقای خدیر که یه مرتبه میری سراغ موضوعایی که دیگران نمیرن و تو سیاست نمیمونی.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۴۲ - ۱۳۹۹/۱۱/۲۶
0
11
چه رجالی داشتیم. فکرش رو بکنید یه روز محمد تقی بهار وکیل و وزیر بوده تو این مملکت. بچه هاش یکی از یکی بهتر. مهرداد بهار یه اسطوره شناس بی نظیر بود و همین خانم دکتر پروانه با این که در مریلند نزدیک واشنگتن زندگی می کرد و درس می داد عاشق ایران بود. آدمهایی مثل بهار که پاشون تو سنت باشه ولی مدرن باشن به درد این مملکت میخورن.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۵۱ - ۱۳۹۹/۱۱/۲۶
0
6
اتفاقا در این وانفسا که غم نان یک لحظه ما را رها نمیکند، این نکات ریز کمی ما را از آن فضاهای غمناک جدا میکند.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۰۷ - ۱۳۹۹/۱۱/۲۶
3
0
کسی که زده زیر برجام باید اول برگررده
جهان
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۵۰ - ۱۳۹۹/۱۱/۲۶
1
6
سلام و درود خداوند بر مهرداد خان خدیر عزیز!
ممنون که گاهی گریزی به ادبیات میزنید و حال ما و دوستان را خوب میکنید .
شادروان دکتر فرشید ورد که خود یک دستورنویس بود و بسیار سخت گیر ،گاهی سر کلاس درس می گفت :" در جایی که شنونده معنی و مفهوم حرف شما را بفهمد حتی اگر به غلط هم ادا کند، صحیح است " ( قریب به مضمون ) یعنی به فرمایش یکی از دوسنان که کامنت گذاشته بود گاهی باید به تساهل گذشت و بعضی کلمات هم هستند که باید به سیاق جمله معنی آنرا دریافت . همین امروز مقاله ای از آن خدیر عزیز دیگر میخواندم و رسیدم به واژه " چالش " با یک جستجوی مختصر در اینترنت دیدم اینهم از کلماتی است که باید " در جای خودش " به معنیش پی برد و به تساهل گذشت والا نه معنی که باید تعریف و شاید هم نفسیر لازم باشد
در هر حال این چند کلمه را من باب تشکر نوشتم که دوچیز حال آدمها را خوب میکند موسیقی و ادببات و دو جیز حال آدم را خراب میکند یکی سیاست و دیگری غربت.( در میان جمع باشی اما غریب !!) با پوزش .
حسن
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۰۵ - ۱۳۹۹/۱۱/۲۶
1
5
آدم کیف میکنه از مقاله های آقای خدیر .زنده باشی و پاینده
شهروند
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۴۸ - ۱۳۹۹/۱۱/۲۶
1
1
به نظر می رسد که استاد بهار خواسته یک کلمه مرکب ( در آ) را با یک کلمه ساده ( سرا) قافیه کنند، اگر اشتباه نکنم به این شیوه در بدیع سنتی می گفتند قافیه معموله. اتفاقا کار هر شاعری نبوده و در استراتژی زیباشناختی شاعران بزرگ همطراز حافظ و سعدی دیده می شود.
وبگردی