۰۹ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۷:۰۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۷۷۲۹۶۸
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۹ - ۱۰-۱۲-۱۳۹۹
کد ۷۷۲۹۶۸
انتشار: ۱۲:۰۹ - ۱۰-۱۲-۱۳۹۹
یک سال با کرونا/ عباس عبدیعباس عبدی در رونامه اعتماد نوشت: یک سال از اعلام رسمی شیوع کرونا در کشور گذشت. در همان ابتدا یادداشتی نوشتم که کرونا؛ آزمونِ آزمون‌ها است. علت آن را توضیح دادم که این پدیده، حتی با سیل و زلزله نیز تفاوت دارد. پدیده‌ای است که به شدت نیازمند برنامه‌ریزی و هماهنگی و اِعمال مدیریت و اتخاذ تصمیمات خلاف عادت است. 
 
نوشتم که گر چه مسأله به ظاهر پزشکی و درمانی است ولی در واقع سیاسی و اجتماعی و امنیتی است و ستاد عالی آن باید زیر نظر مدیری به نمایندگی از کل بخش‌های سیاسی و اجتماعی و امنیتی باشد و پزشکی و درمانی جزیی از ماجرا است. اکنون که به گذشته نگاه می‌کنیم، تا حدی می‌توانیم ارزیابی دقیق‌تری از عملکرد خود به دست آوریم. 
 
بدون تردید کادر درمان بیمارستان‌ها در صف اول این مبارزه بودند و تعداد قابل توجهی از آنان نیز جان خود را در این راه فدا کردند. هم‌چنین مدیریت وزارت بهداشت زحمات زیادی کشیدند، زحماتی که شاید بخشی از آن در صلاحیت حرفه‌ای و اداری آنان نبود. ستاد وزارت بهداشت برای شرایط بحرانی شکل نگرفته است و با امور سیاسی و اجتماعی و امنیتی نیز آشنایی ندارند. همه عملکردها متوجه این وزارتخانه شد، در حالی که توان انجام آن را نداشتند و متأسفانه مدیریت آنجا نیز متوجه این واقعیت نبود یا گمان کرد که می‌تواند این بار را بردارد و حمل کند. 
 
در پایان هم کار بجایی رسیده که آقای وزیر بهداشت چند روز پیش بطور صریح اعلام کرد که: «من وزیر خبر ندارم چه کسی می آید و بیرون می رود. فقط شدم ته رودخانه زخمی و جنازه جمع کن. بجای وزیر بهداشت بگذارید مدیرکل مرده شور خانه. این درد بزرگی است.»
 
با توجه به اینکه طی سال گذشته ده‌ها مطلب در این باره نوشته‌ام، سعی می‌کنم خیلی مختصر از چند زاویه به عملکرد یک ساله کشور در این بحران اشاره کنم. 

۱- تأخیر در اعلام 

مهم‌ترین اشتباه نظام مدیریتی کشور، تأخیر در شناسایی و اعلام وجود ویروس در کشور بود. این تأخیر، حداقل یک ماه و یا در بهترین حالت 15 روز بوده است. با توجه به وجود بیماری در چین و رفت و آمد به چین باید حساسیت به خرج داده، و با اولین موارد مشکوکی که دیدند باید جدی تلقی می‌شد. اشتباهی که زمان طلایی برای پیشگیری را از دست داد و به سرعت استان‌های قم، گیلان و گلستان و سپس تهران را درگیر کرد. 
 
علت تأخیر پیچیده است. به نظر من از منطق ان‌شاءالله گربه است تبعیت کرده‌اند. با توجه به حوادث آبان و سقوط هواپیما و در پیش بودن انتخابات و مراسم 22 بهمن و... کسی جرأت نداشت که اقدام احتیاطی و متناسب با عقل و دانش پزشکی انجام دهد، چون او را متهم می‌کردند و برخلاف چین که از پزشک اولیه‌ای که خبر کرونا را اعلام کرد، رفع اتهام و اعاده حیثیت کرد و قدردانی شد، در ایران با فردی که بناحق متهم شود هم چنین نمی‌کنند، همچنان که پزشکی را که اولین بار مسأله را طرح کرد، به حاشیه رفت و هیچ‌گاه از او تقدیر نشد. 
 
سیاست‌های رسانه‌ای بویژه در صداوسیما به شدت در شکل‌گیری این اشتباه موثر بود. فراموش نکنیم که سیاسی کردن کرونا از همین جا آغاز شد. خلاصه اینکه تأخیر در اعلام وجود کرونا بیش از اینکه یک اشتباه مدیریتی و فردی باشد، ناشی از یک ویژگی عمومی و ساختاری در جامعه و ساختار سیاسی ایران بود که همه چیز را به سرعت سیاسی کرد. و عده‌ای نیز با لودگی آن را به حاشیه بردند.

۲- سیاست‌های پیشگیرانه و درمانی 

در ابتدا کمبود وسایل و مواد بهداشتی و پیشگیری در همه جهان بود. در ایران هم کمبود مزبور چندان غیر منتظره نبود، البته تأخیر در اعلام ورود کرونا موجب شد که اقدامات برای تأمین این اقلام نیز با تأخیر انجام شود. توصیه‌های بهداشتی نیز انجام می‌شد، ولی تنوع اظهارات مسئولین و نداشتن ضمانت اجرایی آنها، کار را مشکل می‌کرد، بویژه آنکه دولت و حکومت می‌ترسیدند که اوضاع را غیر عادی معرفی کنند، حتی خواهان باز شدن مدارس و عادی شدن امور بودند!! به همین علت نیز با یک تأخیر جدی دیگر در پیشگیری واقعی مواجه شدیم. 
 
شاید بیش‌ترین شانسی که ایران آورد، رسیدن به تعطیلات نوروز بود. تعطیلاتی که عملاً دو تا سه هفته طول کشید و مردم هم چون ترسیده بودند، احتیاط کردند و روند نزولی کرونا در ایران و در مقایسه با کشورهای مشابه اروپایی سرعت بیش‌تری یافت. ارزیابی اشتباه که تابستان و با گرم شدن هوا این ویروس ریشه‌کن و یا ضعیف خواهد شد، سبب گردید که پس از فروردین دو باره موج دوم در ایران شکل گیرد، در حالی که کشورهای دیگر سعی کردند آن را به حداقل‌ها برسانند و حفظ کنند و موفق شدند که با تأخیر زیادی با موج بعدی در پاییز مواجه شدند. در حالی که ما در اواخر بهار و اوایل تابستان این موج راتجربه کردیم.
 
به طور کلی بی‌انضباطی در اظهارنظرها، دستورات فاقد پشتیبان و ضمانت اجرایی، هم‌چنین «خود رضایت‌مندی» دست‌اندرکاران موجب شد که ایران از حیث مبارزه با این ویروس جایگاه مناسبی در جهان پیدا نکند.

۳- سیاست‌های حمایتی 

واقعیت این است که انجام سیاست‌های حمایتی در ایران به چند دلیل با ضعف همراه بود. مهم‌ترین علت آن وجود تحریم‌ها و اوضاع نامناسب و رشد منفی اقتصادی، همراه با تورم بالا بود که دست دولت را برای سیاست‌های حمایتی از جمله پرداخت حقوق و دستمزد به افراد بیکار شده و کمک‌های بلاعوض، بسته بود. البته در این مورد، مجموعه حکومت مسئولیت دارد، و دولت به تنهایی نمی‌تواند پاسخگو باشد. این ضعف در حمایت‌ها و مقایسه آن با کشورهای دیگر، بویژه کشورهایی که حمایت‌های خیلی بهتری داشتند، احساس منفی بدی در ذهن شهروندان ایجاد می‌کرد. 
 
علت دیگر ساختار شغلی ایران است که در دو دهه گذشته تعداد «کارکن مستقل» آن بیش‌تر شده است. کارکنانی که مزد و حقوق‌بگیر جایی نیستند و اگر یک روز کار نکنند، باید از پس‌انداز بخورند، البته اگر پس‌اندازی داشته باشند. بنابراین ضعف اقدامات حمایتی موجب شد که بخشی از جامعه ضربه بیش‌تری از کرونا متحمل شود و به همین علت قادر به همراهی با اقدامات پیشگیرانه نشود. 

۴- آمار 

آقای رییس جمهور اعلام کردند که ایران از معدود کشورهایی است که آمار کرونا را روزانه اعلام کرده است. درست است. ولی آمار ایران دو ضعف اساسی دارد. اولین ضعف آن عدم انتشار آمار جزیی است. آمار فوتی‌ها و مبتلاها برحسب متغیرهای منطقه‌ای و استانی، جنسی، سن و... مطلقاً در اختیار جامعه و تحلیل‌گران قرار نمی‌گیرد و این ظلم روشنی به جامعه است و ناشی از ترس یا خودخواهی و انحصارطلبی دست‌اندرکاران است. 
 
مشکل مهم‌تر، تعریف فوت کرونایی است. در ایران فقط به کسانی اطلاق می‌شود که آزمایش آنان مثبت باشد، در حالی که به علل گوناگون از جمله کمبود تست کرونا این تعریف ناقص است. مقایسه آمار مرگ و میر کل در کشور و در تهران، در سال ۱۳۹۸ و شش ماه اول سال ۱۳۹۹، با مقطع مشابه سال پیش از آنها نشان داد که تعداد مرگ و میرهای کرونایی حدود دو و نیم برابر تعداد رسمی است. آماری که خود آقای رییس جمهور دادند نیز به نحوی نشان‌دهنده این تفاوت است. 
 
یک بار اعلام کردند که حدود ۳۵ میلیون نفر در ایران کرونا گرفته‌اند! که هیچ تناسبی با آمار رسمی و نیز تعداد اعلام شده فوت ناشی از کرونا نداشت. این سیاست اطلاع‌رسانی و انتشار آمار موجب بدبینی و بی‌اعتباری بیش‌تر نسبت به سیاست‌های رسمی در مقابله با کرونا شد. اعتماد مردم نیز به آمار رسمی کرونا چندان مناسب نیست که در نظرسنجی‌ها منعکس است. آمار رسمی تعداد فوتی های کرونا ۶۰هزار نفر اعلام شده است در حالی که در این مدت مرگ و میر تا حدود ۱۵۰هزار نفر افزایش یافته است. 

۵- واکسن 

شاید بتوان گفت سیاست رسمی در برابر واکسن کرونا مبهم‌تر از بقیه ابعاد ماجرا بود. ابتدا باید نقطه قوت آن را گفت. ایران به علت سابقه انستیتو پاستور و پایه علمی کارشناسان داخلی و حتی ایرانیان خارج از کشور، به درستی تصمیم گرفت تا رأساً با همکاری کشوری دیگر واکسن کرونا را تولید کند. هم اکنون نیز چند مورد را در دست آزمایش دارد. این اقدام از جهت وضعیت عمومی ایران که باید اتکای بیش‌تری به خود داشته باشد، شاید گریزناپذیر می‌نمود ولی روشن بود که به هر دلیلی ایران نمی‌تواند پیش از دیگران به واکسن دست پیدا کند، و تا آن زمان باید اقداماتی را برای تأمین واکسن انجام می‌داد، تا حداقل گروه‌های پرخطر مثل کادرهای درمان، رانندگان و افراد سالمند، بتوانند واکسینه شوند. 
 
یکی از راه‌های مناسب برای تأمین این هدف، مشارکت در مرحله سوم تست واکسن‌های خارجی بود که متأسفانه معلوم نیست به چه دلیل ایران از انجام آن استنکاف کرد و دلایل مطرح شده از طرف مسئولین ذی‌ربط به کلی فاقد وجاهت است، هنگامی که گفتند مردم ایران را محلی برای آزمایش واکسن دیگران قرار نمی‌دهیم، یا گفتند کشورهای سازنده واکسن حاضر نشدند تضمین سلامتی یا خسارت احتمالی دهند و... اینها حرف‌های پوچ و بی‌معنی است که صرف بیان آن از طرف مسئولین امر نشان‌دهنده وجود تفکر غلط است. 
 
مگر کشورهای دیگر که آزمایش این واکسن‌ها را پذیرفتند به مردم خود خیانت کردند؟ روشن است که هر واکسنی را نباید پذیرفت. این وظیفه نظام بهداشتی کشور است که داده‌ها و اطلاعات آماری واکسن‌ها و مرجع تولیدکننده آن را ارزیابی کند و اجازه آزمایش دهد. 
 
اینکه تازه پس از مدت‌ها می‌گوییم ۲۵۰ هزار دوز واکسن سینوفارم چینی می‌خواهد وارد کشور شود برای کشوری با ۸۰ میلیون نفر جمعیت جای تأسف دارد. دولت ایران باید خودش رأساً مطالعه می‌کرد و واکسن‌های مناسب را برای آزمایش مرحله سوم وارد کشور می‌کرد تا پس از جواب مثبت، جزو اولین کشورهای دریافت‌کننده آن باشد. نمی‌شود که واکسن در ترکیه تست شود و در ایران مصرف!!
 
در مجموع می‌دانیم که امکانات ایران برای مقابله موثر با کوید-۱۹ مناسب نبود، ولی این را هم می‌دانیم که نقدهای جدی بر ساختار اداری که برای مقابله با کوید-۱۹ تعیین شد و نیز سیاست‌های اتخاذ شده وجود دارد که بارها بیان شده است و اگر به آنها توجه می‌شد، قطعاً وضعیت ما حتماً مطلوب‌تر از این می‌بود که هست.
ارسال به دوستان
وبگردی