مبارزه با کتابخانه هاي ديجيتالي

به گفته برايان اپليارد کتابخانه هاي دنيا رو به سوي اينترنت آورده اند و اگر اين مساله به اين معنا باشد که ما ديگر با کتاب هاي واقعي سروکار نخواهيم داشت آنگاه بازنده اصلي اين اتفاق تمدن خواهد بود. ينس ردمر رئيس بخش جست وجوي کتاب گوگل در اروپا مي گويد؛ «بخش اعظم اطلاعات در خارج از اينترنت وجود دارد.» ردمر در کنفرانس آنباوند در کتابخانه عمومي نيويورک که براي بررسي مساله اينترنت و کتابخانه ترتيب داده شده بود سخنراني هايي را ايراد کرد. در اين کنفرانس کارشناسان مختلف اينترنتي، به همراه نويسندگان و دسته يي از مردم عادي حضور داشتند. آنباوند يد طولايي در مبارزه با ديجيتالي شدن کتابخانه هاي دنيا دارد.

جزئيات اين جنگ شايد تلاشي بيهوده تلقي شود اما در واقعيت اصلاً اينطور نيست. مالکيت ذهني در اين دنياي جهاني شده ارزشمندترين دارايي است. چين شايد در زمينه پايه هاي توليد کاملاً شکوفا شده باشد اما متاسفانه آنها چيزهايي را مي سازند که در غرب يا ژاپن طراحي و خلق شده اند. مالکيت ذهني تفاوت بزرگ ميان کشورهاي توسعه يافته و کشورهاي در حال توسعه است. اما حقوق مالکيت ذهني و اينترنت در تضاد با يکديگر هستند. گوگل هدفش را «سازماندهي اطلاعات جهاني و قرار دادن آن براي همه به شکلي مفيد» اعلام کرده است. اين مساله که اطلاعات براي همه جهانيان است بدين معناست که هيچ کس مالک اطلاعاتي که دارد نيست و در واقع نمي تواند منبع درآمدي از اطلاعات خود داشته باشد. به گفته ردمر گوگل هنوز به اندکي از اهدافش هم دست نيافته است. بلندترين قله هاي اطلاعات هنوز فتح نشده اند. بلندترين قله هاي اطلاعاتي مربوط به بزرگترين کتابخانه هاي دنيا است که بيش از 100 ميليون کتاب دارد. از دسامبر 2004 گوگل براي گسترش اطلاعات سايت خود با 5 کتابخانه بزرگ دنيا، کتابخانه عمومي نيويورک و کتابخانه هاي استنفورد، هاروارد، ميشيگان و آکسفورد به توافقاتي دست يافت تا اطلاعات موجود در اين کتابخانه ها را اسکن کند و در اختيار کاربران قرار دهد.

انتظار مي رفت نسخه هاي اسکن شده 30 ميليون کتاب بر روي گوگل قرار بگيرد اما اکنون گوگل تنها يک ميليون کتاب اسکن شده دارد. يکي از اشکالاتي که به اين طرح وارد است اين است که حق کپي رايت براي نويسندگان کاملاً زير پا گذاشته مي شود. بدين منظور کتابخانه هاي بريتانيا که با مايکروسافت به توافقي اينچنيني دست يافته اند تنها با اسکن کتاب هايي موافقت مي کنند که حق کپي رايت نداشته باشد. ناشران امريکايي به هيچ وجه از اين مساله راضي نيستند. تا قبل از سال 2004 گوگل با ناشران براي اسکن کتاب ها به توافق مي رسيد اما با ديجيتالي شدن کتابخانه ها از چنين قراردادهايي خبري نيست. به علاوه از آن هنگام که گوگل براي استفاده از کتاب ها هيچ گونه حق کپي رايتي نمي پردازد کتاب ها تقريباً هيچ گونه تفاوتي با ديگر اطلاعات ناچيز در اينترنت ندارند.

دفاعي که گوگل از خودش مي کند اين است که آنها تنها 20 درصد اطلاعات کتاب را در اختيار کاربران قرار مي دهند و به کاربران اطلاعاتي را مي دهند که چگونه مي توانند کتاب موردنظر خود را خريداري کنند.

مرگ يکي از عاملان سرقت بزرگ برزيل

جسد مردي که متهم به شرکت در عمليات سرقتي بود - که طي آن 70 ميليون دلار وجه نقد از يکي از شعب بانک مرکزي برزيل به سرقت رفت- در چاهي پيدا شد.

به گفته سخنگوي پليس سائوپائولو، پليس جسد آنسلمو اوليوريا ماگالهاس 32 ساله را روز شنبه در چاهي به عمق 75 فوت در حالي که دست و پايش بسته و گردنش شکسته بود پيدا کرد.

ماگالهاس يکي از 40 نفري بود که پيش از اين به شرکت در يکي از بزرگ ترين سرقت هاي جهان که در آگوست 2005 انجام شده متهم شده بود. در اين چاه جسد دو مرد ديگر نيز پيدا شد که هنوز مشخص نيست در اين سرقت نقش داشته اند يا خير. در دامداري که چاه مزبور در آن قرار داشت، دو زن حضور داشتند که پليس در حال بازجويي از آنها است.

اقوام ماگالهاس به پليس گزارش داده بودند وي از سه شنبه مفقود شده است. ماگالهاس اندکي پس از سرقت توسط پليس دستگير شد و اعتراف کرد يکي از افرادي بوده که در حفر تونل زير بانک سانترال پارک نقش داشته است و سپس تا زمان دادگاه آزاد شد.

به گفته مقامات پليس بيشتر افرادي که در سرقت فوق نقش داشته اند عضو يکي از باندهاي اصلي بزهکاران برزيل هستند که در زمينه سرقت و مواد مخدر و قاچاق فعاليت مي کنند. حدود 8 ميليون دلار از مبلغ سرقتي تاکنون پيدا و بازگردانده شده اما محل باقي مبلغ ربوده شده کماکان مجهول است.

شادترين مرد دنيا رازش را فاش مي کند

از نظر دانشمندان او خوشحال ترين مرد جهان است. سطح کنترل ذهني او شگفت آور و آستانه برانگيختن حس شادماني در مغز او بسيار پايين تر از حد استاندارد است. حالا ماتيو ريکارد 60 ساله که يک راهب بودايي است در نظر دارد با فاش ساختن راز خود دنيا را به مکاني خوشحال تر تبديل کند. از نظر وي خوشحالي تواني است که بايد فراگرفته شود. توصيه او در بهترين زمان ممکن فاش خواهد شد. در حال حاضر فشارهاي حاکم بر زندگي، هزينه هاي بالاي زندگي و بي انگيزگي، مردم جهان را افسرده تر از هميشه ساخته است. تحقيقات نشان مي دهد با برخي از فعاليت هاي ذهني مي توان سطح خوشحالي در افراد را بالا برد.

آقاي ريکارد که مترجم زبان فرانسه رهبر روحاني تبت دالايي لاما است با شرکت در آزمايشاتي نشان داد با تمرين دادن مغز به صورت مديتيشن مي تواند به صورت قابل توجهي سطح خوشحالي در افراد را افزايش دهد. اسکن هاي MRI از ريکارد و ساير افرادي که به صورت مداوم و طولاني مدت مديتيشن کار کرده اند نشان مي دهد که آنها نسبت به سايرين خوشحال تر هستند. نکته جالبي که در اين بين وجود دارد اين است که افراد راست دستي که عقايد منفي دارند افسرده تر از ديگران هستند. تحقيقات بيشتر نشان مي دهد افراد تازه کاري که به تازگي مديتيشن را آغاز کرده اند باز هم نسبت به سايرين خوشحال تر و شادتر هستند. اما توانايي هاي آقاي ريکارد در خوشحال بودن يک سروگردن از ديگر افرادي که آزمايش شده اند بيشتراست.

آقاي ريکارد در اين خصوص گفت؛ «ذهن انسان قابل انعطاف است. زندگي ما باتغييراتي جزيي مي تواند از اين رو به آن رو شود و با کنترل عقايد و تغيير نگاه به جهان مي توان باعث تغييرات بسياري شد. خوشحالي يک توانايي است براي خوشحال بودن به تلاش و زمان نياز است.»

آقاي ريکارد در ميان روشنفکران پاريس در دهه 60 رشد يافت و زماني که در حال اخذ مدرک دکترايش در رشته بيوشيمي بود تحصيلات آکادميک را رها کرد و به فراگيري آداب بوديسم در تبت روي آورد. کتاب آقاي ريکارد با عنوان «خوشحالي» براي اولين بار ماه آينده در انگلستان منتشر خواهد شد.

ساخت موزه براي جنايتکار افسانه يي مکزيک

سلول هاي زندان هاي مکزيکوسيتي با تصاوير وي تزئين شده اند. قاچاقچيان مواد مخدر شمايل هاي وي را با خود حمل مي کنند و اکنون براي جيزر مالورده در مکزيکوسيتي مکاني به نام او ساخته شده است.

خسوس مالورده که يک چهره افسانه يي جنايتکار است براي بسياري از قاچاقچيان مواد مخدر در مکزيک حکم يک قديس را دارد و از زماني که براي او مکاني در مکزيکوسيتي ساخته اند افراد زيادي براي ديدار اين مکان مي روند.

در مورد زندگي واقعي مالورده حرف و حديث هاي فراواني وجود دارد. برخي مي گويند وي کارگر خط آهن يا کارگر ساختماني بوده که بعدها به راهزني روي آورده و سرانجام در سال 1909 اعدام شده است.

طرفداران وي مي گويند مالورده از ثروتمندان دزدي مي کرده و به فقرا مي بخشيده است اما منتقدانش او را سمبلي از جنايت مي دانند. براي مالورده که به سلطان مواد مخدر مشهور بوده اخيراً موزه يي در کوليکن در ايالت شمالي سينالوا ساخته شده است. اين مکان مامن اصلي قاچاقچيان بزرگ مواد مخدر مکزيکو است. ماريا آليشيا پوليدو سانچس خانم خانه داري است که دو ماه قبل اين موزه را براي مالورده ساخته است. وي مي گويد؛ «مالورده قاچاقچي مواد مخدر نبود. شايد او دزد بوده باشد اما به جامعه و مردم فقير کمک مي کرده است.»

کليساي کاتوليک مکزيک موزه مالورده را به رسميت نشناخته اما اين مساله براي پوليدو سانچس اهميت ندارد. وي در اين خصوص مي گويد؛ «ما با قدرت ايمانمان قديسين را خلق مي کنيم. ما مي توانيم به هر کسي که انتظاراتمان را برآورده مي سازد ايمان بياوريم.» اقشار مختلف مردم اعم از وکلا، پليس ها، خانه دارها، منشي ها و مردم عادي و حتي ثروتمندان از اين موزه ديدن کرده اند.

پوليدو سانچس زماني که پسرش مارکوس آبل از يک تصادف وحشتناک در دسامبر 2005 پس از دعاهاي وي مقابل مجسمه مالورده از مرگ نجات يافت تصميم به ساخت اين موزه گرفت.

جنگ بالش ها در چين

بيش از 150 جوان در يکي از تفريحگاه هاي مرکز شهر شانگهاي طي تعطيلات آخر هفته گذشته بالش به سر و روي هم کوبيدند،

در جنگ بالش هاي شانگهاي که با حمايت يک موسسه اينترنتي برگزار شده بود بيشتر جوانان بين 20 تا 30 ساله متخصص شاغل در اين قطب اقتصادي شرکت داشتند و در نهايت اين جنگ با منظره بالش هايي که رويه شان پاره شده بود، توده هاي پر معلق در هوا و گروهي جوان خسته پايان يافت.

يک جوان 21 ساله از شرکت کنندگان در اين برنامه گفت؛ «نمي دانم چطور بگويم چه حسي دارم. خسته شده ام ولي حالم واقعاً خوب است،»

برنامه ريزان و برگزارکنندگان جشن گفتند که ايده برگزاري جنگ بالش ها را از مراسم مشابهي که در امريکا و اروپا برگزار مي شد گرفتند. به نظر آنها اين جشن، فرصتي ناياب براي طبقه متخصص جوان چين است که ساعات زيادي در روز کار مي کنند؛ فرصتي براي رهايي از مقداري از استرس ها و برقراري ارتباط دوستانه با ديگران.

«ون» يکي از برگزارکنندگان جشن گفت؛ بسياري از اين جوانان طي ساعات کاري روزانه متحمل فشار زيادي مي شوند، اين جشن فرصتي است تا آنها کمي استراحت کنند و شاد باشند و گذري به دنياي شيطنت و معصوميت کودکي داشته باشند.

بيماران صرعي مي توانند حمله تشنج را حدس بزنند

اگر از مبتلايان به بيماري صرع بپرسيد که آيا قبل از شروع حمله صرع متوجه آغاز آن شده اند مي گويند؛ بله، خب.

نتايج يک تحقيق جديد نشان مي دهد واقعيت اين است برخي بيماران صرع متوجه شروع حملات تشنج خود مي شوند و بيماران جوانتر و آنهايي که دچار حملات بيشتري مي شوند در حدس زدن شروع حملات دقيق تر از ساير بيماران هستند.

در گزارشي که در نشريه نورولوژي به چاپ رسيده، احتمال اينکه يک بيمار حس کند در آينده نزديک دچار حمله مي شود به معناي آن است که وي به احتمال 50 درصد در بيست و چهار ساعت آينده دچار حمله خواهد شد. اما با اين وجود اکثر حملات صرع قابل پيش بيني توسط بيماران نيست و بيماران قبل از شروع آنها نمي توانند آغاز آنها را حدس بزنند.

دکتر شريل هاث از دانشگاه پزشکي مونترال کانادا مي گويد؛ «نتايج تحقيقات، خود ما را هم شگفت زده کرد، تا پيش از اين همه ما با بيماراني برخورد کرده بوديم که مدعي بودند مي توانند حمله تشنج خود را حدس بزنند اما فکر نمي کرديم ميزان اين افراد اين قدر بالا باشد.»

گروه زير نظر دکتر هاث درمجموع 171 بيمار مبتلا به حملات صرع را مورد بررسي قرار داد و در مجموع به اين نتيجه رسيد که احتمال رخ دادن يک حمله در 24 ساعت بعد از احساس مقدمات حمله در فرد، در 75 درصد بيماران، بين 2 تا 5/2 برابر زماني است که آنها حس چنين حمله يي را ندارند.

در مجموع از اين تعداد 29 نفر بهتر از ديگران مي توانستند حملات تشنج را حدس بزنند که در مجموع متوسط سني آنها 7 سال پايين تر از گروه معمول بود و ميزان حملات در آنها هم طي يک دوره يک ساله دو برابر ساير افراد بود.اما در نهايت در گروه مورد بررسي افراد تنها توانسته بودند 37 درصد از حملات آتي تشنج در خود را حدس بزنند.

افزايش شکستگي استخوان با مصرف داروهاي ضدافسردگي

يکي از اصلي ترين داروهاي مورد استفاده براي درمان افسردگي مي تواند به صورت مشهودي باعث کاهش دانسيته استخواني و افزايش خطر شکستگي هاي استخواني در افراد مسن شود.

محققان کانادايي در تحقيقات خود به اين نتيجه رسيدند افرادي که پنجاه سال يا بيشتر سن دارند و داروهاي آنتي دپرسان (ضدافسردگي) موسوم به زولوفت و پروزاک مصرف مي کنند با احتمال دو برابر شکستگي استخوان هاي خود طي دوره پنج سال پس از مصرف اين داروها قرار دارند.

اين گروه محققان در مجموع پنج هزار فرد بالاي پنجاه سال را که دچار شکستگي شده بودند و داراي سابقه مصرف داروهاي ضدافسردگي مختلف بودند با جامعه عمومي مشابهي که داراي سابقه مصرف داروهاي ضدافسردگي نبودند مقايسه کردند.

پيش از اين تحقيقات، پزشکان اسپانيايي و امريکايي نشان داده بودند که داروهاي ضدافسردگي مثل زولوفت و پروزاک مي تواند باعث کاهش فشارخون، سرگيجه و وزوز گوش شود و اين گونه تصور مي شود که کاهش فشارخون که مي تواند باعث سقوط افراد و در نتيجه شکستگي شود افزايش ميزان شکستگي ها را در اين افراد توجيه کند اما تحقيق جديد نشان داده که اين داروها بر ميزان غلظت مواد معدني ساختار استخوان ها تاثير مي گذارد و در نتيجه باعث افزايش احتمال شکستگي استخوان ها مي شود.

در حال حاضر حدود 10 درصد از مردم امريکا از بيماري افسردگي رنج مي برند که از اين تعداد 7 ميليون نفر بالاي 65 سال سن دارند.

پليس مکزيک و تير و کمان

سازمان پليس مکزيک در حاشيه شهر خشونت خيز تيجوانا افسران خود را به تير و کمان مسلح کرد. اين اتفاق پس از اينکه دو هفته پيش ارتش در درگيري پليس و قاچاقچيان مواد مخدر مداخله و نيروهاي پليس را خلع سلاح کرد رخ داد.

سخنگوي معاونت پليس روز دوشنبه گفت اين تير و کمان ها همراه با تعدادي گلوله فلزي در اختيار افسران محافظ اين ناحيه از شهر که تعداد توريست ها نيز در آن زياد است قرار گرفت.

جمعيت دو هزار نفري پليس تيجوانا به جز ماموران امنيتي برخي نقاط حساس از 5 ژانويه خلع سلاح شده اند و اکنون تنها به تير و کمان مسلح هستند. ابتداي ژانويه امسال رئيس جمهور فليپه کالدرون 3300 سرباز ارتش و پليس فدرال را به شهر تيجوانا اعزام کرد تا به وضعيت حاد قاچاق مواد مخدر در اين شهر رسيدگي کنند. ارتش ايستگاه هاي پليس را خلع سلاح کرد و مورد بررسي و تحقيق قرار داد زيرا اين موضوع مطرح بود که شبکه يي از نيروهاي پليس حاميان ترانسفر مواد مخدر به امريکا هستند. اين سلاح ها کماکان در حالت ضبط و بررسي هستند.

از سوي ديگر حدود 100 پليس روز دوشنبه در مقابل تالار شوراي شهر تيجوانا اجتماع کردند و از مقامات خواستند سلاح هايشان را به آنها برگردانند. در اين اجتماع يکي از افسران گفت؛ «اسلحه هاي ما وسيله کار ما هستند. مي خواهيد آمار قتل پليس ها از اينکه هست هم بيشتر شود؟»

بيش از 300 نفر که 13 نفر از آنها پليس بودند ظرف يک سال گذشته در تيجوانا به قتل رسيدند.

تلاش براي خريد يادگاري هاي قاتل

شهردار شهر پارک سيتي کانزاس اعلام کرد دزدان و کلکسيون داراني که درصدد سرقت بخش هايي از خانه سابق دنيس رادر قاتل زنجيره يي براي فروش يا استفاده در مجموعه هايشان باشند، مورد تعقيب قانوني قرار خواهند گرفت. داستان از اين قرار است که اوايل ماه جاري، شهرداري اين شهر خانه اين مرد را که در حومه شهر واقع شده به قيمتي در حدود 60 هزار دلار از همسر سابق او خريد تا با تخريب آن از زمينش براي ساخت پارکينگ استفاده کند.

اين خانه، خانه يي بود که رادر و خانواده اش پيش از آنکه او به جرم قتل عمد 10 نفر بين سال هاي 1947 تا 1991، به 10 بار حبس ابد محکوم شود در آن زندگي مي کردند. رادر نام خود را BTK گذاشته بود؛ اين حروف انگليسي علامت اختصاري شيوه محبوب او براي به قتل رساندن افراد بود؛ «بستن، شکنجه کردن و کشتن». محاکمه او در آن زمان جنجال بسياري به همراه داشت و باعث شهرت فراوان وي شد.

شهرداري زمان تخريب اين ساختمان و مکان دفن يا سوزاندن بقاياي اجساد کشته شده ها را اعلام نکرد، زيرا به گفته شهردار؛ «چيزي براي تماشا کردن در اين مکان وجود ندارد.»

اما روز جمعه، يک نفر روي سايت e-Bay اعلام کرد که تکه چوب هايي از ديوار داخلي خانه «رادر» را در اختيار دارد و آن را به هر کسي که مايل به خريد باشد خواهد فروخت. اين سايت فروش اينترنتي همچنين تصويري از يک ساختمان تخريب شده را نشان مي داد در حالي که تخريب خانه رادر هنوز آغاز نشده است.حراج ديوارکوب هاي رادر بنا بود تا چهارشنبه هفته آينده ادامه پيدا کند، اما براساس اعلام سايت در روز جمعه حراج بدون هيچ پيشنهادي متوقف شد. در حالي که هنوز مشخص نيست فروشنده حراج را متوقف کرده يا سايت e-Bay اين کار را کرده است.

کاترين انگلند سخنگوي سايت e-Bay گفت سايت به حراج گذاشتن چنين اجناسي را به احترام خانواده قربانيان جنايت و در راستاي سياست خود مبني بر ممنوعيت حراج اجناسي که ممکن است بي احترامي يا رنجش افراد را در پي داشته باشند ممنوع کرده است.

ترس سرويس امنيتي امريکا از يک نامه

مرد سالخورده يي که در نامه يي به سردبير يک روزنامه در مورد اعدام صدام حسين مدعي شده بود «آنها فرد ديگري را به جاي صدام به دار آويختند» توسط ماموران سرويس مخفي امنيتي با اين تصور که اين نامه به منزله تهديد بوش رئيس جمهور امريکا است مورد بازجويي و تحقيقات قرار گرفت. اين نامه که توسط دان تيلي 81 ساله نوشته شده و در شماره روز دوشنبه اکسپرس تايمز شهر ايستون فيلادلفيا چاپ شد با اين جمله پايان يافته؛ «من همچنان بر اين باورم که آنها فرد اشتباهي را دار زدند.» تيلي توضيح داد که منظورش از جمله مزبور تهديد کسي نبوده است؛ «من نگفتم که گزينه درست براي اعدام چه کسي است. منظور من مي تواند اسامه بن لادن باشد.»به گفته تيلي دو مامور سرويس امنيتي امريکا وي را در آپارتمانش واقع در تيلهم مورد بازجويي قرار دادند. آنها آپارتمان را مختصري جست وجو کردند و چند عکس از او گرفتند.سرويس امنيت ملي امريکا اين اتفاق را تاييد کرد. باب سلما مامور ويژه اين سرويس گفت که به هر حال تحقيق پيرامون اين موضوع از وظايف سازمان بوده است و ماموران بلافاصله متوجه شدند که تيلي يک تهديد محسوب نمي شود و تحقيق پيرامون وي را متوقف کردند.

به گفته تيلي ماموران وقتي دفترچه او را که شامل 200 نامه با موضوعات سياسي که طي سال ها فرستاده بود ديدند، خيالشان از بابت او آسوده شد. تيلي گفت؛ «من به نوشتن اين نامه ها ادامه مي دهم ولي هرگز کسي را تهديد نمي کنم.»اين نخستين بار نيست که تيلي به سياست هاي دولت از طريق فرستادن چنين نامه هايي اعتراض مي کند.

کانال عصر ایران در تلگرام

تماشاخانه