بوق ممتد كشتي غولپيكري كه پرچم چين بر فراز دكل سفيدرنگ آن به اهتزاز درآمده بود، در بندر گوادر پاكستان طنينانداز ميشود، خبر به سرعت در شهرها و جايجاي سيستان و بلوچستان ميپيچد.
بسياري از مردم، تجار و سرمايهگذاران اقتصادي و بازرگاني ايران با حالتي مضطرب و متعجب سعي ميكنند به انحاي مختلف صحت و سقم اخبار رسيده مبني بر راهاندازي بندر گوادر را جويا شوند.به موازات مردم كشورمان كه در مراسم استقبال بهار و عيدنوروزند، در اين بندر هم غوغا، جشن و سروري برپاست، منتها از نوع ديگر و باشكوهتر.ژنرال ديروز و پرزيدنت امروز پاكستان با چهرهاي فاقد اضطراب يا فشارهاي كاري، با لبخند به جايگاه ويژه و پشت تريبون سخنراني ميآيد.
پرويز مشرف باصلابت، خوشحال و كمي هم مغرور، افتتاح بندر گوادر را طي مراسم ويژهاي با همراهي نخستوزيرش و تمامي وزراي كابينهاش و نيز سفرا و مقامات بلندپايه اقتصادي بسياري از كشورها از جمله چين، سنگاپور، اماراتمتحده عربي، كرهجنوبي، مالزي، اندونزي، قطر، انگليس، آلمان، روسيه، استراليا، قزاقستان و... در 20 مارس 2007 يا سهشنبه 29 اسفندماه 1385 افتتاح ميكند!
در اين مراسم، اكثر خبرگزاريهاي معتبر، مطبوعات و رسانهها... در اين بندر حضور بههم رساندهاند تا اخبار افتتاح گوادر را پوشش ديداري، شنيداري و... دهند.لحظهاي بعد با ورود كشتي «چيني» كشوري كه بيش از دو هزار و 800 نفر متخصص و مهندس آن در اين بندر فعاليت داشته يا دارند و سرمايهگذاري هنگفتي هم در اين منطقه انجام داده و بهتبع آن، خود را به عنوان محور راهاندازي بندر گوادر معرفي كرده است، آغاز ميشود.
مراسم با شليك توپهايي كه حكايت از پيروزي و رسم كهني در پاكستان دارد، ادامه مييابد. كشتي پهنپيكر در اسكلهاي در فاز يك بندر كه براي پذيرش كشتيهاي 40 يا 50 هزار تني ساخته شده پهلو ميگيرد. رئيسجمهوري پاكستان با شور و طنيني كه گويي كشورش در نبردي بزرگ و چندساله پيروز شده، گوادر را «سومين بندر جهان در آبهاي عميق با قابليت پهلوگيري كشتيهاي پهنپيكر» و محور ترانزيت معرفي ميكند.
فرار از منطقهاي خشك تا منطقه اقتصادي
تا چند سال، چند ماه و حال چند روز پيش تجار و مقامات اقتصادي بندر كراچي را يگانه دردانه و شاهنشين بنادر پاكستان ميخواندند اما از 20 مارس 2002 به بعد، پس از مطالعات ابتدايي منطقه عاري از زيرساختهاي توسعه و حتي لميزرع كه تنها روستاييان و مردمان شريف بلوچ كپرنشين در اين مكان سكني داشتند و نامش گوادر بود، بهواسطه برنامهريزي دقيق، مديريت دلسوز، حمايت همهجانبه دولت و حضور سرمايهگذاران خارجي بهواسطه قوانين مناسب، توانست بهرغم مشكلاتي كه حتي از جانب ميليشاي بلوچ كه خواستار استقلال بزرگترين ايالت پاكستان (بلوچستان) هستند و بودند و حتي چندين درگيري و بمبگذاري هم در اين منطقه انجام شد، سرانجام بندر استراتژيك گوادر را طي پنج سال به بهرهبرداري برسانند.
محور گفتوگوهاي سران
از اهميت بندر گوادر همين بس كه «هوجين تائو» رئيسجمهوري چين در سفر چهار روزهاش به پاكستان و امضاي 35 سند سرمايهگذاري تجاري و توافقنامه مهمترين قرارداد تاريخي دو كشور در اين سفر را، احداث پالايشگاه و ساخت بزرگترين شهرك پالايش نفت خام با هزينه 40 ميليارد دلاري گوادر ذكر ميكند.
پيش از سفر هوجين تائو، نخستوزير چين در ديدار با وزير خارجه پاكستان، بندر گوادر را نمادي از دوستي و همكاري صميمانه و نزديكي دو كشور مينامد. بهموازات، مقامات اقتصادي پاكستاني تسهيلات ويژهاي را براي سرمايهگذاران خارجي در بخشهاي انرژي صنايع سنگين و ديگر فناوريهاي نوين درنظر گرفتهاند. همين فاكتور بهاضافه قوانين مناسب موجب شده تا به استناد اخبار رسيده از پاكستان از سال 2002 تا 2007 حجم سرمايهگذاري تنها در بندر گوادر از مرز هفت ميليارد دلار فراتر رود.
به استناد اخبار رسيده از منابع رسمي در پاكستان، تعداد زيادي از مشتريان بندر گوادر ضمن مراجعه به وزارت بنادر و كشتيراني پاكستان نسبت به جابهجايي كشتيهايشان از كراچي و ديگر بنادر اين كشور به گوادر ابراز تمايل كردهاند.آنها مهمترين دليل خود را نزديكي اين بندر اعلام كردهاند، فاصلهاي كه كاهش هزينههاي حملونقل و تسريع در زمان انتقال كالا را در پي داشته.
برخي ديگر از كارشناسان و مسوولان اقتصادي دولت پاكستان با مانور دادن و ارائه تحليلها و تفسيرهاي اينچنيني معتقدند: «گوادر به دليل نزديكي كه با آسياي ميانه، چين و تنگه هرمز دارد و 60 درصد نفت جهان از آن عبور ميكند» در نتيجه بهترين بندر براي ترانزيت بهشمار ميرود.
استقبال كشورها از گوادر
منابع رسمي پاكستان در اين مدت 5/2 ماهه از افتتاح گوادر اعلام كردهاند كه تعدادي از شركتهاي خارجي فعال در زمينه اكتشاف و استخراج مس به مسوولان دولتي اين كشور مراجعه كرده و خواستار همكاري شدهاند. گزارشها حاكي است كه برخي شركتهاي كانادايي، استراليايي و چيني كه در استخراج معادن بلوچستان پاكستان فعال هستند، بر اين باورند كه به جاي استفاده از بندر كراچي بهتر و اقتصاديتر است كه از بندر گوادر بهره گيرند.
آنها معتقدند در صورت تغيير رويكرد مبني بر استفاده از بندر گوادر، به ميزان زيادي در هزينههاي آنها صرفهجويي خواهد شد. اخبار ديگر نيز حاكي از اين است گروهي از تجار و فعالان ترانزيت در افغانستان نسبت به آوردن كشتيهايشان به بندر گوادر اعلام آمادگي كردهاند. براساس آمار موجود ماهانه 300 كانتينر از كراچي به وسيله افغانستان جابهجا ميشود.
به موازات هجوم اقتصادي تجار كشورها در دو ماه و اندي كه از افتتاح بندر گوادر ميگذرد شركت سنگاپوري SPA (اس. پي.آ) را مجبور كرده، بهرغم دارا بودن چندين دستگاه جرثقيل و چند دستگاه RTG (آر.تي.جي) با مشكل پاسخدهي به مراجعان مواجه شود و همين عامل موجب شده تا تلاشهاي زيادي براي آوردن دو دستگاه جرثقيل و دستگاه RTG به صورت موقت انجام گيرد كه نشان شور و شوق تجار اقتصادي براي همكاري با پاكستان ارزيابي ميشود.
بندري كه به استناد مانور تبليغاتي پاكستانيها ادعا دارند از بنادر «دوبي و سنگاپور» پيشي ميگيرد! حال بايد منتظر بود و مشاهده كرد مهندسان چيني براي بخشهاي «ترانزيتي، منطقه ويژه و منطقه آزاد» گوادر چه نقشههايي كشيدهاند؛ مقامات بنادر و كشتيراني پاكستانيها پيشتر اعلام كردند كه حجم اين بندر طي سه تا پنج سال آينده به 25 ميليون تن افزايش مييابد.
آينده گوادر
با ساخت و راهاندازي شهرك نفتي گوادر كه قرار است در وسعت 1000 هكتار با هزينه 40 ميليارددلاري در دو مرحله توسط چينيها ساخته شود در مرحله نخست كارخانه پتروشيمي با هزينهاي حدود 12 تا 13 ميليارد دلار به مدت سه سال اجرايي ميشود. در صورت راهاندازي آن سالانه بيش از 10 ميليون تن مواد نفتي را تصفيه ميكند و طي هشت سال آينده (2015 ميلادي) ظرفيت آن به 20 ميليون تن افزايش خواهد يافت ضمن آنكه در فاز دوم اين طرح ظرفيت طرح به حدود 60 ميليون تن مواد پتروشيمي خواهد رسيد.
برخي كارشناسان معتقدند ساخت پالايشگاه و شهرك نفت در بندر گوادر موجب ميشود اين بندر به دالان صادرات موادنفتي تبديل شود، به عبارتي تهديد ديگري براي ايران خواهد بود.
به عبارت ديگر پاكستان و چين كه تنها در منطقه كوهستاني هيمالايا داراي مرز مشترك هستند با راهاندازي گوادر و ديد و بازديدهاي روساي جمهوري دو كشور و ديگر مقامات اقتصادي، نويد افتتاح بزرگراه اقتصادي ميدهند كه از جنوبغربي چين و شمالشرقي پاكستان آغاز ميشود و به بنادر كراچي و گوادر ختم ميشود چراكه نزديكترين مسيري است كه چينيها ميتوانند صادرات كالاهاي خود را در كوتاهترين زمان ممكن به ديگر كشورها برسانند.
به اين ترتيب چين با همكاريهاي اقتصادي با دو رقيب هند و پاكستان، هم سعي دارد بازارهاي اقتصادي را در اختيار گيرد و هم از بندر گوادر راه ورود بهتر كالاهايش را به آفريقا، كشورهاي حوزه خليجفارس، افغانستان و در نهايت ايران و از آنجا به اروپا فراهم كند.مسوولان شايد از حالا بايد آمادگي مقابله با ورود كالاهاي نامرغوب چين از جنوبشرقي كشور (گوادر پاكستان) به داخل كشورمان را داشته باشند.
قابليت و سابقه 500 ساله سواحل جنوبي ايران
تا كي بايد شاهد اين چنين فرصتسوزيهايي بود؟ وقتي در پاكستان بندري با اين وسعت افتتاح ميشود، آيا ميتوان داعيه بهرهبرداري فرصت اقتصادي، رفع محروميت و رهايي از توسعهنيافتگي استانهاي شرقي يا ديگر مناطق توسعهنيافته داشت؟ اگر به گذشته تاريخي نظري گذرا بيفكنيم، ميبينيم اهميت موقعيت تاريخي، اقتصادي و سياسي ايران از ساير كشورهاي منطقه بيشتر بوده است.
اگر زيرساختها و شرايط اقليمي و سواحل دريايي را درنظر بگيريم باز هم كشورمان سرآمد بوده...؟! از اهميت ايران و بنادر خليجفارس و درياي عمان همين بس كه هنگامي كه به قرن 16 ميلادي ميرسيم و تاريخ مراوده تجاري، اقتصادي و ديپلماسي را مورد بررسي قرار ميدهيم باز مشاهده ميكنيم زماني كه اقتصاد و ديپلماسي در دنيا از حالت «فرديت و تجار» خارج ميشود و دولتها در آن حضور مييابند و اقتصاد بازرگاني نقش تعيينكننده در جنگها و سياستها و تعيين حكومتها و شاهان مييابد متاسفانه ميبينيم پرتغاليها از جمله نخستين بنادري را كه به اشغال خويش درميآورند در چابهار قرار دارد. آنها قلعهاي روبهروي روستاي «تيس» بنا ميكنند (بقاياي آن هنوز پابرجاست) چرا آنها به گوادر پاكستان نرفتند؟
آيا جز اين بود كه اهميت تردد در درياي عمان و خليج هميشه فارس و رفتوآمد و تجاري كه حتي در آن زمان وجود داشته، بيشتر بوده است؟ آيا آن هنگام كه پتر كبير فرزند آلكسي تزار در بستر مرگ بود به جانشينش رسيدن به خليجفارس، درياي عمان و تنگه هرمز را گوشزد نكرد؟!
حال بايد نظارهگر اين باشيم كه سرمايه ملي عظيمي كه قادر بود حداقل جمعيت 14 درصد نيمهشرقي را از توسعهنيافتگي نجات دهد و غبار محروميت را از چهره تركخورده اين مناطق بزدايد، يكباره فنا شود و رنگ ببازد؟بهراستي مسوولان چه توجيهي براي اين موضوع دارند؟ چرا شركتهاي بسياري از كشورهاي استراليا، سنگاپور، كانادا، انگليس، ايالات متحده آمريكا و كشورهاي عربي حاضرند در گوادر كه چسبيده به كشورمان و تنها 100 تا 140 كيلومتر با ما فاصله دارد حضور يابند اما...؟
در انتظار پاسخگويي مسوولان
اميدواريم مسوولان و دستاندركاران، پاسخ قانعكنندهاي نسبت به راهاندازي گوادر پاكستان به مردم و افكار عمومي ارائه دهند. پاسخگوي اين سوالات باشند كه چگونه پاكستان ميتواند طي پنج سال سرزمين عاري از زيرساخت ترانزيتي و بندري را براي پهلوگيري كشتيهاي پهنپيكر آماده كند، اما ما از سال 1370 به بعد در حالي كه مدام بر طبل قابليت ترانزيتي كشورمان، شرق كشور، سيستانوبلوچستان ميكوبيم، از راهاندازي بندري براي ترانزيت كالا، كريدور شمال - جنوب كه ميتواند ما را به كشورهاي آسياي ميانه و قفقاز - منظور تاجيكستان، تركمنستان، قزاقستان، قرقيزستان، افغانستان، روسيه، آذربايجان، ارمنستان و افغانستان -برساند و درآمد ميليارد دلاري نصيب كشورمان كند غفلت ورزيدهايم؟
يا شايد نخواستهايم يا نتوانستهايم؟ آيا تاسفبرانگيز نيست كه بهرغم قابليتهاي منحصربهفرد ژئواستراتژيكي و ژئواكونوميكي كه در سواحل درياي عمان (بندر شهيد بهشتي چابهار) قرار دارد، اين قابليت ترانزيتي را دودستي تقديم پاكستان كنيم؟!
بهراستي آيا پاكستان در همسايگي آسياي ميانه است يا ايران؟ يا پاكستان به تنگه هرمز نزديك است يا بنادر كشورمان؟ آيا فاصله گوادر به مخازن نفتي خليجفارس كمتر از ماست؟ آيا موقعيت جغرافيايي ايران بهتر است يا پاكستان، كدام يك (ايران يا پاكستان) حلقه اتصال آسيا – اروپا ناميده ميشوند؟ كدام يك رابط آسياي ميانه با حوزه خليجفارس است؟
افسوس و حسرت ايران
در حالي كه در سالهاي اخير بهخصوص سال 1385 شاهد بالاترين برداشت از حساب ذخيره ارزي بودهايم اما مشخص نيست، چرا براي بخشي كه ميتوانست بالاترين سودآوري و بازگشت سرمايه را براي كشورمان به همراه داشته باشد، سعي نشد با سرمايهگذاري درخصوص آن رافع مشكل شويم.
بهراستي اگر بودجهاي از حساب ذخيره ارزي براي تسريع در راهاندازي زيرساختهاي كريدور شمال – جنوب يا توسعه شرق كشور از طرف دولت در نظر گرفته ميشد و زيرنظر هياتي متشكل از وزراي راهوترابري، امور خارجه، صنايع و معادن، كشور، امور اقتصادي و دارايي، كار و امور اجتماعي و روساي سازمان مديريت و برنامهريزي، بانك مركزي و معاون اجرايي رياستجمهوري زير نظر رئيسجمهور فعال ميشد و به موازات ماه به ماه گزارشاتي را به رئيسجمهور ارائه ميكردند، بنادر ايراني زودتر به ثمردهي نميرسيد؟
حال شايد تنها كاري كه بتوان انجام داد بودجهاي از حساب ذخيره براي راهاندازي طرحها و زيرساختهاي عمراني و توسعهاي در بخش حملونقل دريايي، ريلي، هوايي و جادهاي است و اين همه نيازمند عزم ملي و حمايت همهجانبه نمايندگان مجلس و دستگاههاي ذيربط از اين طرح ملي است. اميدواريم تا دير نشده بتوانيم با اين تهديد، با قدرت، عقلانيت و درايت برخورد كنيم و نگذاريم فرصتها به تهديدهاي بالفعل درآيند.
منبع: هم میهن