جمهوري اسلامي
روزنامه جمهوري در سرمقاله امروز خود با عنوان دشمنان ناكام سپاه آورده است: منابع خبري هفته گذشته در آستانه روز « پاسدار » از تصميم دولت بوش كوچك براي قرار دادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در فهرست سازمان هاي تروريستي وزارت امور خارجه آمريكا خبر دادند.
اتهاماتي كه دولت آمريكا متوجه سپاه پاسداران نموده عبارتند از دخالت در ناآرامي هاي عراق و افغانستان و ارتباط با آنچه آمريكائي ها آنرا گروه هاي تروريستي در خاورميانه مي نامند. اين خبر را روزنامه هاي واشنگتن پست و نيويورك تايمز به نقل از مقامات عالي رتبه آمريكائي منتشر كرده اند ولي نامي از اين مقامان نبرده اند. درباره زمان انتخاب انتشار اين خبر نيز كه درست در آستانه روز پاسدار بوده نكته اي گفته نشده است .
اين اقدام به هر دليل كه صورت گرفته باشد يك اعتراف تاريخي توسط دولتمردان آمريكائي است كه صلابت و جوهر انقلابي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را نشان ميدهد. نكاتي كه اين واقعيت را به اثبات مي رسانند از اينقرارند.
1 ـ اصل اعلام اين موضع خصمانه دولت آمريكا درباره سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به معناي باقي ماندن سپاه بر خط اصيل انقلاب و روياروئي با شيطان بزرگ است . همانگونه كه حضرت امام خميني رضوان الله تعالي عليه بارها فرمودند اگر روزي آمريكا از ما تعريف كند اين تعريف بايد به ما بفهماند كه دچار مشكل و انحراف شده ايم . اينكه بعد از 28 سال كه از پيروزي انقلاب اسلامي و تاسيس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ميگذرد دشمن شماره يك اين انقلاب همچنان با موضع خصمانه با اين نهاد انقلابي برخورد مي كند اين خود بهترين نشانه باقي ماندن سپاه در خط انقلاب و حفظ جوهره اصيل انقلابي است .
2 ـ اتهام دخالت در ناامني هاي عراق و افغانستان اهرمي است كه آمريكائي ها ميخواهند با توسل به آن بر ناتواني خود در حل مشكلاتشان در اين دو كشور سرپوش بگذارند. بوش كوچك و همكاران جنگ افروزش تصور مي كردند با لشكركشي به افغانستان و عراق مي توانند اين دو كشور را در تيول خود نگهدارند و ايران را كه پايگاه جهاني نهضت اسلامي است به محاصره خود درآورند. اين خيال خام نه تنها تحقق نيافت بلكه اكنون آمريكا خود به محاصره ايران درآمده و اشغالگران آمريكائي در باتلاق عراق چنان دست و پا مي زنند كه راه فراري نمي يابند.
طبيعي است كه اين درماندگي را آمريكائي ها بايد بگونه اي توجيه نمايند و بر رسوائي هائي كه بار آورده اند سرپوش بگذارند. متهم ساختن جمهوري اسلامي ايران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي كه يكي از بازوان تواناي اين نظام است و كارائي خود را در موارد مختلف به اثبات رسانده و دولتمردان آمريكا را به خشم آورده يكي از اهرم هائي است كه بوش كوچك و دارودسته شكست خورده او مي توانند براي توجيه شكست هاي خود به آن متوسل شوند.
3 ـ تروريست ناميدن گروه هاي جهادي فلسطين و لبنان و ساير نهضت هاي آزادي بخش خاورميانه اهرم ديگري است كه دولتمردان آمريكائي سالهاست مورد استفاده قرار ميدهند. آنها تلاش مي كنند با توسل به اين قبيل عناوين منفي نيروهاي انقلابي كشورهاي اسلامي منطقه را وادار به عقب نشيني كنند تا راه براي تثبيت رژيم صهيونيستي تقويت مهره هاي آمريكا در منطقه و طرح استعماري خاورميانه جديد هموار گردد.
علاوه بر اينكه وارونه جلوه دادن واقعيت هاي منطقه و تروريست ناميدن گروه هاي جهادي كه براي آزادي سرزمين خود از چنگال غاصبان و اشغالگران مي جنگيد يك رسوائي تاريخي براي دولتمردان آمريكائي در اين مقطع از تاريخ است اصولا بوش كوچك و همدستان وي نتوانسته اند از اين ترفند طرفي ببندند و خوشبختانه هر روز شاهد ناكامي ها و شكست هاي پياپي آنها در مناطق مختلف خاورميانه هستيم . پيروزي حماس و رشد مبارزات ضد صهيونيستي در فلسطين شكست تاريخي رژيم صهيونيستي در جنگ 33 روزه لبنان افزايش روزافزون قدرت حزب الله لبنان و بارور شدن مقاومت نيروهاي ضداشغال در افغانستان و عراق همگي واقعيت هائي هستند كه دولتمردان آمريكائي را دچار كابوس كرده طرح استعماري خاورميانه جديد را در نطفه خفه نموده افسانه شكست ناپذيري رژيم صهيونيستي را باطل ساخته و جوانه هاي اميد براي خشكاندن كامل ريشه هاي استعمار و استبداد و اشغال در منطقه را رويانده اند. نقش سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در انتقال تجربيات خود به گروه هاي جهادي منطقه طبيعي است كه آمريكائي ها را عصباني كند و آنها را به عكس العمل هاي خشم آلودي از قبيل قرار دادن سپاه در فهرست سازمان هاي تروريستي وادار نمايد.
4 ـ ترديدي وجود ندارد كه اين ترفند شيطان بزرگ نيز همچون ساير اقداماتي كه در طول 28 سال گذشته عليه انقلاب اسلامي و اندام هاي آن بعمل آورده محكوم به شكست قطعي است و بوش كوچك و همدستان وي از اين ترفند نيز طرفي نخواهند بست . سپاه پاسداران انقلاب اسلامي دشمنان زيادي دارد كه همه آنها از جوهره انقلابي اين نهاد ضربه خورده اند. اين جوهره بايد براي هميشه حفظ شود و از دست اندازي كساني كه ميخواهند از اين نهاد انقلابي به نفع خود استفاده كنند جلوگيري بعمل آيد تا شيطان بزرگ و همدستانش براي هميشه از قدرت و صلابت سپاه در خشم و هراس باشند.
رسالت
روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان دولت نهم ، دولت عزم وحركت به قلم محمد مهدى انصارى آورده است: درآستانه هفته دولت قرار داريم. مقطعى كه مىتواند فرصت مناسبى براى ارزيابى عملكرد دوساله دولت آقاى احمدىنژاد باشد . اين ارزيابى مىتواند برمبناى سنجههاى گوناگونى صورت گيرد، اما واقع گرايانهترين و اساسى ترين ارزيابى كه در حقيقت شكل دهنده حركت و جهت دهنده مسير فعاليتها و تصميمسازىهاى دولت طى دوسال بعدى نيز خواهد بود بايد مبتنى برملاكهاى جامع ومعيارهاى فراگيرى چون رهنمودهاى مقام معظم رهبرى ، مطالبات واقعى جامعه ، سند چشم انداز توسعه كشور، قانون اساسى وبه تعبيرى قوانين بالادستى كشور باشد .
از سوى ديگر دولت خود به ارزيابى عملكرد دوساله خود بپردازد وقاضى و ناظراقدامات وتصميم سازىهايش باشدوازدستاوردها يا خطاها به يكسان به مردم گزارش دهد كه اين شرط صداقت و شجاعت بامردمى است كه بر اساس گفتمان عدالت وعدالتخواهى به دولت نهم اقبال نشان دادند. آرى !دولت آقاى احمدى نژاد بر اساس گرايش و مطالبه اصيل تودههاى جامعه به گفتمان عدالت برسركار آمد و مردم آنگاه كه ديدند يكى از كانديداها صادقانه به ميدان آمده و شعارهاى انقلابى راسر مىدهد حول او مجتمع شدند و رويداد “سوم تير” رقم خورد . بنابراين اين وظيفه خطير دولت است كه درآستانه هفته دولت همچنان كه مشى رئيس جمهور بوده با صراحت وشجاعت به مردم گزارش بدهد وازتوفيقات و كاستىها سخن بگويدوهمت خود را براى دوسال باقيمانده جزم كند .
يكى از دستاوردهاى ارزشمند دولت نهم كه در حقيقت پيش نياز خدمت به مردم و سرعت و چالاكى درارائه تلاشى صادقانه وهمه جانبه به جامعه بوده پرهيز از ورود به منازعات جناحى و تنشهاى سياسى است . دولتمردان جديد ترجيح دادند در برابر فشارهاى مطبوعاتى وانتقادهاى منبعث از غرض و حسد،حاشيهاى آرام و بدون غوغا براى خدمترسانى و فعاليتهاى خود ايجاد كنند. دولت نهم اثبات كرد كه بدون غوغا سالارى وهياهو هم مىتوان يك دولت خدمتگزار بود و منشا ء بسيارى از كارها وتصميمات بزرگى بود كه نيازاست تا براى تقويت اقتصادملى و تحقق چشم انداز توسعه كشور به آنها با شجاعت وقاطعيت پرداخت . به عينه مىتوان گفت به واسطه همين فضا بود كه دولت توانست در كمتر از دو سال دور اول سفرهاى استانى رابه طور كامل به سرانجام برساند،اقدامى كه به عقيده بسياري، نشدنى بود ...
مردم هم اين ثبات وفضاى مبتنى برآرامش سياسى - اجتماعى را احساس كردهاند و در حقيقت اين دستاورد را ثمره مشى دولتى مى دانند كه كه با رويكرد مردمگرايى واولويت خدمترسانى وارد عرصه شده است . اما دراين ميان لازم است تذكرى هم به مجموعه دولت داده شود و آن اينكه سكوت و بى تفاوتى دستگاههاى دولتى و مسئولان امر در برابر برخى انتقادات وخردهگيرىها ممكن است اين شائبه را نزد افكار عمومى ايجاد كند كه نكند دولت در برابراين نقدها پاسخى درخور و قانع كننده ندارد . بنابراين دولت نهم بايد در برخى از موارد از بىتفاوتى يا سكوت بپرهيزد وحتى با فعال كردن شبكهاى از رسانههاى مكتوب يا مجازى وايجاد كانال ارتباطى وپاسخگويى به جامعه، پاسخ ودفاعيات باور برانگيز واقناع كننده خود را ارائه دهد .
علاوه براين ، دولت نهم تا حدود زيادى اثبات كرده نقد گريز نيست وحتى از انتقادها استقبال مىكند . نمونه عينى آن در جريان نامه جمعى از اقتصاددانان كشور ملاحظه شد كه البته موضوع ، از سوى جمع مذكور دنبال نشد . دولت بايد نه تنها انتقادها را پذيرا باشد بلكه هزينه هم بپردازد كه عدهاى از كارشناسان وصاحبنظران ، با نقدهاى مصلحانه و مشفقانه عملكردش را به بوته نقادى بكشند . دولت نهم اقدامات بزرگ و تصميمات كلانى رااتخاذ كرده وآنها را كليد زده است.
تصميماتى چون اصلاح نظام بانكى و ادارى كشور، سهميه بندى بنزين ، تجميع شوراهاى متعدد ومقابله با پديده شورازدگي،مبارزه جدى و قاطعانه با مفاسد ادارى واقتصادى و ... كه همگى در زمره نيازمندىها و مبادى حياتى حركت سريع و جهش پوياى اقتصادملى وبه تعبيرى تحقق توسعه همه جانبه كشور به شمار مىآيند . دولت نهم از اين پتانسيل والبته شجاعت برخوردار است كه وارد كارهاى بزرگ و تعيين كننده شود اقداماتى كه به طور طبيعى چالشزا و در بردارنده ضريب خطاى بالايى هستند ويك فداكارى و عزم ملى مى طلبد كه به نحو تمام عيار پيش برده شوند . بنابراين انتظار مىرود تمام دلسوزان نظام وانقلاب از فضاى ايجاد شده در بدنه اجرايى كشور كه اقدامات زيربنايى را دراولويت قرارداده وازاين پس هم قرار است كارهاى مشابه ديگرى راهدايت كند دورانديشانه وارد ميدان شوند وبه هر طريق ممكن دولت نهم را يارى رسانند. دولت ثابت كرده از نظرات كارشناسى استقبال مىكند .
ولى در برخى محافل مطبوعاتى همواره انتقاد مىشود كه پشت سر تصميمات بزرگ و حياتى در دولت نهم كار كارشناسى دقيق صورت نمى گيرد . نهايتا اينكه دولت بايد اثبات كند همچنان كه معروف شده به اينكه يك دولت انقلابى است ولى از آزمون و خطا فاصله زيادى دارد و رويكردهاى انقلابى واصلاحى خود را با اتكا به تجارب 30 ساله گذشته انقلاباسلامي،آراى كارشناسى اهل نظر وپيش روى داشتن سند چشم انداز توسعه پيش مى برد .
حزبالله
روزنامه حزبالله در سرمقاله امروز خود با عنوان دوربرگردان! آورده است: در دوره تصدي شهرداري تهران توسط جناب آقاي دكتر احمدينژاد تسهيل ترافيك از طريق ايجاد دوربرگردان را يكي از عوامل رضايت مردم از ايشان دانستند.اما شايد كمتر كسي تصور ميكرد بازگشت از راههاي رفته شده و دورزدنهاي مكرر در مسير حركت، به امري نهادينه شده در دولت نهم تبديل گردد.با خداحافظي دو وزير ديگر از كابينه و اخبار نيمهرسمي از بركناري قريبالوقوع چند مسئول كليدي ديگر در دولت نهم اين سياست ابعاد تازهاي يافت.واقعيت آن است كه دولت اصولگراي جناب آقاي احمدينژاد با اقدامات خود بهويژه در موضوع صرفهجوئي در هزينهها و گرايش و التزام نسبي به مباني انقلاب و نظام توانسته است اميدهايي را در دل مردم براي حركت رو به پيشرفت ايجاد نمايد.اما اين اميدواري معصومانه نزد ملت بهويژه خيل عظيم رأيدهندگان به دولت نهم گاه با چالشهايي جدي روبهرو ميگردد. از جمله اين موارد بيثباتي در اركان دولت است.بهطوريكه طي حدود دو سال ميتوان گفت مردان اصلي اقتصادي از اين دولت خداحافظي كرده و افراد ديگري جاي آنها را گرفتهاند.اين تغييرات كه بر اساس برخي اخبار غيررسمي با تغيير قريبالوقوع يكي از مسئولين كليدي اقتصادي تداوم خواهد يافت گمانههاي نگرانكنندهاي را در اذهان ايجاد مينمايد. نگرانيهايي كه نامه اعتراضآميز وزير صنايع سابق و برخي ابراز خشنوديهاي علني در دولت و مديران مياني از حذف وي به آنها دامن ميزند. 1. نگراني نخست امت حزبالله از گونهاي انحصار در ميان همكاران و همياران دولت است. اين نگرانيها در محافل سياسي بر اين اساس استوار است كه گروهي از مشاورين و نزديكان رئيسجمهور عملاً سكان همه امور كشور را به دست داشته و وزرايي كه هماهنگ با اين جمع محدود نشوند، فوراً كنار گذاشته خواهند شد. ناظران سياسي كه اين روش غيراخلاقي و به دور از عدالت و ارزشهاي حكومت اسلامي را شايسته دولت اصولگرا نميدانند بارها درخواست كردهاند كه اين شائبه بهنحوي توسط دولت رفع گردد تا زمينه سوءاستفاده بدخواهان فراهم نگردد.اما نه تنها رفتار يا گفتاري در رد اين دغدغه از سوي دولتمردان ارائه نشده بلكه كنشها و واكنشها به گونهاي است كه اين ظن دردآور را تقويت ميسازد. در خصوص وزير رفاه سابق اين موضوع بر سر تغيير يكي از مديران ارشد زيرمجموعه اين وزارتخانه رخ داد و اينك وزير صنايع با ناراحتي از تصميمسازيهاي خارج از حيطه قانوني كنارهگيري ميكند. رويه عملي نظام اسلامي همواره بر شفافيت و مردم را محرم خود دانستن بوده است. همان شيوه و روش علوي كه مولا اميرالمومنين عليهالسلام در آن مورد به مردم عصر خود ميفرمود كه هرگز رازي را از شما پنهان نخواهم كرد مگر اسرار جنگي را. اين روش و سيره نزد امام راحل عظيمالشأن (ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامي نيز همواره مشهود بوده است.اما پردهنشينيهاي برخي تصميمگيران اصلي در دولت نهم و تعويض افرادي كه عملاً مجري همان سياستها بودهاند دور از انصاف و آئين است. 2. نگراني دوم مردم در خصوص دولت نهم نبود استراتژي خاص و بهكارگيري روش آزمون و خطاست. معتقدان به اين نظر برآنند كه دولت با ارزيابي كوتاهمدت آثار تصميمات خود، تصميمات بعدي را اتخاذ ميكند و با عنايت به بياعتقادي به برنامههاي توسعه در كشور خود هم فاقد راهبرد حداقل ميانمدت براي اداره كشور است. از اينرو گروهي به صورت لحظهاي پروژههايي را ابداع و با صرف هزينههاي ملي آن را اجرا مينمايند. در اين ميان وزرائي كه نتوانند به سرعت اين ايدهها را سامان دهند كنار خواهند رفت. در همين راستا شنيده ميشود برخي طرحهاي اقتصادي «زودبازده» توسط دولت از جمله ادغام كليه واحدهاي خودروسازي و يا ادغام چندين شركت بزرگ صنعتي در دستور كار دولت است و از قضا وزير صنايع سابق از مخالفين اجراي اين طرحها بوده است. 3. نگراني سوم كه به پيامدهاي اين قبيل تصميمات باز ميگردد بيانگيزگي و سايه بركناري و توبيخ بر سر مديران دولت نهم است. متأسفانه اين سايه موجب بروز پديده ناپسند مجيزگويي و اغراقگويي از عملكرد رئيسجمهور و به تناسب، وزرا و معاونين تا سطوح پائين مديريتي شده است.از جمله برخي افراد در اين ميان بسيار مورد توجه مجيزگويان هستند. اين ادبيات سياسي جديد كه با عبارات غلوآميز توأم است قطعاً دور از اخلاق اسلامي و منش حزباللهي است. از ديگر اثرات اين سايه، سردرگمي، دستپاچگي و نداشتن نگاه دورانديشانه نزد مديران دولت است. 4. نگراني چهارم نحوه اطلاعرساني دولت از تغيير وزراست كه به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است. با كنار هم گذاشتن اظهارات مسئولين مختلف دولت درباره اين بركناريها يا كنارهگيريها هيچ وحدت رويهاي در ميان آنها مشاهده نميشود.نامه تند وزير صنايع نيز بهسان گشودن روزنهاي بزرگ بر پردهاي بود كه دولت نهم تلاش داشت با آن اتفاقات دروني و التهابات داخلي كابينه را از چشم ولينعمتان انقلاب پنهان كند.اين حركات به طور قطع نخواهد توانست موجب خشنودي ملت و نظام گردد.بهجاست كه دولت نهم در سال اتحاد ملي بيش از پيش دايره نگاه خود را به مسائل كشور وسعت بخشد و با اعتقاد واقعي به خرد جمعي به جاي برخي پروژههاي پرهزينه كه ثمري عميق بر وضعيت آن بخش از كشور نداشته و صرفاً اثري وضعي دارد با تهيه استراتژي مناسب و بهكارگيري افراد خدوم، راه خود به سوي تعالي ايران اسلامي را به پيش رود و با ترمزهاي ناگهاني و دور زدنهاي مداوم فرصتهاي طلائي پيشروي ملت را به هدر، ندهد.
اعتماد ملي
روزنامه اعتماد ملي در سرمقاله امروز خود با عنوان « اسطورههاي امروز و فردا» آمده است: هنوز وزارت خارجه آمريكا به صورت رسمي نظر خود را در خصوص قرار دادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران در فهرست گروههاي تروريستي اعلام نكرده است، اما انتشار غير رسمي اين تصميم، بازتاب هاي داخلي و بينالمللي گستردهاي را در محافل سياسي و خبري سبب شده است.
شايد سپاه پاسداران كه اين روزها در ايام پاسداشت« روز پاسدار» به سر ميبرد، از نظر تئوريك در حال دريافت مهمترين هديه كل دوران فعاليت خود از ايالات متحده آمريكا است.
اما نميتوان فراموش كرد كه سپاه پاسداران تحت الگوپذيري از ارتشهاي چريكي جهان و نيروهاي ملي آزاديبخش براي حفاظت از انقلاب و مقابله با توطئههاي امپرياليستي متولد شده است و موجوديت اين نهاد از نظر ملت ايران بخشي از دستاوردهاي انقلاب و خونبهاي شهيدان مردم ايران است. حال ظاهراً پس از نزديك به 27 سال از تشكيل سپاه پاسداران اين نهاد در حال مواجهه همه جانبه با نماد كلاسيك امپرياليسم جهاني يعني آمريكا ميباشد. جدا از تبعاتي كه اين اقدام آمريكا (در صورت انجام) براي نظام جمهوري اسلامي و سپاه پاسداران دارد، نميتوان منكر سياست هاي دوگانه و غير منطقي ايالات متحده شد.اين براي اولين بار است كه وزارت خارجه آمريكا درصدد است تا يك ارتش قانوني، رسمي ، كلاسيك و متعلق به يك دولت آزاد را به فهرست گروههاي تروريستي پيوند بزند.
دولتمردان آمريكايي از اينكه دنيا مطابق نظرات آنها رفتار نميكند، سخت عصبانياند.
آنها ضعف در تحليل شرايط منطقه و عدم اتخاذ استراتژيهاي اصولي از سوي رهبرانشان را به حساب ديگران ميگذارند. حال كه نه در افغانستان به تمام اهداف خود رسيدهاند و نه در عراق توانستهاند از شرايط قرمز خارج شوند، بديهي است به دنبال يك متهم و دشمن جديد بگردند. آمريكاييها كه نتوانستند تكليف خود را از سال 2001 با القاعده و رهبر به ظاهر متواري آن اسمه بن لادن روشن نمايند، حال به دنبال فرافكني جديدي هستند.
مشكل ديگر آمريكا عدم تطبيق و همخواني قوانين سياسي و بينالمللي آمريكا با مباني حقوق بينالمللي است.
سپاه پاسداران مستظهر به حمايتهاي بي دريغ ملت بزرگ ايران است و در اين راه هيچ وقعي به نظرات آمريكايي ها نمينهد و اين اقدام غير قانوني و متجاوزانه دولت آمريكا شبيه اقدام به كودتا عليه دولت مردمي دكتر محمد مصدق در 28 مرداد 1332 است كه دولتهاي آمريكا حتي با عذرخواهي رسمي از ارتكاب آن خطا نيز نتوانستهاند از دلهاي مردم ايران كدورت زدايي كنند.
مگر دولت آقاي بوش نميداند كه نظام جمهوري اسلامي ايران رژيمي حقوقي و مستقل ميباشد و همه نهادهاي درون آنه در سطح جهاني از مصونيت بينالمللي برخوردارند؟ اين قبيل اقدامات به افزايش كدورت مردم ايران نسبت به دولت آمريكا تاثير مضاعف دارد.
مردمسالاري
روزنامه مردمسالاري در سرمقاله امروز خود با عنوان «سانسور رسانهاي انتقادات هاشمي شاهرودي» به قلم پژمان موسوي آورده است: انتقادات غيرمنتظره آيتالله هاشمي شاهرودي رئيس قوه قضائيه در همايش سراسري ديوان محاسبات كشور و بحث از «جايگزيني آدمهاي بيعرضهاي كه هيچ ابتكار و خلاقيتي ندارند و هيچ ثروتي به مملكت اضافه نكردهاند با مديران لايق»، فارغ از تاثيراتي كه بر فضاي سياسي كشور و آرايش نيروهاي سياسي آن بر جاي خواهد گذاشت، حاوي نكتهاي بود كه به نظر بسيار مهم و سرنوشت ساز به شمار ميآيد: نوع واكنش و برخورد رسانههاي نزديك به دولت نهم با اين سخنان حكايت از واقعيتي دارد كه اين روزها بر اردوگاه رسانهاي حاميان دولت ميرود و آن هم چيزي نيست جز انتشار گزينشي سخناني از اين دست در اين دسته از رسانهها.
روزنامه كيهان كه همواره بر دفاع از ارزشهاي انقلاب تاكيد دارد و «وحدت» را يگانه راه حل برون رفت از فضاي كنوني ميداند، با حذف اين سخنان به گونهاي رفتار كرد كه گويي اساسا يك چنين همايش با اهميتي در تهران برپا نشده است و رئيس قوه قضائيه هم، چنين سخناني را بر نياورده است! برخورد گزينشي و حذف پارهاي از سخنان شخصيتهاي سياسي كشور شايد رويهاي معمول در اين روزنامه باشد ولي اينكه اين بار اين روزنامه به حذف همهجانبه اين سخنان كه از سوي يكي از عاليترين مقامات كشور ابراز داشته شده بود، پرداخته است، واقعيتي است كه نميتوان به آساني از كنار آن گذشت و نسبت به ان بيتفاوت بود.
روزنامههاي ايران و رسالت نيز بدون آنكه كوچكترين اشارهاي به اين سخنان در صفحه اول خود داشته باشند، به ذكر خلاصهاي گزينشي از اين سخنان در صفحات داخلي خود پرداختند و نكات انتقادي اين سخنان را كه متوجه دولت نهم بود، به آساني حذف نمودند!
گاهي ممكن است در مطبوعات منتقد نيز انتقاد به منتقدين حذف گردد كه آن هم نامطلوبي است. بر اين باوريم كه آنچه امروز بيش از پيش نياز فضاي رسانهاي كشور به شمار ميرود، برخوردي منطقي و عقلايي با جريانات و رويدادهايي است كه به هر حال در اين مملكت اتفاق ميافتد و نميتوان با حذف و سانسور آنها، از اصل وقوع آنها جلوگيري كرد و آنها را از صحنه روزگار پاك نمود.
كيهان
روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان « با پوزش از آقاي رفسنجاني...» آورده است: آقاي هاشمي رفسنجاني در جلد هفتم از سلسله كتاب هاي خاطرات خود كه اخيراً در 688 صفحه و با عنوان « به سوي سرنوشت» منتشر شده است آوردهاند كه حضرت امام (ره) با حذف شعار مرگ بر آمريكا و مرگ بر شوروي موافقت كرده و منتظر فرصت مناسب براي انجام آن بودهاند، آقاي رفسنجاني در صفحه 173 اين كتاب و در نقل خاطرات خود از روز پنجشنبه 14 تير ماه 1363 مينويسند؛
«... نماينده شوشتر هم آمد و پيشنهاد قطع شعار مرگ بر آمريكا و مرگ بر شوروري را ميداد گفتم به طور اصولي تصميم گرفتهايم، امام هم موافقت كردهاند ولي منتظر فرصت هستيم.»
با عرض پوزش از جناب آقاي هاشمي رفسنجاني كه سوابق درخشان و فداكاريهاي فراوان ايشان در راه اسلام و انقلاب بر كسي پوشيده نيست، بايد گفت آنچه آقاي رفسنجاني به حضرت امام(ره) نسبت دادهاند با آنچه از مجموعه مواضع اعلام شده و خط شناخته شده امام راحل(ره) بر ميآيد و در دسترس همگان است همخواني ندارد.
نكاتي كه آنچه آقاي هاشمي رفسنجاني در خاطرات خود نقل كردهاند را نفي ميكند.
1- حضرت امام(ره) در تمامي طول حيات طيبه خويش از آمريكا با عنوان« شيطان بزرگ» ياد ميفرمودند و اصرار داشتند كه « هر چه فرياد داريد بر سر آمريكا بكشيد» و بر اين باور بودند كه « همه گرفتاري هاي مسلمين زير سر آمريكاست» و ...
مروري هر چند گذرا بر مواضع، سخنرانيها، پيامها، نامهها و دستورات و رهنمودهاي امام راحل(ره) كه تماماً موجود و در دسترس همگان است كمترين ترديدي باقي نميگذارد كه آن بزرگوار، دشمني و مخالفت با آمريكا را يكي از اصليترين محورهاي استراتژيك نظام اسلامي دانسته و بر آن اصرار ميورزيدند.
2- در مقطعي از زمان اين احتمال مطرح شد كه شعار مرگ بر آمريكا ميتواند باعث آزردگي خاطر مردم آمريكا شود و بدبيني آنان نسبت به انقلاب اسلامي را در پي داشته باشد. در همان ايام حضرت امام(ره) به اين شبهه پاسخ داده و طي سخناني در جمع پاسداران مسجد حضرت ابوالفضل(ع)- صحيفه امام جلد 11 صفحه 254 - فرمودند:
« اين ملتي كه الان دارند فرياد ميزنند مرگ بر آمريكا مقصودشان كارتر - رئيس جمهور وقت آمريكا - است . ملت آمريكا كه به ما كاري نكرده است. ملت آمريكا اگر بفهمد مطلب را، به حسب وجدان انسانياش با ما موافق است.»
3- تعجب نكنيد! حضرت امام(ره) شعار مرگ بر آمريكا را يكي از دستورات رسول خدا(ص) ميدانستند... به اين نكته توجه كنيد؛
برخي از آخوندهاي دربار سعودي اعلام كرده بودند كه سردادن « شعار مرگ بر آمريكا» در مراسم برائت از مشركين غير اسلامي است و با مناسك حج سازگاري ندارد! حضرت امام(ره) با اشاره به آيه 28 سوره توبه خطاب به آنان فرمودند؛
« فرياد برائت از مشركان در مراسم حج يك فرياد سياسي- عبادي است كه رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم به آن امر فرمود. حال بايد به آن آخوند مزدور كه فرياد مرگ بر آمريكا و اسرائيل و شوروي را خلاف اسلام ميداند گفت؛ آيا تأسي به رسول خدا(ص) و متابعت از امر خداوند تعالي خلاف مراسم حج است؟
4- امام راحل ما(ره) نه فقط بر ضرورت شعار مرگ بر آمريكا تاكيد ميورزيدند، بلكه نسبت به حركتها و اقداماتي كه هدف آن حذف اين شعار باشد نيز به شدت نگران بوده و هشدار ميدادند. ايشان طي سخناني در ديدار با خانواده شهداي فاجعه 7 تير به يكي از اجتماعات هواداران سازمان منافقين در روز عاشورا كه در آن با كف و سوت از سخنران مراسم استقبال شده بود اشاره كرده و هدف از اين حركت را به فراموشي سپردن شعار مرگ بر آمريكا دانسته بودند؛
« خط اين بود كه اصلاً منسي- فراموش - بشود، يك دستور شوروي را طرح ميكردند تا آمريكا منسي بشود، يك دسته الله اكبر را كنار ميگذاشتند، سوت ميزدند و كف ميزدند آن هم روز عاشورا. خط اين بود كه اين قضيه مرگ بر آمريكا منسي بشود»- صحيفه امام (ره)، جلد 15 صفحه 29
5- حضرت امام(ره) در وصيت نامه سياسي - الهي خويش هم از تاكيد بر ضرورت شعار مرگ بر آمريكا غفلت نفرمودهاند و در بخشي از اين وصيت نامه ضمن سفارش به برپايي مراسم سوگواري حضرت سيد الشهداء عليه السلام، خطاب به سخنرانان،نوحه خوانان و مرثيه سرايان تاكيد ميفرمايند كه؛
« لازم است در نوحهها و اشعار مرثيه و اشعار ثناي ائمه حق عليهم السلام به طور كوبنده، فجايع و ستمگران هر عصر و مصر يادآوري شود و در اين عصر كه عصر مظلوميتجهان اسلام به دست آمريكا و شوروي و ساير وابستگان به آنان است، جنايات آنان به طور كوبنده يادآوري و لعن و نفرين شود.»
6- و اما، ضمن احترام به جناب آقاي هاشمي رفسنجاني كه بي ترديد از استوانههاي انقلاب هستند، يادآوري نكتهاي از وصيتنامه سياسي - الهي حضرت امام(ره) درباره آنچه به ايشان نسبت ميدهند، ضروري است. امام راحل (ره) ميفرمايند؛
«... آنچه به من نسبت داده و يا ميشود مورد تصديق نيست، مگر آن كه صداي من يا خط من و امضاي من باشد، با تصديق كارشناسان ، يا در سيماي جمهوري اسلامي چيزي گفته باشم.»
7- و بالاخره بايد به اين نتيجه منطقي رسيد كه جناب هاشمي رفسنجاني در برداشت خود از نظر حضرت امام(ره) دچار خطا شدهاند و بيآن كه خود بخواهند يك نظر غير واقعي را به امام راحل(ره) نسبت دادهاند كه اين خطا، با توجه به شرايط اين روزها و نيز با توجه به دريافت روشن و مستند و تعريف شدهاي كه مردم از ديدگاههاي حضرت اماخم(ره) دارند، قبل از آن كه براي ملت زيانآور باشد به شخصيت جناب هاشمي آسيب مي رساند و صد البته تصحيح آن ضروري است.