عصر ایران؛ حامد کمیل زاده - با اینکه بیش از ۱۰ سال از حرکت فوتبال ایران در مسیر حرفهایگری میگذرد، اما فوتبال به عنوان یک صنعت مطرح نیست و چرخ اقتصاد در این رشته ورزشی برخلاف سایر کشورهای مطرح در فوتبال به کندی حرکت میکند. کمبود منابع مالی و وابستگی شدید باشگاههای فوتبال به دولت از مهمترین دلایل این اتفاق است، تکیه باشگاهها به بودجه دولت از آنها مجموعههایی هزینه بر و زیانده ساخته است که از نظر اقتصادی حتی با وجود کمکهای دولتی توان ارائه یک ترازنامه مالی مثبت در پایان یک سال ورزشی را ندارند.
ادامه این وضعیت در طول سالهایی که از حیات لیگ حرفهای فوتبال ایران میگذرد کنفدراسیون فوتبال آسیا را وادار کرده تا برای چندمین بار پیاپی باشگاههای فوتبال ما را به سازماندهی مجدد در امر درآمدزایی دعوت کند. تاکید دوباره AFC نشان دهنده آن است که باشگاههای فعال در سطح اول فوتبال ایران نتوانستند تاکنون از ظرفیتهای موجود در درآمدزایی بهره ببرند تا با دستیابی به آن از کمکهای دولتی بینیاز شوند و به استقلال مالی برسند، معلوم نیست تا چه زمانی قرار است چرخ فوتبال با تزریق منابع مالی دولت بچرخد، حتی بدرستی نمیتوان پیش بینی کرد که وزارت ورزش و جوانان میتواند شعار و وعده خصوصی سازی باشگاههای فوتبال را به عمل نزدیک کند یا خیر، آنچه در حال حاضر میتوان گفت این است که ادامه این روند نه تنها باشگاههای ما را از حرفهای بودن دور میکند بلکه AFC را برای برخورد قانونی با فوتبال ایران مصمم میکند.
این در حالی است که به اعتقاد کارشناسان میتوان با یک تعامل همه جانبه و با در پیش گرفتن راههایی که پیش از این کشورهای صاحب نام در فوتبال رفتند طی یک پروسه بلندمدت باشگاهها را از زیر چتر حمایتی دولت خارج کرد و به استقلال مالی رساند.
اهداف فدراسیون فوتبال، فاصله حرف تا عمل
برخورداری از یک استراتژی مشخص برای توسعه و گسترش راههای درآمدزایی و مباحث اقتصادی از جمله مواردی هستند که نمایندگان AFC در سفر به ایران بارها با مسوولان فدراسیون فوتبال ایران در میان گذاشتند و حتی اولتیماتومهایی دادند تا فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ در قبال این تذکرها، توصیههایی به باشگاهها بکنند؛ توصیههایی که به طور طبیعی ضمانتی برای اجرای آنها نیست. عزیزالله محمدی، رئیس سابق سازمان لیگ باشگاههای حاضر در سطح اول فوتبال ما را به ۳ دسته تقسیم میکند و میگوید: در حال حاضر باشگاههای حرفهای فوتبال در دنیا از راههای مختلفی درآمدزایی میکنند، راههایی که در فوتبال ما هنوز جدی گرفته نشده و به صورت قانون درنیامده است. در همین شرایط بعضی از باشگاهها هستند که نسبت به بقیه در این امر موفقتر بودند و حدود ۵۰ درصد در این مسیر پیش رفتند که البته تعدادشان زیاد نیست. نیمی از باشگاههای ما به ۲۰ تا ۳۰ درصد این حقوق رسیدهاند، اما بخش اعظم باشگاههای ما به زیر ۲۰ درصد این راهها برای درآمدزایی دست پیدا کردند که نشان از ضعف فوتبال ما در اقتصاد دارد و AFC در طول این سالها تاکید زیادی روی اصلاح ضعفهای باشگاههای فوتبال ما در امر درآمدزایی داشته است.
کمک غیرمستقیم دولت
راهکارهای رئیس سابق سازمان لیگ به نظر برای رسیدن به ایده آل مطلوب است، اما اینکه فدراسیون فوتبال تا چه حد میتواند باشگاهها را برای رسیدن به این اهداف همراهی کند، سوالی است که بیجواب میماند.
وی تصریح میکند: دولت باید همکاری خود را ادامه دهد، اما به طور غیرمستقیم، کاری که کشورهای دیگر انجام دادند و حالابه استقلال مالی باشگاههای فوتبال دست یافتند. دولت میتواند همین هزینهای را که ذره ذره به باشگاهها و فوتبال تزریق میکند به صورت وام بلندمدت با بهره کم و بازپرداخت پس از دورهای مشخص در اختیار باشگاهها قرار دهد تا بتوانند گامهای اول را با پشتوانه بردارند، همین استادیومهای دولتی را به صورت اجاره به شرط تملیک در اختیار باشگاههای فوتبال بگذارند تا به دنبال آن علاوه بر حق بلیت فروشی از درآمدهای جانبی روز مسابقه مثل فروش البسه و پوشاک تیم، تغذیه، پرچم و سایر مایحتاج تماشاگران بهره ببرند.
توجه به حق و حقوق قانونی باشگاهها
عزیز الله محمدی ادامه میدهد: یکی از مشکلات گرفتن
حق پخش تلویزیونی واقعی همین دولتی بودن باشگاههاست، مانعی جدی که باعث میشود
باشگاهها به حق طبیعی خودشان نرسند. همین نبود پخش تلویزیونی برای تمام تیمها
امکان جذب اسپانسر و حامیان مالی برای تبلیغات روی پیراهن و حتی تبلیغات اطراف
زمین را ضعیف میکند، این ابتداییترین راههایی است که باشگاههای حرفهای دنیا
طبق تعاریف و قوانین مشخص فوتبالشان برای درآمدزایی از آن بهره میبرند.
بعد از عملی کردن این راهها قانون حق کپی رایت کمک زیادی به باشگاهها میکند تا نسبت به تولید و فروش محصولات خود با آرم باشگاهها اقدام کنند، موزه و نمایشگاهی از مدالها و افتخارات تاریخ باشگاه خود راه اندازی کنند، کانون هواداران را ساماندهی کنند و با صدور کارت، بخشی از درآمد را از طریق هوادارانشان تامین کنند و در نهایت با تشکیل آکادمی فوتبال و استعدادیابی، بازیکنان آینده دار را پرورش دهند تا از طریق فروش و ترانسفر آنها منبع درآمد خوبی داشته باشند.
اما سوال مهمتر این است که برای عملی شدن این طرحها فدراسیون برنامهای دارد یا خیر؟ رئیس پیشین سازمان لیگ میگوید: آرزوی همه اهالی فوتبال این است که این اهداف محقق شود اما همه باید همکاری کنند، از دولت و مجلس گرفته تا فدراسیون و مردم. اینکه وزارت ورزش چقدر میتواند کمک کند چیزی است که در آینده معلوم میشود، اما این بحثی است که ما باید جدی بگیریم وگرنه لطمات جبران ناپذیری برای باشگاههای ما به دنبال دارد و AFC قطعا از این سختتر خواهد گرفت.
قطع کمکهای دولت و رکود موقتی فوتبال
حسن سلیمانی، کارشناس مسائل اقتصادی در خصوص روندی که باشگاههای فوتبال کشورمان تا رسیدن به استقلال مالی باید طی کنند، میگوید: مسلم است که قطع کمکهای دولتی فوتبال را با چند سالی رکود مواجه میکند، بنابراین این کار باید کارشناسی شده و به مرور زمان باشد، قطع کمکهای دولتی باشگاهها را مجبور میکند تا به خودکفایی فکر کنند و راههای درآمدزایی و مهجورمانده را احیا کنند، به همین دلیل سازمانهای ورزشی جهان قانونی را تصویب کردند که به موجب آن باشگاهها میبایست ۵۰ درصد از سهام خود را به بخش خصوصی واگذار کنند تا آهسته و پیوسته در مسیر خصوصی سازی پیش بروند.
احیای انتقال بازیکنان و جذب اسپانسر
علاوه بر حقوق قانونی باشگاهها برای درآمدزایی در سالهای اخیر، باشگاههای حاضر در لیگ برتر در ترانسفر بازیکن به لیگهای خارجی و جذب اسپانسر چندان موفق عمل نکردند، حتی پرسپولیس و استقلال با این همه طرفدار و داشتن مزایایی نسبت به سایر باشگاهها در این زمینه نسبت به سالهای قبل افت داشتند، در حالی که این دو راه میتواند درآمد زیادی را نصیب باشگاهها کند.
امیر عابدینی، مدیرعامل اسبق باشگاه پرسپولیس که در زمان مدیریتش در این باشگاه باب ترانسفر بازیکنان به لیگهای اروپایی را به شکل جدی تری گشود و هم اکنون مدیریت عامل باشگاه داماش گیلان را بر عهده خود می بیند، در این خصوص میگوید: ساختار فوتبال ما خواسته یا ناخواسته ضعفهایی دارد که گریبان باشگاهها را هم میگیرد. آن زمان با اینکه خیلی هم حرف از لزوم خصوصی سازی نبود، اما باشگاهها بخصوص باشگاههای بزرگ و پرطرفدار به دنبال راههای درآمدزایی بودند تا حداقل بتوانند در کنار کمکهای دولتی تا حدی برای رفع بخشی از نیازهای خود روی پایشان بایستند.
در ترانسفر بازیکنان علاوه بر رایزنیهای تاثیرگذار شرایط فوتبال ملی ما هم تاثیرگذار بود. الان افت همه جانبه فوتبال به ضرر باشگاهها هم شده، اما در کل آنچه باعث عقب ماندگی فوتبال ما در راه درآمدزایی است تکیه بیش از حد به کمکهای دولتی است و چون خیال باشگاهها از این بابت راحت است، گامی برای خودکفایی برنمی دارند.
فوتبال، کودکی وابسته
حمیدرضا صدر معتقد است اگر دولت دست از حمایت فوتبال بردارد و این اتفاق یکباره بیفتد، فوتبال ایران خاکستر میشود. این کارشناس فوتبال همچنین ادامه میدهد: این یک حقیقت است که باید بپذیریم، فوتبال ایران کودکی است که با این شیوه بزرگ شده و والدین آن دولت هستند، اگر بخواهیم کودک مستقلی داشته باشیم، باید کاری که تاکنون برای استقلال آن انجام نشده طی یک برنامه کارشناسی بلندمدت انجام شود وگرنه در غیر این صورت تمام باشگاهها نابود میشوند.
وی تاکید میکند کمه برای دستیابی به این هدف یعنی استقلال مالی باشگاهها بدون نیاز به کمکهای دولتی یک اراده لازم است، این اراده اتفاقا باید در نهادهای دولتی باشد. در حال حاضر شیر اقتصاد تعداد زیادی از باشگاههای دولتی فوتبال ما به نفت یا صنایع دیگر وصل است، با این شرایط کدام بخش خصوصی میتواند با دولت رقابت کند. بنابراین هیچ امنیتی برای ورود سرمایه شخصی به فوتبال وجود ندارد و در رقابت با بخش دولتی چیزی را عاید باشگاههای ما نمیکند. باید قانون برای همه یکسان باشد و این طرح طی یک پروسه ۵ تا ۷ ساله با فاصله گرفتن دولت از فوتبال عملی شود.
خصوصی سازی، استادیوم اختصاصی نیست
صدر ادامه میدهد: هر وقت صحبت از درآمدزایی در فوتبال میشود، به نداشتن استادیوم اختصاصی و امکاناتی نظیر این اشاره میشود؛ در حالی که خصوصی سازی به معنای داشتن استادیوم نیست. باشگاه اینترمیلان و آث میلان هم استادیوم اختصاصی ندارند، ورزشگاه سن سیروی میلان متعلق به شهرداری است که به این باشگاهها اجاره داده میشود، خصوصی سازی به معنای داشتن تماشاگر، حق و حقوق قانونی مثل پخش تلویزیونی، بلیت فروشی، کپی رایت، جذب اسپانسر و توجه به تبلیغات است.
کارشناس فوتبال کشورمان میافزاید: مسائل اقتصادی در فوتبال ما یک چرخه معیوب است. این عیب در ساختار باعث میشود که حتی دادن وام کلان و راهکارهای اینچنینی دوای درد باشگاهها نباشد و ورشکستگی را به دنبال دارد.
تصور کنید اگر قرار باشد تماشاگران قیمت واقعی
بلیت برای استخدام بازیکنان چندصد میلیونی تیمهای محبوبشان را بپردازند، بهای
بلیت چیزی حدود ۲۰ هزار تومان میشود؛ در حالی که تماشاگران ما با قیمت بلیت ۵۰۰۰
تومانی هم مشکل دارند. حق پخش تلویزیونی بدرستی پرداخت نمیشود، به خاطر همین
اسپانسرها هم تمایلی برای حضور در فوتبال ندارند و این دانههای زنجیر مشتی نمونه
خروارند که چرخه را معیوب کردند؛ اما با تمام این ضعفها در ساختار میتوان
تغییراتی داد و حوصله کرد تا به مرور زمان دولت از فوتبال فاصله بگیرد و مستقل شود
و این استقلال نتیجهای جز نابودی ورزش محبوب مردم ما به دنبال ندارد.