عصر ایران - این که می گویند در فلان انتخابات، مثلاً 60 یا 80 درصد واجدین شرایط شرکت کردند، صرفاً یک مقوله اداری و آمار رسمی است و الّا در همه انتخابات ها، صد در صد افراد رأی می دهند؛ هم کسی که پای صندوق می آید، رأی می دهد و هم کسی که در روز انتخابات از خانه اش بیرون نمی آید.
زمانی یکی از دوستان مدیرم درباره انجام برخی تغییرات در شرکتش به من گفت: "هنوز تصمیم نگرفته ام که تغییرات مورد بحث را انجام دهم." و وقتی به او گفتم که "در واقع تصمیم گرفته ای که به وضع موجود ادامه دهی!" به فکر فرو رفت. او به یاد آورد که تصمیم نگرفتن، وجود ندارد چون "خود تصمیم نگرفتن هم یک تصمیم است".
کسی که پای صندوق نمی آید، در واقع رأی داده است و گاه رأی او حتی بیش از کسانی که سر صندوق ها رفته اند، اثر گذار است.
انتخابات ریاست جمهوری در سال 1384 را به یاد آوریم. در آن سال، میلیون ها ایرانی -که منتقدان جدی احمدی نژاد بودند یا شدند- در انتخابات شرکت نکردند و همان ها باعث شکل گیری نتیجه انتخابات و تغییر تاریخ ایران شدند چرا که اگر ساعتی را به خود زحمت می دادند و به نزدیک ترین شعبه رأی گیری می رفتند، احمدی نژاد، رئیس جمهور کشور ایران نمی شد و مصائب بعدی شکل نمی گرفت.
در واقع، احمدی نژاد، بیش از آن که ممنون رأی دهندگان مستقیم خود ،که نامش را نوشتند باشد، مدیون کسانی بود که با شرکت نکردن در انتخابات، عملاً به او رأی دادند.
در انتخابات مجلس فعلی نیز، تعداد قابل توجهی از نمایندگانی که بعدها به "دلواپس" معروف شدند و تا توانستند در مسیر بهبود روابط ایران و جهان و لغو تحریم ها سنگ اندازی کردند، با آرایی بسیار اندک شمار راهی مجلس شدند و مثلاً در تهرانی که در مجلس ششم، رأی دو میلیون نفری داشتیم، افرادی در مجلس نهم با 200 هزار رأی شدند نماینده مردم تهران در مجلس و حاکم بر مقدرات کشور!
ما، چیزی به نام رأی ندادن نداریم، حداکثر نینداختن رأی به صندوق را داریم که این هم "رأی نامرئی" است به حساب کسانی که از حضور مردم می ترسند.
انتخاب با ماست و مسؤولیت انتخاب هم.
انگار توباغ نيستي...الان اگه لاريجاني هم راي بياره همه اصلاح طلبا كلاشون رو ميندازن هوا...
شرکت میکنیم
با شرکت در انتخابات و دادن رای به لیست کامل (هر چند تمام کاندیداها صد درصد مورد قبولمان نباشند)مانع ورود دلواپسان و انحرافیون شویم.
بیاد داسته باشیم سیاست سفید و سیاه و یا عشق و تنفر نیست. با هوشیاری باید از پارامترهای موجود به نفع منافع ملی استفاذه کرد.
اصولگرایان با اختلاف پیروزند
از جمله اينكهبعاز انتخابات 92 ، اينبار لزوم كار تشكيلاتي و بدون تكروي در عرصه انتخابات نهادينه مي شود و اين مقدمه ايست بر شكل گيري حدي احزاب ،
و ديگر اينكه شكست اختمالي اصولگرايان بلاخره آنها را به اين نكته خواهد رساند كه وحدت بايد بر محور آراي مردم باشد نه خواسته هاي سياسيون و شايد ياد بگيرند در شعار و عمل به دنبال جذب نظر مردم باشند
با تشکر
دليل آن هم نااميدي طبقه متوسط و پايين جامعه از وعده هاي عمل نشده دولت در اين 2سال است کافيست تا سري به اقصي نقاط جامعه و کشور بزنيد اکثر مردم نظرشون مبني بر اين است که در اين 2 سال نه تنها وضعيت اقتصادي و معيشتي بهتر نشده بلکه به مراتب بدتر هم شده
وعد هاي از قبيل حل 100 روزه مشکلات اقتصادي،مهار تورم و بيکاري،گشايش اقتصادي در دوران پسا برجام و رونق کسب و کار حل معضل مسکن وازداج جوانان و .... همه و همه عملي نشدند
دولت حتي از پس اولين وعده ايي که بيشتر جنبه تبليغاتي و نمايشي داشت(احياي درياچه اروميه) بر نيامد
در مورد لغو تحريمها هم که حتي تاکنون عيلرغم ادعاي پر طمطراق دولتهابرقراري سوئيفت بانکها،هنوز اکثر بانکها به شبکه سوئيفت متصل نشده اند(يک نمونه کوچک)
يا گشايش 1000 ال سي در روز يکشنبه
حال با اين اوصاف مردم با کدامين دليل بايد به اصلاح طلبان حامي دولت راستگويان راي بدهند؟