روزنامه آفرینش نوشت:
ارزنده ترين و مهمترين نياز بشر از ابتدا تا کنون مولفه " آرامش" بوده است. اين مولفه حالتي کلي است که در برگيرنده شرايط سياسي، اقتصادي و اجتماعي است که حکومت ها همگي در جهت دست يابي به آن هستند و ميزان موفقيت آن ها در اين امر بسته به ميزان رضايت مردم جامعه از وضعيت زندگيشان مي باشد. مسلما هيچ گاه نميتوان انتظار داشت که آرامش در تمامي جنبه ها به يک جامعه حکمفرما شود . اما ميزان کاهش فشارها براي رسيدن به نقطه ايده آل بسيار مهم است.
در حال حاضر کشورما به سبب برخي مناسبات سياسي درحيطه بين الملل و همچنين سياست زدگيهاي داخلي از آرامش قابل قبولي در عرصه هاي سياسي و اقتصادي برخوردار نيست. عدم آرامش مناسب در اين عرصه ها سبب برهم ريختگي اجتماعي نيز گرديده است. افزايش جرائمي چون دزدي، زور گيري، کيف قاپي، فروش موادمخدر و... همگي از نابساماني وضعيت زندگي مردم نشأت مي گيرد.
افزايش قيمتها در بازار ارز و طلا نشان از اين دارد که يک نگراني و علت رواني پشت اين قضيه نهفته است. مردم آرامش و ثبات اقتصادي را در جامعه احساس نمي کنند و نسبت به آينده نگراني دارند. بروز حوادثي همچون فسادهاي مالي نيز عاملي مزيد بر علت شده تا اعتماد مردم نسبت به وضعيت نظام اقتصادي کشور دچار چالش گردد. لذا هرکسي با اندک سرمايه اي که در دست دارد به فکر کسب سود بيشتر افتاده است و اين مي شود که امروز شاهد آن هستيم و باكوچكترين تغيير درروند قيمت ارز و دلار، ثبات قيمتها برهم ميخورد.
امروز مردم به سبب موجهاي گراني كه هر روزه زندگي آنها را تحت فشارقرار ميدهد نگرانند و سكوت آنها به معناي رضايت از عملكرد مسولان نيست. بلكه اميدوارند تا شرايط بهبود يابد و باري از دوش آنها برداشته شود. اين اميد دردل مردم وجود دارد اما آنچه آنها با چشمانشان مشاهده ميكنند گراني روزافزون قيمت آب،برق، گاز، كرايه مسكن، اقلام خوراكي، هزينههاي درماني و آموزشي و بسياري ديگرمعضلات اجتماعي است. تمام اين موارد آرامش خاطر را ازجامعه سلب ميكند، لذا با نداشتن ثبات رواني شاهد افزايش تعداد خودكشيها، گرايش به مواد مخدر، دزدي و انواع بزههاي اجتماعي هستيم. نبايد سكوت مردم را به منزله رضايت آنها تلقي كرد...!
اما در مورد وضعيت سياسي هم نگراني هايي به سبب عدم ثبات و آرامش احساس مي شود. ايجاد تنش هاي بيهوده و جبهه گيري هاي گروهي و شخصي سبب شده تا انسجام و وحدت سياسي کشور دچار اختلال گردد. البته تمام اين تنشها به سبب عدم رعايت قانون حاصل شده است. اينکه افراد خود را مقابل قانون موظف ندانند و هدف خاص خود را پيگيري کنند، ضربات سنگيني بر وجهه سياسي کشور وارد کرده است. متاسفانه اين رويکرد خود محورانه باعث درگيري سياسي ميان احزاب و گروه هاي مختلف گرديده است.
اقدام اخير آمريكا در تمديد تحريمهاي ايسا، به جاي اينكه مسئلهاي براي حفظ و تقويت وحدت ملي گردد، با هياهوي برخي گروهها تبديل به موضوعي مبهم و ابهام آفرين شده است. اگرتاكنون نيز شيرازه برجام ازهم پاچيده نشده، صرفا به سبب تاملي است كه مردم به خرج ميدهند و وارد بازي و گروهبنديهاي سياسي نشدهاند.
شايد بهتر باشد اينطور بگوييم كه مردم همچون هميشه بهتر وقوي تر از مسولان وحدت كشور را حفظ كردهاند. اما نبايد با جنجال آفرينيهاي سياسي برسر مسئله هستهاي و يا برخي مسائل اقتصادي، اعتماد مردم را به نظام كاست و آرامش را از آنها گرفت.
در وضعيت کنوني که کشورمان در آن قرار گرفته، ضروري ترين نياز ما " آرامش" و ثبات در عرصه هاي مختلف سياسي و اقتصادي مي باشد. نبايد فراموش کرد که آرامش و ثبات در کشور همانند يک حلقه به هم پيوسته مي باشد. لذا با اختلال دريکي از مولفهها، ديگر اعضا هم دچار آسيب مي شوند که مهمترين نمود آن در عرصه اجتماعي حاصل مي شود.
آسيب هاي اجتماعي به صورت مستقيم مردم را مورد هدف قرار مي دهد و آرامش آنان را سلب ميکند و از اعتماد آنها نسبت به مسولان سياسي و اقتصادي کشور کاسته خواهد شد.
وقتي آرامش اجتماعي از مردم سلب شود وافراد ثبات خاطر نداشته باشند، ديگر مسائلي همچون مشاركت سياسي و اقتصادي و وحدت ملي، مورد توجه قرار نميگيرد. بلكه ذهن مردم درگير گرفتاريها و مشكلاتي خواهد بود كه به سبب عدم آرامش فكري برايشان به وجودآمده است. نبايد از پتانسيل مردم به عنوان مهمترين پشتوانه نظام اسلامي غافل شد.