عصرایران؛ مصطفی داننده- آب، خوزستان را محاصره کرده گویی ارتش بعث عراق دوباره هوای جنوب ایران کرده است. مردم مانند آن روزها دوباره مجبوراند ترک دیار کنند. دوباره قرار است خانههایشان را بسپارند به سرنوشت.
سخت است. تکرار روزهای سخت، سخت است.
استاندار خوزستان میگوید:« باوجود هشدارها در مورد سیل، کمتر از 10 درصد از اهالی روستاها اقدام به تخلیه مناطق مسکونی کردند»
مردم خوزستان شاید خاطره خوبی از ترک خانهها ندارند. آنها دیدهاند در زمان جنگ وقتی خانههایشان را ترک کردند، دیگر آن خانه، خانه قدیمی نشد. شاید آنها دیگر دل به وعدهها نمیدهند.
مردم نگران خانههایشان هستند. خانههایی که با خون دل ساختهاند و ترس این دارند که بروند و سیل، خانه آنها را با خود ببرد. خانهای که ساختن دوبارهاش شبیه یک رویاست.
عقل میگوید وقتی میدانی سیل میآید باید دل از خانه و کاشانه ببری و دل به کوه بسپاری. خودمان را جای مردم این استان درد کشیده بگذاریم. یک جان چقدر تحمل درد دارد. یک آدم چندبار میتواند، خانهاش را ترک کند.
بسیاری از اهالی خوزستان، یک بار زندگی خود را ساخته و با موشکهای صدام آن را از دست داده بودند و حالا دوباره بعد از جنگ قرار است زندگی خود را از دست بدهند. گاهی کمر شکسته تنها یک بار راست میشود.
آنها آنقدر غم دیدهاند که دوست دارند اینبار ایستاده غرق شوند.
با وجود تمام سختیها، خوزستان اهل مقاومت است. نه ارتش بعث عراق، نه خاک و نه حالا آب نمیتواند کمر این مردم را خم کند.
آب که وحشتناک تر از موشکهای صدام نیست. خوزستان دوام میآورد و حصر آب را میشکند.
امروز تمام ایران مانند سال 59 و آغاز جنگ ایران و عراق به صحنه میآیند و تا پایان کار، پای خوزستان میایستند و اجازه نمیدهند، غم آب به دل خوزستانیها بنشیند. خوزستان به اندازه کافی خاک دارد، آب هم که بیاید زندگی مردم گِل میشود.
محسن چاووشی برای خوزستان خواند که « تنهای تنهای تنهایی مظلوم مظلوم مظلومی/ بی یار بی یار بی یاری خوزستان خوزستان خوزستان» اما خوزستان تنها نیست. دلمان برای خوزستان و مردماش میتپد. دلم برای غمهایشان میگیرد اما ایران اجازه نمیدهد خوزستان به گِل بنشیند.
خوزستان غم دارد. درد دارد. خاک دارد اما زنده میماند، میایستد. خوزستان غرق نمیشود، همانگونه که دفن نشد.
نه تنها خوزستان، همه شهرهای ایران که درگیر سیل ویرانگر هستند، بخشی از قلب همه ما ایرانیها هستند. امروز سیل به ایران زده است و همه سد میشویم تا خانههای خوزستانیها، لرها، گلستانیها سالم بماند زیر آوار آب.
معتقدم مطلب را خیلی خوب شروع کردید اما نمیدانم چرا وسط کار، ناگهان به شعر و شاعری روی آوردید و تقریبا مطلبتان تبدیل به شعار شد و از حقیقت فاصله گرفتید!
بله خوزستان کمرش از درد خم شده است اما نه صرفا به دلیل خروش ویرانگر سیل و تشابه آن با حملات ددمنشانه حکومت بعث عراق، بلکه به دلیل بی کفایتی مدیریتها در توسعه گردشگری، مدیریت منابع و مدیریت شهری و روستا در توالی زمان است.
به خاطر بسپاریم که منشاء تغییرات اقلیمی (که باعث پیدایش رخدادهای اخیر است) در نتیجه فعالیت های انسان، چه به طور مستقیم یا غیر مستقیم، در نظام طبیعت است.
نشانی را اشتباه نرویم.
دشمن در ذهن و تفکر ما است.
کشور نیاز به آموزشهای نوین و پرورشهای راهگشا با توجه به افزایش حجم جمعیتی دارد.
ارادت
می مانیم
دلمان را به وعده های تو خالی هم خوش نمی کنیم
که تا حالا هر چه وعده شنیده ایم باد هوا بوده است
از ابراز همدردی همه ایرانیان سپاس مندیم
می ایستم چون نخل
و اگر بمیرم
ایستاده می میرم...
درود بر ایران و ایرانی