کیفیت پایین
کیفیت خوب
عصر ایران؛
محسن ظهوری ـ سیگار برای سلامتی مضر است؛ میگویند بیش از چهار هزار مواد شیمیایی در دودش وجود دارد که حداقل ۵۰ تای آنها باعث سرطان میشوند. این را میدانیم، اما نمیشود تاریخ را به مضرها و مفیدها تقسیم کرد. برای همین هم موزه دخانیات افتتاح شده، تا بتوانیم تاریخ دود کردن ایرانیان را در دوره معاصر ببینیم.
در خیابان قزوین تهران، یکی از مهمترین کارخانههای صنعتی ایران قرار گرفته؛ یادگاری از روزهایی که آلمانیها برای ساخت مراکز صنعتی به ایران آمدند. مهرماه ۱۳۱۶ بود که رضاشاه برای افتتاح شرکت دخانیات تهران به این محل آمد و از آن پس این مجموعه صنعتی، بهصورت مداوم کار خود را ادامه داده و سیگار را جزئی جداییناپذیر از زندگی همه ما کرده؛ چه برای آنهایی که سیگار میکشند و چه کسانی که در معرض دود سیگاریها هستند. در این مدت، بیش از هر چیزی نامها و برندهای سیگار نقش اصلی را داشته و برای خودشان به یک شخصیت تبدیل شدهاند؛ مثلا همین «اشنو ویژه» که سیگار محبوب «جلال آلاحمد» بود و میگویند «آیتالله کاشانی» هم به کشیدن آن علاقه داشت، در دورهای سیگار روشنفکری شده بود. آن سالها شعار ایرانی باید کالای ایرانی بخرد، شامل سیگار هم شده و سیگارهای وطنی بهخصوص «اشنو» یا «هما» هم یکی از پزهای روشنفکران بود. چیزی شبیه دود کردن سیگارهای «۵۷» یا «بهمن کوچک» برای دانشجوهای دهه هفتاد و هشتاد. موزه دخانیات هم پر است از این نامها؛ از برندهای معروفی مثل «بهمن» و «تیر» و «زر» گرفته تا «شکوفه»، «فیروزه» و «ستاره». البته سیگار «تاج» را هرچه گشتم در موزه نیافتم. شاید بهخاطر نامش آن را نگذاشتهاند، یا احتمالا بسته تر و تمیزی از آن برای تماشا پیدا نکردهاند، اما به جایش اینجا تا دلتان بخواهد اشیای قدیمی و جالب درباره ساخت این سیگارها میبینید. از دستگاههای رطوبت سنج و تبخیرنگار گرفته تا «آب مقطرگیری» و یک پنکه قدیمی که روزگاری در کارخانه میچرخیده. اسناد و مدارک تاریخی شرکت هم در این میزها قرار گرفتهاند که برای خودشان تاریخی از مکتوبات اداری در ایران هستند. در کنار تصاویری قدیمی و تاریخی از شکلگیری شرکت و کارگرانی که در کار تهیه توتون و تنباکو هستند. آن سو هم برگهای زرین تنباکو را گذاشتهاند که در اصفهان کاشته میشوند و میگویند بهترین تنباکوهای جهاناند، و گنجی برای آنها که قلیان دود میکنند؛ البته نه از قلیانی در موزه است؛ قلیان بزرگ قلمکاری شده با چهار شلنگ برای چهار نفر که سالها پیش هنرمندان اصفهانی آن را ساختهاند و حالا در موزه قرار گرفته.
اگر تا اینجای گزارش هوس سیگار یا قلیان به سرتان زده، باید دوباره یادآوری کنم که این دودها واقعا برای سلامتی مضر هستند. مثل بمب به ظاهر بیخطری میمانند که هر لحظه ممکن است منفجر شود. اینجا هم برای تبلیغ دود و دم راه نیفتاده، موزهای است از نمایش رشد و نمو یک صنعت، پس بهتر است ما هم به همین موضوع بپردازیم.
شرکت دخانیات، در این هشت دهه، مدیران زیادی به خود دیده؛ از اولین مدیرعاملش که فقط شش ماه بر سر کار ماند تا مدیرعامل فعلیاش که همین یکماه پیش به این سمت منصوب شده، 42 مدیر آمده و رفتهاند که عکسشان بر دیوار است. بخشی هم برای تصاویر و اسناد مربوط به «آتانوس زافیروپولوس» درست شده که «فریدلیپ» آلمانی، نخستین مدیرعامل دخانیات او را از یونان به ایران آورد تا رئیس مزرعه آزمایشی توتون تیرتاش شود که حالا مرکز تحقیقات و آموزش شرکت دخانیات است. «زافیروپولوس» یکی دو سالی هم بعد از انقلاب به کار در اینجا ادامه داد و دست آخر بهخاطر بیماری از ایران رفت تا چند ماه بعدش در یونان از دنیا برود. او زبان فارسی را میفهمید و بهخوبی حرف میزد، اما خواندن و نوشتن خط فارسی را بلد نبود. برای همین نامههایش را فینگیلیش مینوشت؛ یعنی زبان فارسی با خط انگلیسی. احتمالا این نامهها که در موزه دخانیات قرار گرفته، نخستین سند ثبت شده نوشتار فینگیلیشی در ایران باشند.
موزه دخانیات در قلب مجموعه بزرگ شرکت دخانیات قرار گرفته؛ جایی در منطقه تاریخی 11 تهران و در کنار منازل مسکونی. دیدن اینجا حس غریبی در خود دارد؛ از یک طرف موزهاش تماشایی است که رشد یک صنعت موفق را نشانمان میدهد، از طرفی محصولش ترسناک است که میدانیم چه مرگها و بیماریهایی با خود آورده و خواهد آورد. در موزهاش هم، در گوشهای تصاویری از ورزشکاران نامی زورخانه و باشگاه دخانیات را مثل «غلامرضا تختی»، «عباس زندی»، «محمدعلی فردین» میبینید که نماد سلامت و تندرستی هستند، در گوشهای دیگر هم پاکتهای خاطرهانگیز سیگارهایی را که قاتلان خاموش آدماند. تناقضی است درست شبیه به کشیدن سیگار از بستهای که روی آن نوشته این کار برای سلامتی شما ضرر دارد.