۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۹:۰۱
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۲۰۰۰
تاریخ انتشار: ۱۷:۱۳ - ۰۱-۰۶-۱۳۸۸
کد ۸۲۰۰۰
انتشار: ۱۷:۱۳ - ۰۱-۰۶-۱۳۸۸

ربنای شجريان و امنيت ملی

برخي نغمه ها، تصويرها، و به ويژه مراسم سنتي در سطح ملي هر کشور يک وجدان جمعي را شکل مي‌دهد که معمولاً متعلق به هيچ طيف و جناح و قوم خاصي نيست. اما در عين حال چسبندگي سياسي، ملي، مذهبي و فرهنگي آن کشور را حتي در اوج تنش‌هاي فراگير داخلي و خارجي قوام مي‌بخشد.
بي‌ترديد حذف ربناي شجريان از مراسم افطار ميليون‌ها روزه‌دار، ضربه‌اي به هويت ملي ايرانيان محسوب مي‌شد؛ هويتي که نه به آساني شکل گرفت، نه هزينه کمي از خون ايرانيان به پاي آن ريخته شد و نه جبران خسارات احتمالي وارده به آن بدون سختي فراوان امکان پذير است. هويتي که شنيدن ربناي شجريان، اذان موذن زاده اردبيلي و دو نغمه مشهور شادمانه مراسم عروسي ايراني‌ها هر باره بازتوليد و يادآوري مي‌کند تاکيد مداوم و پيوسته بر ايراني بودن و ايجاد فاصله با هر هويت غيرايراني است.

برخي نغمه ها، تصويرها، و به ويژه مراسم سنتي در سطح ملي هر کشور يک وجدان جمعي را شکل مي‌دهد که معمولاً متعلق به هيچ طيف و جناح و قوم خاصي نيست. اما در عين حال چسبندگي سياسي، ملي، مذهبي و فرهنگي آن کشور را حتي در اوج تنش‌هاي فراگير داخلي و خارجي قوام مي‌بخشد.

تا سه دهه پيش حجم زرادخانه هسته‌اي و توليد صنايع سنگين از جمله اتومبيل و فولاد از مهمترين معيارهاي تقسيم کننده نظام بين‌الملل به شمال و جنوب و شرق و غرب محسوب مي‌شد، اما هرچه مي‌گذرد، ظهور و قوام يافتن پديده‌هاي جديدي همچون نقش زنان، جوانان، گسترش سازمان‌هاي غيردولتي، شفافيت نظام سياسي و مبارزه با فساد در کنار اصرار بر توليدات فرهنگي و دفاع از نمادهاي فرهنگي تا پاي جان به عامل مهم مبادلات نظام بين‌الملل تبديل شده است.

کشورهايي که فاقد توانايي توليد نمادهاي ملي و هويتي فراگير در سطح ملي و منطقه‌اي هستند، همواره در دفاع از امنيت ملي خود نيز دچار مشکل مي‌شوند و هزينه‌هاي بالاتري را مي‌پردازند. زيرا کشورها بدون نمادهاي ملي زودتر آسيب مي‌بينند و مورد تهاجم قرار مي‌گيرند. در همين راستاست که شاهد هستيم بسياري از کشورهاي تازه پا به عرصه گذاشته از جمله کشورهاي آسياي ميانه، در مقايسه با حوزه‌هاي قدرتمند فرهنگ روسي، چيني يا حتي عربي در تلاش هستند نمادهاي هويتي براي خود خلق کنند زيرا نمادهاي ملي و هويتي عواملي هستند که مانع حل شدن در فرهنگ و نفوذ کشورهاي مجاور مي‌شود. صفرمراد نيازاف رئيس جمهور ترکمنستان سال‌ها تلاش داشت تا خود و نام مادر خود را به عنوان نماد ملي ترکمنستان معرفي کند و جا بيندازد، زيرا ترکمنستان براي ارائه و توليد تعريف از کشوري به اين نام وجه تمايز چنداني با ديگر کشورهاي منطقه از جمله تاجيکستان يا قزاقستان و ازبکستان نداشت.

در کشورهاي تازه متولد شده آسياي ميانه قزاق بودن، ترکمن بودن و تاجيک ماندن معضلي است که طي دو دهه گذشته هنوز راه حلي براي آن پيدا نشده است؛ زيرا مجموعه کشورهاي اين منطقه هويت فرهنگي و نماد ملي قدرتمند و به لحاظ تاريخي قابل دفاعي در برابر يکديگر ندارند. اما هويت ايراني بودن از چنان پشتوانه فرهنگي، تاريخي و سياسي قدرتمندي برخوردار است که نه به سادگي مي‌توان آن را شست و نه هضم شدن در هويت‌هاي فرهنگي مجاور ـ براي مثال عرب‌ها ـ به سادگي امکان پذير است. بنابراين اگر اصرار مي‌شود که ربناي افطار شجريان يک موضوع مرتبط با هويت ملي ايرانيان است که در جاهاي ديگري به امنيت ملي ربط پيدا مي‌کند و حتي ديگر به خود او تعلق ندارد ـ چه رسد به گردانندگان از راه دور و نزديک صداوسيما ـ به دليل کارکرد و تاثيري است که اين نغمه در پس ذهن متولدان اين فلات از خود باقي گذاشته و از هويت خاص ملي و مذهبي بودن ايرانيان در مقابل غيرفارسي زبانان حکايت مي‌کند.

در حال حاضر ميليون‌ها ايراني اصلاح طلب و اصولگراي زن و مرد خاطره اين ربناي داوودگونه و آسماني را که هر ساله تکرار مي‌شود، در کنار خاطرات نوجواني، ميانسالي و در مجموع در کنار بخشي از گذشته خود جاي داده‌اند. بسياري از مکان ها، تصاوير و افرادي که گذشته ما و هويت جمعي ما را ساخته‌اند ديگر نه قابل دسترس هستند و نه قابل دوباره تجربه شدن. اما گوشه‌هايي از اين گذشته مشترک نه تنها پاک نمي‌شود و از ياد نمي‌رود بلکه هر سال دوباره مي‌توان آن را از نو تجربه کرد. اگر بتوان تخت جمشيد و ميدان نقش جهان و کارکردهاي سياسي ميدان آزادي را در تاريخ معاصر ايران ناديده گرفت، و اگر کسي توانايي حذف ترانه الهه ناز بنان، يا حتي برخي از نوحه‌هاي صادق آهنگران را از پس ذهن ايرانيان داشته باشد و اگر بتوان شيخ بهايي و شريعتي و حماسه 40ميليوني ملت را از تاريخ معاصر پاک کرد و ناديده گرفت، آنگاه مي‌توان نمادهاي ملي همچون ربناي افطار شجريان را نيز حذف کرد.

اگر تعارف را در سطح ملي کنار بگذاريم و با نگاهي به آمار مربوط به تعداد قليل نشرياتي که در ايران چاپ مي‌شود، تيراژ محدودي که روزنامه‌ها دارند، کتاب‌هايي که هيچ‌گاه مجوز نمي‌گيرند و خوانده نمي‌شوند را به نسبت جمعيت 70 ميليوني ايران مورد ملاحظه قرار دهيم که 60درصد جمعيت آن را جوانان تشکيل مي‌دهند، ابعاد ناکارايي فرهنگي جامعه ما در مقايسه با حوزه‌هاي فرهنگي مجاور ـ مثلاً ترکيه و عراق ـ آشکار مي‌شود. اگر مجموع توليدات موسيقي و فيلم از مجاري رسمي را مطالعه کنيم و از ياد نبريم که سينماي ايران از سر اجبار و تا حدود زيادي در انحصار سينماي طنز قرار گرفته، آنگاه مي‌توان ادعا کرد صدا و سيما به عنوان تنها رسانه ملي واقعاً آزاد آزاد در ايران تبديل به بزرگترين مرکز فرهنگي کشور شده است.
 
البته بزرگترين مرکز فرهنگي نه به لحاظ تاکيدي که اين رسانه فراگير بر وحدت و وفاق دارد، بلکه از آن نظر که با هفت کانال تلويزيوني به صورت شبانه روزي همه توليدات و از هر نوع فيلم - غيرپورنو و غيرعاشقانه - هاليوود و باليوود هند را به صورت مطلق و بدون هيچ گزينشي و به نوبت براي 70 ميليون ايراني پخش مي‌کند. و جالب اينکه برخي از مشهورترين فيلم‌هاي پليسي و جنايي آمريکايي را چندين بار در طول يک سال به نمايش مي‌گذارد.

گفته فوق تا حدي است که به جرات مي‌توان ادعا کرد فقط طي تعطيلات 13 روزه نوروز هر ساله کشته شدن صدها هزار نفر با پخش جديدترين فيلم‌هاي خشن پليسي از هفت کانال تلويزيوني در 24ساعته جلوي چشم ميليون‌ها ايراني نمايش داده مي‌شود و کسي به آثار تخريبي نمايش اين همه فيلم‌هاي پليسي و جنايي توليد شده در کره زمين از صدا و سيما توجهي ندارد.
 
وقتي بزرگ ترين رسانه ملي کشور به خود زحمت نمي‌دهد تا حداقل نمايش فيلم‌هاي غيرپليسي و غيرجنايي را افزايش دهد و از شمار نمايش خشن‌ترين فيلم‌هاي غرب بکاهد، چگونه مي‌توان انتظار داشت هويت ملي يا يک نماد ملي پاس داشته شود. اگر پس از نمايش اين همه فيلم هولناک هنوز هويتي از ايرانيان باقي مانده باشد، به نوعي معجزه است و نيز تتمه تاثير پخش جسته گريخته آثار استاداني همچون محمدرضا شجريان و اسلاف و گذشتگان است، وگرنه از ياد نبريم که با تاسف مدت هاست مردم تماشاي کانال‌هاي ماهواره‌اي را به هر کانال صدا و سيما ترجيح مي‌دهند.
 
منبع: اعتماد
ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۰:۱۴ - ۱۳۸۸/۰۶/۰۴
0
1
استادروح وجان ماست و بيش ازآنكه خوانندۀ بزرگي به حساب آيدمردي متشخص قلمداد ميشودوهمين سبب شده كه استاددردلها بماند.
وبگردی