عصر ایران؛ مهرداد خدیر- در روز جهانی ارتباطات هم میتوان به دلیل نام گذاری این روز اشاره کرد که تلگراف بینالمللی تأسیس شد و هم به اینترنت پرداخت که زندگی بشر را متحول کرده است.
این نوشته اما آکادمیک و تخصصی نیست و تنها میخواهم به اشیا و پدیدههایی اشاره کنم که اکنون همه درون گوشی تلفنهمراه جا گرفتهاند.
اگر پشت یک میز نشستهاید تصور کنید روی آن یک تلفن ثابت قرار دارد، یک دوربین عکاسی. یک ماشین تایپ و انبوهی کتاب و مجله و روزنامه به اضافۀ یک آلبوم عکس و البته یک تلویزیون یا ویدیو.
همچنین مقادیری لوازمالتحریر و یک دستگاه ضبط صوت. چراغ قوه و ماشین حساب را هم به اینها اضافه کنید.
پدرم یک دایرهالمعارف قطور داشت که حالا در کتابخانۀ من است گاهی سراغ آن را می گیرد در حالی که اطلاعات آن از نیمۀ دهۀ 50 فراتر نمیرود. این را هم باید روی میز بگذاریم.
بله، ماشین تایپ، چراغ قوه، کتاب، مجله، آلبوم عکس، ضبط صوت، ویدیو، ماشین حساب، دوربین عکاسی، دفترچه یادداشت، دفترچه تلفن، ساعت مچی، ساعت شماطه دار، لوازم تحریر.... همۀ اینها دریک گوشی تلفن همراه جا میشوند.
به راستی که حیرت آور است و ابعاد آن را نسل قبل تر بهتر درک میکند.
روز جهانی ارتباطات فارغ از همۀ نظریه ها روز موبایل است. روز گوشییی که زندگی آدمی را زیر و رو کرد.
ناصر الدین شاه قاجارهم اگر زنده شود حیرت زده خواهد شد. او که محو دوربین عکاسی و تماشای چوب اسکی بود و برای سلطان عثمانی به خاطر آن که رمان نخوانده بود اظهار تأسف میکرد، این وسیله و پدیده را می دید چگونه وصف میکرد؟
این ادعا گزاف نیست که هیچ مقولهای مانند ارتباطات زندگی بشر را متحول نکرده و هیچ اختراعی مثل تلفن همراه خاصه از وقتی هوشمند شد.
هیچ وسیلۀ دستساز بشر تا این اندازه همه گیر نشده است. در ایران خودمان ظرف دو سال بیست تا سی میلیون نفر به گوشی هوشمند مجهز شدند حال آن که برخورداری ایرانیان از دیگر وسایل مدرن هرگز به این تعداد و در یک بازه زمانی کم و این قدر همه شمول رخ نداده بود. عدالت همین است نه شعارهای توهمی. هم کارخانه دار موبایل دارد هم کارگر. حال آن که در هیچ امکان دیگری این گونه شباهت و اشتراک ندارند.
نه ناصر الدین شاه که هر آدمی دیگری که نه 100 سال قبل که 30 سال پیش درگذشته هم از گور برخیزد درمی یابد چه اتفاق شگرفی رخ داده است.
در روز جهانی ارتباطات یک لحظه باید چشمها را بست و به زندگی قبل از وسایل مدرن ارتباطی اندیشید.
ساعتی پیش ویدیوی اولین ایرانی بالای 60 سال از فراز قلۀ اورست دریافت شد و احتمالا باید منتشر شده باشد. همسر ایشان در کمپ سه و در ارتفاع 7000 متری با او تماس ماهوارهای داشت.
در دنیای قدیم به سفر حج میخواستند بروند وصیتنامه می نوشتند چون ماهها طول می کشید و نمیدانستند زنده برمیگردند یا مرده و حالا به یُمن وسایل مدرن ارتباطی از فراز قله اورست میتوان پیام فرستاد.
بله، به همان میزان که امور را آسان کرده اعمال قدرت و تأثیر گذاری بر مردمان را دشوار کرده است. چون مردمان میتوانند راستیآزمایی کنند و البته دروغ هم کم به خوردشان داده نمیشود.
روز ارتباطات برای من روز گوشی هوشمند است و امکانی که اگر اهل خواندن و نوشتن باشی بیشتر به عظمت آن پی میبری.
سزد اگر به جای حسرت نداشتهها در حیرت طبیعت و دست آفرینهها غرق شویم.
گوشی هوشمند معجزۀ مضاعفی هم دارد و آن «حاضرِ غایب» بودن است. می توانی به ظاهر در جمع باشی اما سرت به کار خودت گرم باشد و می توانی در جمع نباشی و گوشۀ خانهات اما احساس کنی در یک جمع هستی نه میهمانی هایی که با دیگران تجانسی نداری.
به یاد آوریم یک سالگرد میخواستند در حسینیۀ ارشاد بگیرند تا دو هزار نفر پای صحبت چند نفر بنشینند با ده جا باید هماهنگ میشد و دست آخر هم انصار حزبالله میآمد و خلق الله را کتک میزد! چرا؟ چون در نگاه ایدیولوژیک انسان باید قالبی باشد. همه مثل هم و فردیت را به رسمیت نمی شناسند.
حالا اما در اتاق های کلابهاوس همه و من جمله آن جماعت مدعی و کتک زن دارند گفت و گو میکنند. دنیا را ارتباطات هوشمند و انقلاب هوش به کلی تغییر داده است. آزاد سازی قیمت ها و دستمزد 200 دلاری که موجب کاهش قدرت خرید شده و اسم آن را گرانی گذاشته ایم ما را از این پدیده غافل نکند.
به یاد آوریم تلفن زنگ میخورد و همه میپرسیدند کیه! به یاد آوریم یک نوار ویدیو چه دردسر ساز میشد.
همه چیز سیاست نیست و دست قدرت در همه جا نافذ نیست. این همه ناله از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بهترین گواه است که هر که در این دنیای مجازی که جلوۀ بیرونی آن همین گوشی های هوش مند است بساطی راه انداخته است.
اینستاگرام به فضای خرید و فروش بدل شده و انحصار مغازههای گران قیمت شکسته است.
این گوشی به ما آزادی داده، استقلال بخشیده و بالاتر: سر در جَیب آن می توان کرد و انگار در جهانی دیگر زیست.
حالا نگویید اعتیاد دارد و از تحرک انداخته. اینها را می دانم. خودم هم گاهی خاموش می کنم و به کتاب پناه می برم. اما حیرت آور است.
هر بار که یکی از بستگان از آن سوی دنیا مطلبی می فرستد که البته سیاسی ها و اجتماعی های آن به درد بخور نیست و باز نشر چند شبکه با اهداف خاص است به یاد نامههای او می افتم که تبریک عید نوروز را در تابستان دریافت میکردیم.
می گویید آن زمان ها بهتر بود؟ مختارید. اما این دستگاه و این همه تحول در فناوریهای ارتباطاتی حیرت آور است و مهم ترین ویژگی زندگی امروزین.
من شک ندارم اگر ناصر الدین شاه قاجار که اهل دل بود در یکی از سفرهای فرنگ گوشی موبایل با امکانات هوشمند را می دید بعید نبود از شدت تعحب غش کند.
این اتفاقات در دوران کوتاهی رخ داده حال آن که از رادیو تا تلویزیون 20 سال فاصله بود و تا ویدیو هم.
روز جهانی ارتباطات را باید تبریک گفت. باید جشن گرفت. چون اگر نبود پشت دیوار میماندیم. با وسایل ارتباطی بود که پل زدیم.
این همه دست و پا برای طرح موهونی به نام صیانت، این همه تلاش برای نگاه داشتن زنان پشت درهای ورزشگاهها، این همه اصرار بر جدایی انسانها از هم، این همه انحصار طلبی در مخالفت با تأسیس شبکههای خصوصی رادیو و تلویزیونی و تصاحب دست رنج دیگران به لطایف الحیل، این همه شِکوه از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی تا جایی که ادیب شان واژۀ مطنطن نیابد و بگوید «کش آن در رفته»، همه و همه نشان دهندۀ آن است که رابطۀ اهل دیوار و سد و محدودیت و ممنوعیت با پلی به نام ارتباطات مثل جن و بسمالله است.
بشر به گوهر آزادی دست یافته است و با ارتباطات پل میزند و دری میگشاید و دیوارها را برمیچیند.
به لطف همین وسایل ارتباطی البته باید عقل هامان را روی هم بریزیم و فکری کنیم تا آدمی در این دوران که باید نشست و تماشا و حیرت کرد اسیر قیمت مرغ و ماکارونی نباشد و این قدر حقیر و فقیر و صغیر نشویم و نیز تدبیری تا تا ایران ما از بی آبی که بزرگ ترین خطر است نجات یابد.
ابن یمین میگوید:
هر آن کس ز دانش بَرَد توشهای
جهانی است بنشسته در گوشهای
حالا به لطف گوشی های تلفن هوشمند، جهانی در دست های ماست مثل جمشید که در جام جهان نما دنیا را میدید. نه درگوشه ای که همه جا.
اینطور که هرکس را که با آن دشمن باشد ، شک نکنید که کاسه ای زیر نیم کاسه دارد.
مگر می شود کسی مخالف آزادی باشد.
(آزادی را هم هرزه گی معنی می کنند تا مخالفت خود را توجیه کنند.)