۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۸:۴۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۶۸۸۴۳
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۴ - ۱۴-۰۹-۱۴۰۱
کد ۸۶۸۸۴۳
انتشار: ۱۰:۴۴ - ۱۴-۰۹-۱۴۰۱

در باب اخراج و ممنوع‌الخروجی توامان هموطنِ معترض

در باب اخراج و ممنوع‌الخروجی توامان هموطنِ معترض
«هر كه معترض است، در پی پناهندگی است». پیش از هر چیز آنچه در این عبارت دیده می‌شود، ارزشمندی «ماندن» است؛ وطن به مثابه دارایی ارزشمندی كه دعوت به ترك، اخراج یا برچسبِ میل به پناهندگی‌ داشتن (مهاجرت با دشوارترین شیوه آن) نوعی توهین به مخاطب آن تلقی می‌شود.

زهرا علی‌پور؛ اعتماد

از هر جای یك رویداد كه به آن نگریسته شود، گزاره‌های‌ توصیفی، ساده‌ترین سرنخ‌ها را از معنا بازگو می‌كنند. حدود دو ماه از اعتراض‌های مردم ایران می‌گذرد؛ پازل‌هایی از مرگ، شعارها، همدردی، موضع‌گیری‌های متنوع و برون‌ریزی‌های عاطفی و همراهی كاربرهای ایرانی و بین‌المللی در فضای مجازی، بخشی از رخداد و روایت‌های حول اعتراضات است.

میلیون‌ها كاربر از مواضعِ متنوع و خاستگاه‌های اندیشه‌ای، اعتبار معنایی ویژه‌ای برای این روزهای ایران قائلند؛ برخی آن را نقطه عطف تغییرات مهم منطقه و كشور می‌دانند، عده‌ای نیز این كنش‌ها را خیزش زندگی و زیستِ آزادانه و برخی هم معترضان را با نگاهی سلبی و سنتی، فریب‌خوردگانی هیجان‌زده می‌دانند كه باید تادیب، تنبیه و پشیمان شوند.

آنچه درباره هر كدام از این گزاره‌ها عجیب و خطرناك است، سویه موافق با گفتمان «آنها عده‌ای اراذل هستند كه برای پناهندگی [به خارج از كشور] به خیابان آمده‌اند»، است.  هر كه معترض‌ است استحقاق ماندن در وطن را ندارد یا از آن تبری می‌جوید!  چهار وجه معنایی درباره گزاره «هر كه معترض است، در پی پناهندگی است». 


1. آنچه در میان صدای مخالفان اعتراضات متفاوت‌ است، خاستگاه منطق اندیشه‌ای و زبانی گزاره‌ «معترضان به دنبال پناهندگی‌‌اند» است؛ گزاره‌ای معنایی كه اعتباری برای اعتراض یك شهروند آن‌طور كه بخواهد «بماند»، «بسازد»، «تغییر دهد» و «مخالف باشد»، قائل نیست. اساسا در این گفتمان هر كه مخالف است، می‌خواهد وطن و تعلقاتش را ترك كند، آن هم از نوع پناهندگی! و اگر هم بخواهد بماند و مخالف باشد، تلویحا اخراج می‌شود: «هر كه نمی‌خواهد جمع كند و برود».


2. سرچشمه این ادبیات كجاست؟ پیش از هر چیز آنچه در این عبارت دیده می‌شود، ارزشمندی «ماندن» است؛ وطن به مثابه دارایی ارزشمندی كه دعوت به ترك، اخراج یا برچسبِ میل به پناهندگی‌ داشتن (مهاجرت با دشوارترین شیوه آن) نوعی توهین به مخاطب آن تلقی می‌شود. در واقع در این گفتمان، مخالف و معترض، مجرم تعریف می‌شود و «همه از پیگرد او سود می‌برند، او از قرارداد اجتماعی بیرون گذاشته می‌شود، اعتبار شهروند بودن را از دست می‌دهد». 

3. در لایه‌ای معنایی‌تر در واقع معترض نمودی از فردی است كه بی ‎پروا از تعلق‌ خاطر داشتن به وطنش تهی است و آگاهانه از این بی‌وطنی هویت‌یابی می‌كند! به این معنی كه او به‌ صرف اعتراض، شهروندی‌‌ معنویش سلب شده و استحقاق ماندن در وطن را ندارد، چراكه داشتن شهروندی آن به ‌معنی موافقت تام‌وتمام با شرایط و قوانین موجود است.

4. زبان سوژه قدرتمند؛ حتی وقتی یك توصیف‌كننده صرف، رخدادهای این روزهای ایران را توصیف می‌كند، او وارد روایت و بخشی از آن می‌شود: 
 الف: از كلمه‌های خبری مطلق  (آن قسمی از دستور زبان كه شك و تردید در جمله راه ندارد) استفاده می‌كند. 

ب: از طرف خودش خالق روایتی می‌شود كه معترض را منافق و مخالف منافع ملی خطاب می‌كند. 

ج: و زمانی كه یك ناظر بیرونی معترض را صرفا فردی «به دنبال پناهندگی» خطاب می‌كند، در واقع او صاحب صدایی است كه اساسا به تفاهم در توافق معنا نیاز ندارد!

 در این گفتمان نظم، قدرت نهادینه‌ شده در كلمات به شیوه‌ای دیگرگون تعریف شده‌اند و هر كه مقابل آن باشد، خاطی، مجرم و مستحق و خواهان از دست‌ دادن ارزشمندی‌هاست! چه این ارزشمندی، ماندن اختیاری در وطن باشد و چه اعتراض مدنی بدون تمایل پناهندگی در كشوری دیگر.

ارسال به دوستان
وبگردی