۰۹ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۴:۳۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۸۴۷۲۴
تاریخ انتشار: ۱۵:۳۲ - ۱۲-۰۱-۱۴۰۲
کد ۸۸۴۷۲۴
انتشار: ۱۵:۳۲ - ۱۲-۰۱-۱۴۰۲
واژه‌خانۀ عصر ایران
پس از انقلاب صنعتی در اروپای غربی، کارگران برای مقابله با "ماشین" و از ترس بیکار شدن، کفش‌های خود را داخل ماشین‌های جدید صنعتی می‌انداختند تا از کار بیفتند. sabot کفش چوبی روستاییان اروپا بود و بسیاری از کارگران چنین کفشی به پا داشتند...

  عصر ایران - سابوتاژ (Sabotage) یعنی خرابکاری، اما این واژه در ادبیات سیاسی دلالت دارد بر خرابکاری‌هایی که در عرصۀ عمومی صورت می‌گیرد و عاملانش، به درست یا غلط، در پی تحقق خیر عمومی‌اند یا چنین مدعایی دارند.

  پس از انقلاب صنعتی در اروپای غربی، کارگران برای مقابله با "ماشین" و از ترس بیکار شدن، کفش‌های خود را داخل ماشین‌های جدید صنعتی می‌انداختند تا از کار بیفتند.

Sabot کفش چوبی روستاییان اروپا بود و بسیاری از کارگران چنین کفشی به پا داشتند و خرابکاری‌شان با استفاده از کفش‌هایشان، سابوتاژ نام گرفت.

«خرابکاری» چیست؟

  در یادداشت مارکس و معضل "مبارزۀ سیاسی" توضیح داده شد که در پانزده سال نخست قرن نوزدهم، جنبش ابزارشکنی در کارگاه‌های بریتانیا شکل گرفته بود و کارگران ماشین‌های بخار را تخریب می‌کردند برای اینکه کارشان را از دست ندهند. این اقدام هم مصداقی از خرابکاری و در ادامۀ همان سنت نوپای سابوتاژ بود.

  خرابکاری کارگران با هدف حفظ معیشت خودشان، به تدریج در جهان مدرن وسعت یافت و به حوزه‌های مشخصا سیاسی هم رسید. مثلا نلسون ماندلا در کتاب خاطراتش توضیح داده است که در ایام جوانی، اقدامات خرابکارانه انجام می‌داده برای لطمه زدن به مشروعیت و بویژه کارآمدی رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی.

  ماندلا آن اقدامات خودش و یارانش را "خرابکاری شرافتمندانه" نام نهاده بود. در خرابکاری شرافتمدانه، حفظ جان بی‌گناهان ملاحظه‌ای اساسی است. در واقع این ملاحظه، ذاتیِ کنش سیاسی "خرابکاری" است؛ چراکه خرابکاری با آدم‌کشی فرق دارد.

   در خرابکاری کارگران در اروپای قرن نوزدهم گرفته تا خرابکاری ماندلا و یارانش و نیز خرابکاری آمریکاییان مخالف جنگ ویتنام، قتل سیاسی به عنوان یک هدف تعیین نمی‌شد. اگرچه گاهی این قبیل خرابکاری‌ها به خسارت جانی هم منتهی می‌شد ولی عناصر خرابکار، پیشاپیش قصد کشتن کسی را نداشتند و معمولا هم خرابکاری‌هایشان عاری از آدم‌کشی بود و به همین دلیل آن را شرافتمندانه می‌دانستند.

«خرابکاری» چیست؟

  در واقع در عبارت "خرابکاری شرافتمندانه"، واژۀ شرافتمدانه حشو است و می‌توان از ذکر آن درگذشت؛ زیرا خرابکاری به معنای سابوتاژ، عملی ذاتا سیاسی است و با هدف تحقق خیر عمومی صورت می‌گیرد ولو که عامل در اشتباه باشد و عملش به زیان منافع عمومی باشد.

در شرح واژۀ نافرمانی مدنی آوردیم که:

   «مدافعان نافرمانی مدنی، از "قانون عادلانه" دفاع می‌کنند و حق اعراض از "قانون ناعادلانه" را برای شهروندان قائل‌اند. حتی بالاتر از این، برخی معتقدند دولتی که قوانین ناعادلانه وضع کرده، خودش مجرم است و رفتار ناقضان آن قانون را به غلط نافرمانی مدنی می‌خواند؛ چراکه رفتار آن‌ها معطوف به عدالت بوده و به همین دلیل قانونی است. در این استدلال، فرضی اساسی نهفته است و آن اینکه،  قانون باید عادلانه باشد و قانون ناعادلانه، فی‌نفسه قانون نیست و در نتیجه، نقض آن نیز نقض یک قانون راستین به شمار نمی‌رود. در مناظرۀ مشهور نوام چامسکی و میشل فوکو دربارۀ ماهیت انسان، چامسکی مدافع چنین نگاهی به قانون است و بر همین اساس می‌گوید از ریل خارج کردن قطاری در آمریکا، که بار آن سلاح و مهمات برای جنگ ویتنام است، فقط از نظر دولت آمریکا یک کار غیرقانونی است وگرنه این اقدام فی‌نفسه قانونی است چراکه اقدامی معطوف به تحقق عدالت است.»

  بنابراین "خرابکاری" مصداقی از "نافرمانی مدنی" است. خرابکار اگرچه از جانب حکومت وقت محاکمه و محکوم می‌شود، اما در محکمۀ تاریخ باید بتواند از کار خودش دفاع کند. اگر علاوه بر حکومت وقت، داوری تاریخی آیندگان هم دال بر ناروایی خرابکاریِ فرد خرابکار باشد، آن خرابکاری شرافتمندانه محسوب نخواهد شد.

«خرابکاری» چیست؟

  مثلا آتش زدن سینما رکس به عنوان یک خرابکاری غیرشرافتمندانه در تاریخ ثبت شده، ولی از ریل خارج کردن قطارهایی که بارشان اسلحه و مهمات برای ادامۀ جنگ ویتنام بود، مصداقی از خرابکاری شرافتمندانه قلمداد می‌شود.

  با این حال همیشه اما و اگرهایی نیز دربارۀ آنچه که خرابکاری شرافتمندانه محسوب شده، باقی می‌ماند. مثلا   در سال ۲۰۰۱، نلسون ماندلا نخستین فرد زنده‌ای نام گرفت که به عنوان شهروندی افتخاری کانادا برگزیده شد. دولت کانادا امیدوار بود ماندلا با تمامی آرا به عنوان شهروند افتخاری نائل شود، اما این امر به دلیل مخالفت حزب اتحاد کانادا مبنی بر اینکه ماندلا سابقاً یک «کمونیست و تروریست» بوده حاصل نشد.

«خرابکاری» چیست؟

  به هر حال، چنانکه گفتیم، "خرابکاری" ذاتا متفاوت از "قتل و کشتار" است و منطقا نباید آلودۀ چنین اموری شود. به همین دلیل کوبیدن هواپیماهای مسافربری به برج‌های دوقلوی نیویورک، که به مرگ 3000 نفر منتهی شد، مصداق تروریسم و کشتار بود نه خرابکاری.  

ارسال به دوستان
وبگردی