سقوط حکومت 42 ساله قذافی و چند نکته
عصر ایران - پیروزی انقلابیون لیبی در کنار زدن یکی از متوهم ترین و لجوج ترین دیکتاتورهای معاصر تاثیرات منطقه ای و بین المللی به همراه خود دارد.

بخشی از مهمترین تاثیرات و نکات پیرامونی تحولات اخیر لیبی را می توان اینگونه شرح داد:

1- نخستین و شاید مهمترین تاثیر تحولات فعلی لیبی، بر اوضاع سوریه است.

اولا: با پایان یافتن نسبی بحران در لیبی، جامعه بین المللی و کشورهای غربی از امکان تمرکز و پی گیری بیشتر تحولات سوریه برخوردار می شوند.

 ثانیا:در صورتی که اوضاع در سوریه به سمتی حرکت کند که وضعیت داخلی این کشور مساعد دخالت خارجی باشد، کشورهای غربی به طور عام و ناتو به طور خاص با فراغ بال می توانند نسبت به این دخالت اقدام کنند.

ثالثا:پیروزی انقلابیون و معترضین در لیبی روحیه مضاعفی را مخالفین حکومت بشار اسد در سوریه می دهد و کار بر دولت دمشق سخت تر می شود.

2 - پیروزی انقلابیون لیبی با همراهی دخالت ناتو با مجوز شورای امنیت سازمان ملل متحد تکرار این تجربه را در دیگر نقاط جهان و دیگر بحران ها تسهیل می کند. 

 به ویژه که دخالت ناتو و برقراری منطقه پرواز ممنوع بر فراز لیبی تنها به دلیل حمله شدید و خونین قذافی علیه اعتراضات مردم غیرمسلح صورت گرفت یعنی اصل موضوع، مسئله حقوق بشر و حفظ جان مردم غیرنظامی مطرح بود و به همین دلیل نیز سازمان ملل متحد رای به دخالت نظامی در لیبی داد.

چنین سابقه ای، دخالت جدی و نظامی در مسائل داخلی دیگر کشورها به دلیل مسئله حقوق بشر را توجیه خواهد کرد.

3- بخش مهمی از روند دخالت خارجی درتحولات لیبی با استفاده از تجربیات دخالت نظامی آمریکا و چند کشور دیگر غربی در عراق در سال 2003 است. آمریکا در آن ماجرا دست به دخالت همه جانبه و گسترده ای در عراق زد. ضمن ساقط کردن حکومت مرکزی عراق ، ارتش، پلیس و سایر دستگاه های امنیتی - اطلاعاتی این کشور را نیز منحل کرد و زمینه برای ناامنی و بی ثباتی و ورود گسترده اعضای القاعده به عراق فراهم شد. عراق پس از سقوط تا ماه ها توسط فرماندهان نظامی و غیرنظامی مدیریت می شد و همین موضوع زمینه را برای ناامنی و جلوگیری از هر گونه توسعه و پیشرفت این کشور فراهم کرد. با این حال کشورهای غربی از حمله نظامی زمینی به لیبی خودداری کردند و تنها به حملات هوایی به مواضع قذافی و حمایت هوایی از انقلابیون پرداختند.

قطعا اگر نیروهای زمینی کشورهای غربی وارد لیبی می شدند، سقوط حکومت قذافی و پایان جنگ داخلی در این کشور خیلی زودتر از اینها در این کشور پایان می یافت ولی معلوم نبود ناامنی و بی ثباتی در لیبی به سادگی پایان یابد.

کشورهای غربی و جامعه بین المللی با درس گیری از تجربه عراق، سقوط قذافی در بازه زمانی طولانی به دست مردم لیبی را به سقوط سریع قذافی با ورود نظامیان غربی به خاک این کشور ترجیح دادند.

4- حکومت قذافی 42 سال به طول انجامید. وی برای حذف گزینه ها و احتمالات سقوط حکومت خود دست به سرکوب گسترده مخالفان زده بود و اصولا در زمان آغاز اعتراضات در لیبی، این کشور مانند دیگر کشورهای شاهد اعتراضات و انقلاب ، با مخالفان قدرتمند و برجسته ای روبه رو نبود.

 در داخل لیبی ، هیچ مخالف جدی وجود نداشت و در خارج از این کشور نیز مخالفان اکثرا به طور جدی نسبت به تغییر حکومت کشورشان ناامید شده و به زندگی خود مشغول بودند و تنها پس از آغاز اعتراضات، به یکباره فعال شدند. اما شاید قذافی روزی فکر نمی کرد که بخش مهمی از اعضای حکومتش تبدیل به جدی ترین نیروهای مخالف شوند. هم اکنون با نگاهی به شورای حکومت انتقالی و برجسته ترین مخالفان و انقلابیون در لیبی متوجه این موضوع می شویم که اکثریت آنها از مقامات سابق لیبی هستند که بعد از 17 فوریه یعنی زمان آغاز اعتراضات، از حکومت قذافی جدا شده و به صف انقلابیون پیوستند. مصطفی عبدالجلیل رئیس شورای حکومت انتقالی دولت تشکیل شده از سوی انقلابیون برای اداره لیبی وزیر دادگستری دولت قذافی بود که پس از آغاز اعتراضات مردمی به انقلابیون پیوست.

5- در انقلاب لیبی و ماجرای سقوط حکومت قذافی نیز می توان گفت رسانه های نوین و فناوری های جدید اطلاع رسانی راه را برای تحقق این اتفاقات باز کردند. اگر ماهواره، اینترنت و موبایل نبود مردم آگاهی نمی یافتند و به سادگی متوجه  فاصله کشورشان با وضعیت مطلوب نمی شدند.

اگر فیس بوک و اینترنت نبود که قرار تجمع اینترنتی در روز 17 فوریه گذاشته شود و اگر دسترسی مردم لیبی به اینترنت نبود آنها هیچ گاه در روز 17 فوریه وپس از آن، تجمعات علیه قذافی را برگزار نمی کردند.

 اگر موبایل نبود هیچ گاه نمی شد عکس و فیلم اعتراضات ضد قذافی را ثبت کرد و در سایت های اینترنتی منتشر کرد و اگر شبکه های ماهواره ای نبود؛ جهان و دیگر مردم لیبی از وجود اعتراضات گسترده ضد قذافی و سرکوب خونین آن و ماهیت دموکراسی طلبانه این اعتراضات آگاه نمی شدند و به واکنش ترغیب نمی شدند.

به طور حتم اگر این اعتراضات قبل از گستردگی این رسانه های نو به وجود می آمدند به احتمال بسیار پس از سرکوب مسلحانه شدید اعتراضات، جهان به سرعت از وجود چنین اعتراضاتی آگاه نمی شد و در صورت آگاهی نیز به احتمال بسیار ادعاهای قذافی درباره اینکه اینها مزدور غرب هستند یا اینکه اعضای القاعده هستند را می پذیرفت و این اعتراضات با کمترین واکنشی، سرکوب می شد و تنها به بخشی از تاریخ می پیوست.

این موضوع نشان دهنده گستره نقش آفرینی رسانه ها و وسایل اطلاع رسانی جدید است و اینکه به طور حتم این متغیر جدید را باید جدی گرفت و منتظر نقش آفرینی ها آینده آن بود.