خوش‌تر آن که حُسنِ ما «ایرانیان»/ گفته آمد در «اسکار» دیگران!
عصر ایران؛ رضا کدخدازاده-  مولانا در بیت مشهوری می‌سراید:

خوش‌تر آن باشد که حُسنِ (سرّ) دلبران

گفته آید در حدیث دیگران

بدین معنی که چه نیکوتر است به جای اینکه ما از خودمان تعریف کنیم، دیگران از ما تعریف و تمجید کنند.

و حالا حکایت این بیت زیبای مولانا، حکایت «اسکار»ی است که اصغرفرهادی، برای سینمای ایران به دست آورده و نام ایران را در عرصه هنر و فرهنگ، در جهان بر سر زبان‌ها انداخته است.
 
البته این اسکار، نه اولین اسکاری بود که اصغر فرهادی صید کرد  و نه اولین افتخار بین‌المللی او و سینمای ایران است. بلکه او در این چند سال انواع و اقسام جایزه‌های بین‌المللی را به دست آورده و برای ایرانیان افتخار آفریده است. اما اسکار امسالِ او، برای بسیاری از ایرانیان طعم دیگری داشت!

چرا که اسکار امسال، ترکیدن بغضی بود که سال‌ها در گلوی بسیاری از مردمان این سرزمین خانه کرده بود و منتظرِ چنین افتخاری بودند.

بغضی که به خاطر سالیانِ درازِ تلاش خودی و غیرخودی، در تنگ کردن عرصه‌ی تجلی فرهنگ و هنر این سرزمین، در گلو انباشته شده بود.

واقعاً کلام قادر به تقدیر و تجلیل از تصمیم تحسین‌برانگیز فرهادی در حضور نیافتن در مراسم اسکار امسال -که در حمایت از ملت ایران و در اعتراض به تصمیم نژادپرستانه ترامپ بود- نیست. مهم‌تر و تحسین‌برانگیزتر از این تصمیم، معرفی کردن «انوشه انصاری» و «فیروز نادری» به عنوان نمایندگان وی در مراسم اسکار بود.

خودمان را بگذاریم جای برخی از کشورهایی که سال‌ها دارند تلاش می‌کنند تا تصویر بسیار تاریکی از ایران و ایرانی در جهان بسازند.


خوش‌تر آن که حُسنِ ما «ایرانیان»/گفته آمد در «اسکار» دیگران!

حوادث اخیر نیز دیگر به خوبی ثابت کرده که کمی ساده‌انگاری است فکر کنیم آنها در مقابله با ایران، بین مردم و حکومت تفاوتی قائل‌اند.

 قریب به یقین، اینکه آنها در اسکارِ امسال دیدند یک فیلم ایرانی بر بام بزرگترین فستیوال سینمایی جهان ایستاده و کارگردانش در اقدامی ملی و انسانی در مراسم حضور نیافته خوشحال نشدند و چه بسا هنگامی که دیدند دو فرد ایرانی که نماینده این فیلم در اسکار بودند از بزرگترین شخصیت‌های علمی جهان هستند، بر ناراحتی‌شان نیز افزون شده باشد.

البته حق هم دارند! چرا که خواندن بیانیه فرهادی توسط انوشه انصاری، که به عنوان یک ایرانی، اولین زن مسلمان فضانورد نیز هست، هر کسی را که سال‌ها تا توانستنه علیه ایران تبلیغ کرده، دچار یاس فلسفی می‌کند!

خیلی‌هایی که دم‌دم‌های صبحِ دوشنبه نهم اسفند، از تلویزیون همسایه خود مراسم اسکار را دنبال می‌کردند، وقتی نام اصغر فرهادی و فیلم او را به عنوان برنده اسکار شنیدند، شعر مولانا زبانِ حال آنها نیز شد.

چرا که حُسن میهنشان را نه خود، که این بار «دیگران»ی داشتند به گوش جهانیان می‌رساندند که دولتمردان‌شان مدت زمانی است با مردم این سرزمین خوب تا نمی‌کنند.

خیلی‌ها با شنیدن این خبر مسرت‌بخش، نفسی به راحتی کشیدند که حالا دیگر می‌توانند به سرزمینشان افتخار کنند بدون اینکه بیم این را داشته باشند که «دیگران»ی باز بخواهند آنها را به نژادپرستی متهم کنند!

سال‌هاست که تا دهن گشودیم و صحبت از فرهنگ و تمدن پر افتخار ایران‌زمین کردیم، عده‌ای در خارج از مرزهای این سرزمین، فیلم‌هایی همچون «آرگو» و «300» علیه‌مان ساختند و در داخل نیز عده‌ای به «باستان گرایی»، «تاریخ‌پرستی»، «نژادپرستی» و مواردی از این دست متهم‌مان کردند!

 اینکه حالا یک اثر هنری از ایران با کم‌ترین کمک نهادهای دولتی، بر قله معتبرترین عرصه هنر و سینمای جهان می‌ایستد، جز این است که هنر و فرهنگ، ریشه در تاریخ پر شُکوه این مرز و بوم و مردمانش دارد؟!

کشورهای بسیاری در جهان هستند که در سال‌های اخیر مبالغ هنگفتی را در عرصه‌های گوناگون فرهنگی و هنری هزینه کرده‌اند تا تنها نامی از آنها در این عرصه‌ها شنیده شود اما تاکنون به موفقیت چندانی دست نیافته‌اند.

 انصافاً چه میزان از موفقیت امروزِ سینمای ایران با فیلم فروشنده، در بالاترین عرصه سینمای جهان را می‌توان مثلاً به خاطر حمایت‌های نهادهای فرهنگی و هنری کشور دانست؟!

در پاسخ به این سوال، همین بس که به یاد آوریم وقتی از وزیر ارشاد سال های 72 تا 76پرسیدند آخرین فیلمی که دیده‌ چه بوده  پاسخ داد خوشبختانه بعد از اتمام مسئولیتم در وزارت ارشاد، ناچار به تماشای هیچ فیلمی نیستم! اینجاست که باید گفت: تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!

پس حق داریم بگوییم امثال اصغر فرهادی که حالا، تجلی هنر و فرهنگ ایران در جهان می‌شوند پیش و بیش از هر چیز، به خاطر این است که هنر و فرهنگ، ریشه در تاریخ و تمدن با شُکوه این سرزمین دارد. امروز، یک بارِ دیگر، دنیا به عظمت فرهنگ و هنرِ ملت و سرزمین ایران پِی بُرد.

 حالا دیگر برای اثبات فرهنگ و تمدنِ ستودنی این مُلک، لازم نیست صفحات تاریخ را ورق بزنیم و فقط به گذشته های دور خود ببالیم.

حالا که کارگردان محجوب ایرانی، اصغر خانِ فرهادی، بزرگترین جایزه سینمایی جهان را از آنِ خود کرده است، وقتش است یک بارِ دیگر با افتخار سرمان را بالا بگیریم و بگوییم:

فرهادیِ سینمای ایران، ادامه‌ سعدی، حافظ، مولانا و بسیاری از بزرگان هنر و فرهنگی است که ریشه در تمدن و تاریخ با شُکوه ایران‌زمین دارند؛ که بدون توجه به کوته‌نظرانی که هنری جزی تکفیرِ هنر ندارند، بی سر و صدا کار خود را می‌کنند و با هنرآفرینی خود برای ایران و ایرانی افتخار می‌آفرینند...