صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۱۰۴۰۱۹۹
تعداد نظرات: ۱۲ نظر
تاریخ انتشار: ۰۸:۲۵ - ۰۸ اسفند ۱۴۰۳ - 26 February 2025
باب دوم حکایت پنجم

با سعدی در گلستان : به یک ناتراشیده در مجلسی / برنجد دلِ هوشمندان بسی (+صدا)

یکی زآن میان گفت: از این سخن که شنیدی دل تنگ مدار که در این روزها دزدی به صورت درویشان برآمده، خود را در سِلْکِ صحبتِ ما منتظم کرد.

این حکایت را با خوانش مهرداد خدیر این‌جا بشنوید

عصر ایران ــ تنی چند از روندگان متّفقِ سیاحت بودند و شریکِ رنج و راحت. خواستم تا مُرافقت کنم، موافقت نکردند. گفتم: این از کرمِ اخلاق بزرگان بَدیع است روی از مصاحبتِ مسکینان تافتن و فایده و برکت دریغ داشتن، که من در نفْسِ خویش این قدرت و سرعت می‌شناسم که در خدمتِ مردان یارِ شاطر باشم نه بارِ خاطر.

اِنْ لَمْ اَکُنْ راکِبَ الْمَواشی
اَسْعیٰ لَکُمْ حامِلَ الْغَواشی

یکی زآن میان گفت: از این سخن که شنیدی دل تنگ مدار که در این روزها دزدی به صورت درویشان برآمده، خود را در سِلْکِ صحبتِ ما منتظم کرد.

چه دانند مردم که در خانه کیست؟
نویسنده داند که در نامه چیست

و از آنجا که سلامت حالِ درویشان است، گمانِ فضولش نبردند و به یاری قبولش کردند.

صورتِ حالِ عارفان دلق است
این قدر بس، چو روی در خلق است

در عمل کوش و هرچه خواهی پوش
تاج بر سر نه و عَلَم بر دوش

در قَژاکند مرد باید بود
بر مخنّث سلاحِ جنگ چه سود؟

روزی تا به شب رفته بودیم و شبانگه به پایِ حصار خفته که دزدِ بی‌توفیق ابریقِ رفیق برداشت که به طهارت می‌رود و به غارت می‌رفت.

پارسا بین که خرقه در بر کرد

جامهٔ کعبه را جُلِ خر کرد

چندان که از نظرِ درویشان غایب شد، به بُرجی بر رفت و دُرجی بدزدید. تا روز روشن شد، آن تاریک، مبلغی راه رفته بود و رفیقانِ بی‌گناه خفته. بامدادان همه را به قلعه درآوردند و بزدند و به زندان کردند. از آن تاریخ، ترکِ صحبت گفتیم و طریقِ عزلت گرفتیم.

وَالسَّلامَةُ فی الْوَحْدَةِ

چو از قومی یکی، بی‌دانشی کرد
نه کِه را منزلت ماند نه مِه را

شنیدستی که گاوی در علف‌خوار
بیالاید همه گاوانِ ده را

گفتم: سپاس و منّت خدای را، عَزَّوَجَلَّ، که از برکتِ درویشان محروم نماندم، گرچه به‌صورت از صحبت وَحید افتادم. بدین حکایت که گفتی مُسْتَفیذ گشتم و امثالِ مرا همه عمر این نصیحت به کار آید.

به یک ناتراشیده در مجلسی
برنجد دلِ هوشمندان بسی

اگر برکه‌ای پر کنند از گلاب
سگی در وی افتد کند مَنْجَلاب

 

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۱۲
در انتظار بررسی: ۷
غیر قابل انتشار: ۰
محمدرضا احمدی
۱۱:۰۴ - ۱۴۰۳/۱۲/۱۰
بسیار لذت بردم از این سخنان احسنت بر شما ، باز هم از سعدی منتشر کنید
موسی الرضا چوپانی
۱۱:۰۲ - ۱۴۰۳/۱۲/۱۰
سعدی علیه الرحمه هفتصدسال پیش به باوربزرگان چونان که گویی به زبان امروز نوشته است .سهل وممتنع که اموزنده است برای هم اهل فن وهم عموم ونیز هیچ گاه از ارزشش باوجودگذرزمان کاسته نشده چه بسا هرروز به ارزش ان افزوده شده
ناشناس
۱۵:۴۷ - ۱۴۰۳/۱۲/۰۹
چرا نظرات را نشان نمی دهید. تنها بخش ادبی، با این اظهار نظرها جالب و خواندنی می شود.
ناشناس
۰۹:۱۰ - ۱۴۰۳/۱۲/۰۹
خیلی ممنون
بیژن
۲۳:۵۶ - ۱۴۰۳/۱۲/۰۸
از اینکه شجره های شاعرین و .....در این بخش انجام میدین کمال تشکر را دارم مخصوص پیامبر سخن . ادیب ادیبان . استادسخن . معلم کاملا مطلق . منطق الشاعر . نظمدان بینظیر . سخنور درس و اخلاق وووووو..... سعدی بزرگ را منظور است به به
ناشناس
۱۹:۵۵ - ۱۴۰۳/۱۲/۰۸
واقعا رحمت الله علیه،چقدر پر مفهموم ودلنشین
امیر
۱۹:۰۰ - ۱۴۰۳/۱۲/۰۸
درود بر شما با این حکایات لختی با خواندنش حال مان خوب میشود در این ناخوش احوالی روزگار سخت خسته نباشید .
ناشناس
۱۶:۰۰ - ۱۴۰۳/۱۲/۰۸
بسیار عالی
ناشناس
۱۳:۲۰ - ۱۴۰۳/۱۲/۰۸
اشعارسعدی به روز است وبرای همه زمانهاکاربرددارد، بسیارعالی .باتشکرازجناب خدیر
جلال
۱۲:۳۷ - ۱۴۰۳/۱۲/۰۸
سلام مهرداد جان
دست مريزاد
اگر درست یادم باشد در کلیات سعدی تصحیح فروغی در بیت زیر به جای خانه، کلمه جامه درج است. جامه از نظر مفهومی خوش می نشیند تا خانه.
چه دانند مردم که در خانه کیست؟
نویسنده داند که در نامه چیست
محمد
۱۲:۳۴ - ۱۴۰۳/۱۲/۰۸
ممنون. خیلی زیبا و عالی
نوری
۰۸:۳۴ - ۱۴۰۳/۱۲/۰۸
رحمت الله علیه.واقعا درادبیات وحکمت اعجوبه بودوبی نظیر
تعداد کاراکترهای مجاز:1200