عصر ایران/ سواد زندگی؛ مریم طرزی- احساس گناه پس از فریاد زدن سر بچه ها خیلی والدین را می آزارد و حقیقتا سنگیناست. اما خبر خوب این است که میتوانید آن را مهار کنید و تغییر دهید. با آگاهی، همدلی و تمرین مداوم، کاملاً ممکن است که به سمت فرزندپروری آرامتر و مثمرثمرترحرکت کنید.
در این مقاله، بررسی خواهیم کرد که چرا فریاد زدن اتفاق میافتد، تأثیرات آن بر کودکان چگونه است و از همه مهمتر، چگونه با جایگزینهای عملی و مبتنی بر تحقیق، جلوی فریاد زدن سر فرزندانتان را بگیرید. به خواندن ادامه دهید!
فریاد زدن اغلب ناشی از ترکیبی از ناامیدی، خستگی و احساس شنیده نشدن است. شاید فرزندتان از گوش دادن امتناع میکند، یا شاید شما غرق در مسئولیتهای زندگی هستید. استرس، کمخوابی و فشارهای شخصی میتوانند چالشهای روزمره را به فورانهای عاطفی تبدیل کنند.
مشکل چیست؟ فریاد زدن میتواند به یک الگو تبدیل شود. شما از کوره در میروید، احساس گناه میکنید، قول میدهید که بهتر عمل کنید - اما روز بعد دوباره عصبانی میشوید.
درک محرکهای شخصی شما اولین قدم به سوی تغییر بلندمدت است. در حالی که فریاد زدن ممکن است باعث شود در کوتاهمدت تسلیم شوید، اما به ریشه مشکل نمیپردازد - و میتواند به طور جدی به رابطه شما با فرزندتان آسیب برساند.
اگر به این فکر کردهاید که چگونه در حین مدیریت احساسات خود، مادر بهتری باشید، این کار با شکستن این چرخه و انتخاب ارتباط به جای کنترل شروع میشود.
فریاد زدن بر سلامت عاطفی بچه ها تأثیر بدی میگذارد. فریاد زدن میتواند باعث شود کودکان احساس اضطراب، ناامنی یا حتی رنجش کنند. برخی از کودکان ممکن است گوشهگیر شوند، برخی دیگر پرخاشگرتر عمل میکنند و احساساتی را که شاهد بودهاند، منعکس میکنند.
هر چه بیشتر فریاد بزنید، این امر تأثیر منفی بیشتری بر عزت نفس فرزندتان خواهد گذاشت و باعث میشود که او باور کند که «بد» یا «بیش از حد بد» است، طوری که شما نمیتوانید با او کنار بیایید.
همانطور که قبلاً اشاره کردیم، فریاد زدن میتواند مشکل اطاعت شما را همین الان حل کند، اما در دراز مدت چیزی جز ترس به کودک یاد نمیدهد. وقتی فرزندتان کاری را فقط از ترس فریاد زدن یا تنبیه شدن انجام میدهد یا نمیدهد، درک واقعی از دلیل اشتباه بودن آن پیدا نمیکند و مطمئناً به قوانین احترام نمیگذارد.
کودکان برای اعتماد به شما باید از نظر احساسی احساس امنیت کنند. وقتی فریاد زدن به یک هنجار تبدیل میشود، ممکن است برای آنها غیرقابل پیشبینی یا ناامن به نظر برسید.
این امر ارتباط را از بین میبرد و مراجعه به شما را در مواقع ضروری برای آنها دشوارتر میکند.
دلبستگی ایمن در محیطهای آرام و پایدار رشد میکند - نه محیطهای مبتنی بر ترس.
شروع به توجه به نقاط استرس قابل پیشبینی خود کنید. شاید به خاطر آشفتگیهای بعد از مدرسه یا مقاومت قبل از خواب باشد؟ محرکهای خود را بشناسید، سپس برنامهریزی کنید که به جای آن چه کاری انجام دهید، مانند مکث برای نفس کشیدن یا دور شدن به مدت یک دقیقه.
وقتی احساس میکنید خشم در حال شکلگیری است، پنج ثانیه مکث کنید. به آرامی نفس بکشید - این به شما کمک میکند تا به جای عصبانیت، آرام بمانید.
قبل از واکنش نشان دادن و افتادن در الگوهای قدیمی، صبر کردن را تمرین کنید. این به شما کمک میکند تا متوجه شوید چه کاری انجام میدهید و یک عادت سالمتر ایجاد کنید.
دکمه مکث شخصی خود را پیدا کنید: میتواند سه نفس عمیق، شمارش آرام تا ده یا نام بردن چیزهایی با رنگهای مختلف در اتاق باشد.
میتوانید برخی از تکنیکهای خودآرامبخش را در گوگل جستجو کنید تا در لحظهای که کنترل خود را از دست میدهید، از آنها استفاده کنید.
برخی از والدین داشتن یک یادآوری بصری، مانند یک یادداشت چسبان روی یخچال، را برای ترغیب آنها به آرامش در لحظات بحرانی مفید میدانند.
بچهها اغلب به این دلیل که احساس میکنند اشتباه فهمیده شدهاند، رفتار میکنند. به جای اینکه فوراً آنها را اصلاح کنید، سعی کنید بگویید: «میبینم که ناراحت هستی.» میشه بهم بگی چی شده؟» اعتبار بخشیدن به احساساتشون، کشمکشهای قدرت رو کاهش میده، احتمال همکاری رو بیشتر میکنه و بلوغ عاطفی شما رو به عنوان والدین نشون میده.
صدای آهسته و یکنواخت میتونه مؤثرتر از فریاد زدن باشه. به جای «همین الان بدو!» سعی کنید «لطفاً قدم بزن. دویدن امن نیست». این کار باعث میشه ارتباط محترمانه باشه و در عین حال مرزها رو تعیین کنید.
بچهها با قابل پیشبینی بودن رشد میکنن. قوانین رو از قبل توضیح بدید و با عواقب منصفانه و منطقی دنبالش کنید.
به جای فریاد زدن وقتی کارها رو فراموش میکنن، سعی کنید «اگر اسباببازیها تا شام سر جاشون نباشن، فردا دیگه مجاز به استفاده ازشون نیست».
بچهها با تماشای شما یاد میگیرن. وقتی با آرامش استرس رو مدیریت میکنید، این مهارتها رو جذب میکنن. روند کار خودتون رو روایت کنید: «من احساس ناامیدی میکنم، بنابراین میخوام یه کم استراحت کنم و وقتی آروم شدم برمیگردم.»
یک عذرخواهی صادقانه و بدون بهانه میتواند ثابت کند که شما در قبال اشتباه خود احساس مسئولیت میکنید.
سعی کنید: «من قبلاً از کوره در رفتم و متاسفم. حتی وقتی ناراحت هستم، فریاد زدن اشکالی ندارد. این به فرزندتان نشان میدهد که همه اشتباه میکنند، اما ما میتوانیم مسئولیت را بپذیریم و رشد کنیم. از تضعیف عذرخواهی خود با عباراتی مانند «اما تو نباید این کار را میکردی...» خودداری کنید. در عوض، روی اعمال خود تمرکز کنید، نه روی اعمال آنها.
پس از درگیری، از طریق محبت فیزیکی (اگر آنها پذیرای آن هستند) یا یک فعالیت آرام با هم، مانند خواندن یا نقاشی، دوباره ارتباط برقرار کنید. اطمینانبخشی کلامی نیز کمک میکند: «مهم نیست چه اتفاقی بیفتد، من تو را دوست دارم. بیا از نو شروع کنیم». ثابت قدم بودن در این اصلاحات، اعتماد آنها را به این که رابطه شما میتواند حتی از لحظات سخت عبور کند، تقویت میکند و به آنها نشان میدهد که شما آنها را بدون قید و شرط دوست خواهید داشت.
از این لحظه برای بحث در مورد راههای سالمتر برای مقابله با ناامیدی استفاده کنید: «دفعه بعد، سعی میکنم به جای فریاد زدن نفس عمیق بکشم. چه چیزی به شما کمک میکند آرام شوید؟» وقتی آنها را در یافتن راهحلها مشارکت میدهید، به اصلاح لحظه کمک میکند و به آنها میآموزد که چگونه احساسات بزرگ را مدیریت کنند.
یک دفترچه یادداشت ساده از زمان و دلیل وقوع فریادها داشته باشید. عوامل محرکی مانند صبحهای پرکار، گرسنگی، کمبود خواب مناسب و واکنشهای فرزندتان را یادداشت کنید. به زودی، شروع به دیدن الگوها خواهید کرد - بنابراین میتوانید قبل از وقوع، جلوی عصبانیتها را بگیرید.
ما زمانی بهترین عملکرد را در نقش والدین داریم که مخازن انرژی خودمان خالی نباشد. حتی تنظیم مجددهای کوچک نیز تفاوت ایجاد میکنند.
اقدامات کوچک برای تجدید قوا را در اولویت قرار دهید - یک پیادهروی ۱۰ دقیقهای، یک برنامه ذهنآگاهی یا واگذاری وظایف. وقتی استرس کمتری دارید، صبور ماندن آسانتر میشود و فریاد زدن کمتر خودکار به نظر میرسد.
تغییر عاداتی که مدت زیادی با شما ماندهاند دشوار است، اما کمک گرفتن میتواند آن را آسانتر کند.
به یک گروه حمایت از والدین بپیوندید که در آن میتوانید تجربیات و نکات زندگی واقعی را در مورد چگونگی سازگاری بیشتر در تنظیم احساسات و شیوههای فرزندپروری خود به اشتراک بگذارید.
گاهی اوقات، توصیههای عمومی با پویایی منحصر به فرد یک خانواده مطابقت ندارند.
یک مربی فرزندپروری به شما کمک میکند تا دلایل واقعی واکنشهای خود را کشف کنید و استراتژیهایی را متناسب با شخصیت فرزندتان و سبک فرزندپروری خود تنظیم کنید.
یک جلسه متمرکز میتواند گامهای روشن و عملی در مورد چگونگی تمرین یک رفتار فرزندپروری سالمتر به شما ارائه دهد.
فردا به عنوان آرامترین نسخه از خودتان از خواب بیدار نخواهید شد. اما اگر مایل به انجام کار هستید، نفسی بکشید و دوباره امتحان کنید - شما در حال رشد هستید.
اگر به دنبال حمایت عمیقتر هستید، مربیان میرانا میتوانند کمک کنند. چه به استراتژیهایی برای تنظیم عاطفی، مرزهای فرزندپروری یا فقط یک صدای آرام در گوشه خود نیاز داشته باشید، ما اینجا هستیم.
امروز شروع کنید و اولین قدم را به سمت فرزندپروری آرامتر با میرانا بردارید.
والدین اغلب به دلیل تجمع استرس، خستگی و احساس غرق شدن یا شنیده نشدن، فریاد میزنند. محرکهای رایج شامل کمبود خواب، فشار عاطفی بیش از حد و ناامیدی در زمانی که کودکان به حرفهای شما گوش نمیدهند، میشود. فریاد زدن زمانی که این احساسات مدیریت نشوند یا ابزارهای ارتباطی سالمتری در دسترس نباشند، به یک عادت تبدیل میشود.
برای جلوگیری از سختگیری بر فرزندتان، با تمرین همدلی و تنظیم احساسات شروع کنید. بر درک دیدگاه فرزندتان تمرکز کنید، قبل از واکنش مکث کنید و انتقاد را با ارتباط جایگزین کنید. مرزهای واضح و محترمانهای تعیین کنید و به خودتان یادآوری کنید که فرزندتان هنوز در حال یادگیری نحوه مدیریت احساسات شدید است.
برای جبران پس از فریاد زدن، صادقانه و بدون سرزنش کودک عذرخواهی کنید. چیزی شبیه به این بگویید: "متاسفم که فریاد زدم. درست نبود و من دارم روی آرام ماندن کار میکنم." با محبت یا زمانهای خلوت با هم ارتباط برقرار کنید و در مورد راههای بهتر برای مدیریت احساسات شدید در آینده صحبت کنید.
کانال تلگرامی سواد زندگی: savadzendegi@