عصر ایران - برخی توانایی های جانوران چنان غیرعادی هستند که علم هنوز نمی تواند نحوه عملکرد آن ها را توضیح دهد. این ها رفتارهای واقعی و مستندی هستند که همچنان باعث شگفتی محققان می شوند. حتی با وجود ابزارهای پیشرفته و مطالعات دقیق، اغلب تصویر کاملی از این پدیده ها در دست نیست.
این توانایی های توجیه ناپذیر، تفکر ما درباره غریزه، هوش و تکامل را به چالش می کشند. آن ها به ما یادآوری می کنند که طبیعت هنوز رازهای بسیاری در دل دارد و هر سوالی، دست کم هنوز، پاسخی ندارد.
مارماهی های الکتریکی فراتر از صرفا فلج کردن طعمه، می توانند پالس های رگباری سریعی ساطع کنند که به نظر می رسد چندین موجود را به طور هم زمان تحت کنترل قرار می دهند. مطالعات اخیر نشان می دهد که آن ها ممکن است میدان های هماهنگ شده ای ایجاد کنند که سیستم عصبی را در یک ناحیه کوچک مختل می کند. روش دقیق هماهنگ سازی این کنترل الکتریکی، به ویژه زمانی که چندین هدف هم زمان کنترل می شوند، همچنان نامشخص است.
گونه توریتوپسیس دوهرنی (Turritopsis dohrnii) فقط عمر طولانی ندارد، بلکه می تواند به مرحله نابالغی خود بازگردد و دوباره زندگی را از نو شروع کند. این فرآیند شبیه به تمایز متقابل است که در آن سلول ها هویت خود را تغییر می دهند، اما محرک پشت این دگرگونی بیولوژیکی هنوز مشخص نیست. برخی گمان می کنند که استرس در این امر نقش دارد، اما اینکه دقیقا چه چیزی جرقه آن را می زند، یک نقطه کور در تحقیقات مربوط به پیری است.
کبوترهای نامه بر صدها کیلومتر دورتر در مناطق ناشناخته رها شده اند و باز هم موفق شده اند به خانه بازگردند. آن ها ممکن است از خورشید، میدان های مغناطیسی یا حتی رد پاهای بویایی استفاده کنند. اما وقتی نشانه های آشنا ناپدید می شوند، توانایی آن ها برای بازگشت به مسیر و جهت یابی مجدد بدون نقاط مرجع شناخته شده، همچنان یک معمای علمی است.
این پرنده استرالیایی فقط صدای گونه های دیگر را تقلید نمی کند؛ بلکه صداهای مصنوعی مانند شاتر دوربین و ابزارهای برقی را نیز تقلید می کند. اگرچه آناتومی این پرنده می تواند دامنه تولید صدا را توضیح دهد، اما دلیل تقلید صداهای ساخته دست بشر در زیستگاه های دورافتاده هنوز حل نشده باقی مانده است. مکانیسم یادگیری و هدف این رفتار همچنان مورد بحث است.
اکسولوتل ها یا سمندرهای مکزیکی می توانند اندام های از دست رفته و حتی بخش هایی از سیستم عصبی مرکزی خود را به طور کامل بازسازی کنند. این شامل بافت های پیچیده ای مانند نخاع و بخش هایی از مغز می شود. در حالی که دانشمندان مراحل بازسازی را مشاهده کرده اند، مسیرهای پیام رسانی که این سطح از بازسازی آناتومیک را هدایت می کنند، هنوز به طور کامل درک نشده اند.
دلفین ها، هم در طبیعت و هم در محیط های تحت نظارت، حباب های دایره ای شکلی در زیر آب ایجاد کرده و با حرکات هماهنگ با آن ها تعامل می کنند. این رفتار نشانه هایی از بازی اجتماعی و کنترل حرکتی دقیق دارد، اما کارکرد تکاملی آن ناشناخته است. تا به امروز در مطالعات، هیچ پیوند مستقیمی بین این رفتار با بقا، تولیدمثل یا ارتباطات ثابت نشده است.
با وجود اینکه گونه های کاملا متفاوتی از پرندگان جوجه های کوکو را بزرگ می کنند، آن ها به نحوی بعدا در مسیرهای خاص گونه خود مهاجرت می کنند. هیچ کوکوی بالغی در اطراف نیست تا این مسیر را به آن ها آموزش دهد. این راهنمایی باید درونی و احتمالا ژنتیکی باشد، اما اینکه چگونه چنین نقشه های دقیقی ذخیره و بازیابی می شوند، هنوز یکی از مجهولات بزرگ در تحقیقات رفتارشناسی پرندگان است.
گاهی کل گله های نهنگ ها در کنار هم در ساحل گرفتار می شوند، در حالی که اغلب هیچ نشانی از بیماری یا آسیب ندارند. نظریه ها به اختلال در ردیاب صوتی (سونار)، ناهنجاری های مغناطیسی یا حتی سموم اشاره می کنند. با این حال، به گل نشستن نهنگ ها در مناطقی بدون دخالت انسان نیز رخ می دهد و عدم هماهنگی در موارد مختلف باعث شده کارشناسان بدون یک نظریه قابل اعتماد باقی بمانند.
وقتی کلاغی می میرد، کلاغ های دیگر اغلب دور لاشه جمع می شوند و گاهی تا ساعت ها غارغار می کنند. محققان این موضوع را به یادگیری درباره مناطق خطر پیوند داده اند، اما تکرار این رفتار اجتماعی در جمعیت های مختلف کلاغ ها، به یک نقش عاطفی یا اجتماعی عمیق تر اشاره دارد که علم هنوز موفق به ردیابی دقیق آن نشده است.
میگوی مانتیسی با داشتن 16 نوع گیرنده نوری، نوری را فراتر از ادراک انسان، از جمله طول موج های قطبی شده و فرابنفش، تشخیص می دهد. آنچه دانشمندان هنوز درک نمی کنند این است که مغز این حیوان چگونه این حجم از ورودی بصری را پردازش می کند. پیچیدگی این سیستم کاربردهایی فراتر از شکار ساده یا ارتباط را نشان می دهد، اما هنوز مدل کاملی برای آن وجود ندارد.
میگو تپانچه ای چنگال خود را چنان سریع می بندد که حباب های حفره زایی ایجاد می کند و موج های شوک حاصل از آن حرارتی بیشتر از سطح خورشید تولید کرده و طعمه را فورا بیهوش می کند.
پلاتی پوس ها (نوک اردکی) سیگنال های الکتریکی طعمه را در آب با استفاده از نوک خود تشخیص می دهند؛ حسی که انسان ها به سختی می توانند آن را شبیه سازی کنند.
تاردیگریدها (خرس آبی) در برابر گرمای جوشان، سرمای منجمدکننده، تابش های رادیواکتیو و حتی خلاء فضا مقاومت می کنند و مرزهای بیولوژیکی شناخته شده حیات را به چالش می کشند.
این ماهی به حشرات در میان زمین و هوا از فاصله چند فوتی ضربه می زند و انکسار نور در آب را برای دقت در نشانه گیری تنظیم می کند؛ دقتی که حتی با مهندسی مدرن انسانی نیز بی رقیب است.
سوسک های بمب افکن اسپری شیمیایی جوشانی را با کنترل دقیق دما به بیرون پرتاب می کنند؛ یک آزمایشگاه شیمی طبیعی که فراتر از بازسازی های انسانی است.
اژدهای کومودو گازهای سمی و آلوده به باکتری می گیرد که باعث از پا درآمدن طعمه می شود؛ یک مکانیسم طبیعی که بیولوژی را به روش هایی ترکیب می کند که هنوز تحت مطالعه هستند.