صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۱۱۲۷۳۹۱
تاریخ انتشار: ۱۴:۲۸ - ۰۶ دی ۱۴۰۴ - 27 December 2025

محسن امیریوسفی برای درگذشت شیرین یزدانبخش: نتوانست بازی خودش را در کنار بهروز وثوقی ببیند

محسن امیریوسفی کارگردان سینما برای درگذشت زنده یاد شیرین یزدانبخش بازیگر فیلم «آشغالهای دوست داشتنی» یادداشتی منتشر کرد.

عصر ایران ؛ محسن امیریوسفی - سال ۱۳۹۱ وقتی از بیمارستان مرخص شدم، شیرین جون یزدانبخش بهم خندید و گفت: آخه مرد به این بزرگی بخاطر گرفتن یک پروانه ساخت سکته میکنه؟! این جمله انگیزشی برای شروع سریع فیلمبرداری «آشغالهای دوست داشتنی» کافی بود.    

چند وقت بعد، سرصحنه فیلمبرداری در ساعت دو صبح و بعد از یک سکانس طولانی، خسته و کوفته برگشت و بهم نگاه کرد و گفت: تو رو خدا تو فیلم بعدیت آدم بیاور! همه خندیدند و من فکر کردم متلک گفت ولی وقتی تو مونیتور دیدم شیرین جون چطور جلوی چهارتا قاب عکس خالی و بدون حضور هیچ بازیگری، همزمان احساسات مادری و همسری و خواهری را چقدر خوب اجرا کرده فهمیدم چه فشاری را تحمل میکنه.

یکبار هم گفت: من مادر چه خونواده عجیب غریبی هستم که همه مُردند ولی هنوز با هم دعوا دارند! یک پسرم مهاجرت کرده، یکی هم شهید شده، برادرمم اعدام کردند و شوهرمم شاه‌دوسته! ولی من چی‌ام؟! منم خواستم یک نکته با ژست کارگردانانه بگم که فرصت نداد و گفت: من فقط مادر این خونواده‌ام و باید حواسم به همه‌شون باشه!   

مادرم وقتی فیلم را تو خونه دید گفت: آخی این خانم چقدر شبیه مادربزرگته! ولی من هیچوقت این راز را به شیرین جون نگفته بودم.    

بعد که فیلم توقیف شد، تماس گرفت و گفت مادرجون تو جشنواره فجرشون هم نمیگذارند بره؟ و گفتم که حتی نگذاشتند هیات انتخاب فیلم را ببینه! و این ماجرای توقیف و ثبت نام اعتراضی در جشنواره شش سال طول کشید ولی شیرین جون هر چند ماه یکبار تماس می‌گرفت و می‌گفت: مادرجون غصه نخوریا یکوقت دوباره سکته میکنی! بالاخره اکران میشه! چند بار می‌خواستم فیلم را نشونش بدهم که می‌گفت: روی پرده سینما می‌بینم! و نمی‌دونست با همین چند کلمه انگیزشی شش سال بهم امید داد که پیگیر اکرانش باشم.

یکبارم گفت: راستش رو بگو، [آقای] کیارستمی واقعا از بازیم خوشش اومد؟ گفتم: بله گفتند بازیت خیلی عالی بود، ولی نگفتم که گفت: بازیش اونقدر عالیه که هیچوقت دیده نمیشه!

سال ۹۷ هم وقتی بالاخره فیلم‌مون تو بدترین زمان یعنی آخر بهمن ماه اکران شد توی سالن جلوی جمعیت با خنده گفت: والا چیزی از این فیلم یادم نیست، چون شش سال گذشته!  

سال ۹۸ هم با هیجان زنگ زد و گفت: واقعا یک نسخه دیگه هم از این فیلم‌مون ساخته بودی؟! راسته که [آقای] بهروز وثوقی توش بازی کرده؟ گفتم: آره، این نسخه طولانی‌تره و تدوینش هم فرق میکنه. اسمش هم گذاشتم «آشغالهای دوست داشتنی اصل» گفت: خوبه، مثل گز کرمانی اصل! ولی مادرجون غصه نخوری که اکرانش نکردند یکوقت دوباره سکته میکنی! گفتم: شیرین جون کسی این نسخه را ندیده ولی شما ببینش که چطور جلوی بهروز وثوقی بازی کردی؟ گفت: واه، آبروم جلوی آقای وثوقی میره! ولی ایشالا اینم روی پرده سینما می‌بینم! گفتم: فکر نکنم اینا خیلی عصبانی‌تر شدند! گفت: اگه توئی که پوستشون را میکنی و با سماجت اکرانش میکنی!

ولی شیرین جون، من بعد از شش سال نتونستم «آشغالهای دوست داشتنی اصل» را از توقیف در بیاورم و اکرانش کنم و شما هم هیچوقت نتونستی این نسخه با بازی آقای بهروز وثوقی را روی پرده سینما ببینی! باور کن همه تلاشم را کردم. شرمنده‌ام، روحت شاد مادر بزرگ!

محسن امیریوسفی
6 دی ماه 1404

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200