عصر ایران؛ داریوش صارمی- آقای دکتر پزشکیان در سخنرانی اخیر خود در مجلس شورای اسلامی در مضمونی مشابه اظهار داشت نظرسنجیها نشان داده مردم از ما راضی نیستند و هر کسی که نمیتواند برای مردم کاری کند باید برود. سؤال این است که چرا مردم راضی نیستند؟ برای پاسخ باید بررسی شود که چه توقعاتی بوده و چرا اکنون ناراضی اند؟
کاهش تورم و بهبود شرایط اقتصادی، حل و فصل مشکلات بینالمللی و دور کردن سایه جنگ از کشور، رفع فیلترینگ و کاهش فشارهای اجتماعی بر اقشار مختلف از جمله زنان، روشنفکران و سایر اقلیتها از جمله توقعات طرفداران ایشان بوده است.
بررسی عملکرد یک ساله دولت نشان میدهد دولت توفیقاتی در حوزه رفع فیلتر از اینترنت داشته و انتظار میرود این دستاوردها بیشتر از قبل شود. در حوزههای اجتماعی و به ویژه برخورداری زنان از آزادیهای بیشتر، منصفانه باید گفت رییس جمهور محترم توانسته شجاعانه به نفع عموم مردم ایستادگی کنند.
با این حال در عرصه اقتصادی به دلایل خارج از بحث این نوشته تورم موجود به مراتب بیشتر از تورم یک ساله آخر دولت قبل است به طوری که تورم نقطه به نقطه از حدود 28 درصد به 48 درصد و بیشتر رسیده است و اگر دولت نتواند روند افزایش نقدینگی را کنترل و تامین ارز مورد نیاز کالاهای اساسی را انجام دهد، بروز ابرتورم شاید از همه زمانها به کشور نزدیک تر باشد.
فقط طی دو هفته اخیر نرخ دلار و سکه آرامش روانی مردم را به کلی بر هم زده است. به ویژه که ناظرین هیچ عکسالعملی از مقامات نمیبینند جز تهدید اخیر رییس مجلس و جلسه بعد از آن که به گفته یک نماینده بیحاصل بود و همین موضوع برجو نااطمینانی از شرایط آتی بیشتر دامن میزند.
موضوع تورم در خوراکیها که نیاز روزمره و اولیه خانوارهاست اسف بارتر و علیحده است. در این بخش تورم بالای 70 درصد است و برخی اقلام مانند برنج تنها در یک سال شاهد افزایش قیمت تا سه برابر سال قبل بوده است.
تغییراتی در قیمت خوراکی ها اتفاق افتاده که به هیج وجه مردم انتظار آن را نداشتند. چراکه دولتها عموما هر اتفاقی در سایر حوزههای اقتصادی مانند دلار، طلا و ملک می افتاد، تمام تلاش خود را میکردند تا حوزه خوراکیها کمترین نوسان را داشته باشد ولی متاسفانه در این دولت خلاف این رویه عمل شد و اتفاقا دولت بیشترین تغییرات قیمتها را در این دسته از کالاها انجام داد که ناشی از اهمال در تدمین ارز کالاهای اساسی در اثر غلبه این تفکر غلط بود که تأمین ارز کالاهای اساسی باعث اتلاف منابع می گردد و ما به عنوان دولت ضرورتی ندارد که قیمت کالاهای اساسی را به صورت کلی با ثبات نگاه داریم بلکه کافی است از طریق کالابرگ سه دهک پایین را مورد حمایت قرار دهیم
متاسفانه به این واقعیت توجه نشد که فقر در کشور ما عمومیت پیدا کرده و تقریبا به غیر از یک یا دو دهک در کشور، 80 درصد مردم ایران تحت فشار تامین مخارج زندگی خود هستند. وضعیت صدکهای درآمدی کشور نیز این واقعیت را تایید میکند.
این اهمال در شرایطی بود که دولت از صندوق توسعه ملی برداشتهای هنگفتی داشت و میتوانست تامین کالاهای اساسی را با کمک آن انجام دهد ولی ترجیح داد آنها را تبدیل به ریال کرده و به طرحهای عمرانی کم فایده و بیثمر تزریق کند.
البته قاچاق کالاهای اساسی و رانت خواری و فساد ممکن است در سیستم باشد ولی وجود این معضلات مربوط به دولت و بدنه آن است ومردم نباید بهای فساد در بدنه دولت را بپردازند. ضمن آنکه دولت میتوانست به صورت تدریجی فاصله قیمتی ارز کالای اساسی را از ارز بازار آزاد کاهش دهد.
باید توجه کرد فاصله ارز کالاهای دولتی از ارز بازار آزاد نیز مشکل دولت است که پول چاپ کرده و به بازار تزریق میکند و دوباره این سؤال پیش می آید که آیا مردم باید هزینه بیانضباطی دولت در چاپ و تزریق پول پرقدرت را بپردازند؟
اگر رشد پایه پولی از مرداد سال 1403 تا مرداد 1404 بیش از 31 درصد نبود، آیا تفاوت قیمت دلار کالای اساسی با بازار آزاد به این شدت میشد؟ قطعا نه.
بهتر است نعل را وارونه نزنیم. نوشتن از شرایط بد اقتصادی کمک زیادی به پیشبرد این متن نمی کند، چرا که کمتر کسی در این موضوع مناقشه دارد. حتی کار به جایی رسیده که بسیاری از متخصصین و اقتصاددانان از ارایه راه حل طفره میروند چون وشرایط موجود را فاقد راه حل اقتصادی میدانند.
آلودگی محیط زیست و کمبود آب و برق و گاز گرچه کم و بیش در کشور بوده است ولی کمبود با این وسعت و همیشگی شدن آن تقریبا بیسابقه است و هیچگاه در کشور این گونه درماندگی از کمبود زیرساختها نبوده و این وضعیت نمی تواند ناشی از ناکارآمدی بدنه دولت در سطح مدیران عالی نباشد.
در حوزه امنیت فاصله توقعات و واقعیات بیشتر است. توقع بر بازگشت برجام و یا یک نوع تفاهم برای برداشتن تحریم ها و نزدیک شدن به یک رابطه عادی با جامعه جهانی و یک زندگی نرمال در داخل کشور و بدون دغدغه تهاجم و جنگ بود، ولی متاسفانه تا کنون در دو مرحله در دولت فعلی به کشور حمله نظامی شده است. این چیزی نبود که از بازدارندگی دفاعی ما توقع میرفت و البته همچنان تهدید حملهای دیگر بر بالای سر مردم باقی است و دشمن بی رحم سایه سنگین خود را بر سر بهترین فرزندان این سرزمین گسترانیده است.
از مشاهده صحنه چنین دریافت میگردد که شخص رییس جمهور محترم اقدامات درخشانی دارند از جمله نپذیرفتن قوانین ضدمردمی و یا پیشبرد رفع فیلتر از اینترنت و شبکه های اجتماعی، ولی متاسفانه آنجا که مربوط به تیم کاری ایشان است نه تنها شاهد پیشرفتی نیستیم بلکه شرایط گاه بدتر نیز شده و چون جناح رقیب علم ترمیم را برداشته ممکن است برخی تصور کنند هر که از ترمیم سخن گوید هم سو با آنهاست حال آن که غرض ما از تغییر به سببی دیگر است و آن هم این است که بدنه با رییس جمهور همراه نیست.
این امر هم دلیل روشنی دارد. برخی از مدیران عالی دولت یا به واسطه بده بستانهای سیاسی انتخاب شده اند و یا تحت تاثیر شبکههای رانتی به مناصبی در دولت رسیده اند. اعلام نارضایتی آقای دکتر ظریف از افراد برگزیده، خود بهترین گواه بر این ادعاست و البته عملکرد یک سال و چهار ماه گذشته نیز نتوانسته ادعای ناکارآمدی این افراد را رد کند.
در مجموع می توان به عنوان جمع بندی گفت که دولت در دو حوزه گسترش روابط بین المللی و اقتصادی نیاز فوری به تقویت دارد منتها نه از جنسی که برخی گفته اند.
آنچه می توان گفت این است که اگر دو تیم فوق توان بالاتری در حل مسایل داشته باشند و اختیارات بیشتری به آنها داده شود شاید بتوانند مفری ایجاد کنند تا از شدت مشکلات از جمله استمرار سایه جنگ، بیثباتی اقتصادی و کمبود امکانات زیرساختی و... کاسته شود. در پایان باید گفت آقای دکتر پزشکیان! ما مردم مقصر نیستیم. این تیم شماست که باید تقویت شود البته نه این که ترمیم به معنی امتیاز بیشتر دادن باشد!