عصر ایران ؛ جعفر محمدی - در روزی که اعلام شد تهران سومین شهر پاک جهان در وضعیت هوا شده است، خبر رسید که دولت، پایتخت - و بسیاری دیگر از استان ها - را تعطیل کرده است و علتش را هم "برودت هوا" اعلام کردند.
ساعاتی قبل از این خبر نیز رئیسجمهور اعلام کرد که در نشستی با نمایندگان فعالان اقتصادی بر سر ۴ تصمیم حمایتی از اصناف و بازاریان توافق شده که شامل تعلیق اجرای سامانه مودیان مالیاتی، توقف مالیات بر ارزش افزوده، تعلیق جرائم مالیاتی و توقف الزامات جدید در درگاه ملی مجوزهاست.
این توافق بعد از آن صورت گرفت که روز گذشته، بازاریان و کسبه تهران، با تعطیل کردن مغازه هایشان به خیابان ها آمدند و به وضعیت دشوار اقتصادی و مشخصاً بی ثباتی ارزش پول ملی، اعتراض کردند.
امروز نیز البته اعتراضات ادامه یافت و علاوه بر کسبه برخی شهرها ، تعدادی از دانشجویان دانشگاه های تهران نیز تجمعات اعتراض آمیز برگزار کردند.
سوالی که قاعدتاً ذهن حکومتگران را درگیر کرده، این است که چگونه می توان قبل از گسترش اعتراضات بدان خاتمه داد، خاصه آن که دشمن خارجی نیز بیش از هر زمان دیگر، برای ایران دندان تیز کرده است.
پاسخ ساده است: تهران و شهرهای دیگر ایران را به غیر از آخر هفته و تعطیلات رسمی، تعطیل نکنید؛ این طوری هیچ اتفاق ناگواری برای حکومت و ایران و مردم نمی افتد!
شاید بپرسید چه ربطی دارد؟ و سوال درستی است ؛ توضیح می دهم:
رئیس جمهور بعد از مواجه شدن با اعتراضات اصناف چه کرد؟ با آنها جلسه برگزار کرد، حرف هایشان را شنید و چند مورد از مهم ترین مشکلات شان را که در حوزه اختیاراتش بود، حل کرد که خلاصه ای از خبرش را در سطور بالا خواندید.
همین اتفاق باید در سطح کلان ملی و درباره "اکثریت" مردم ایران رخ بدهد؛ کاری که همه حکومت های مردم سالار در جهان می کنند. نیازی هم نیست حاکمیت با گروه های مختلف جلسه بگذارد تا بفهمد مردم ایران چه می خواهند. خواسته مردم کاملاً شفاف و مشخص است: "عدالت" ؛ نه یک کلمه بیش و نه یک کلمه کم.
تعریف عدالت نیز "قرار دادن هر کسی و هر چیزی سر جای خودش" است. اگر فقط همین یک تعریف، جدی و بی مسامحه عملی شود، ایران ما در مدتی بسیار کوتاه، سرآمد منطقه خواهد شد، مردمانش در آسایش خواهند بود و حاکمانش در آرامش و بی واهمه از اعتراض داخلی و تعرض خارجی.
اولین و زیرساختی ترین اصل عدالت نیز این است که انسان ها در جایی که باید قرار گیرند. تا این مهم محقق نشود، نیل به عدالت، آرزویی دست نیافتنی خواهد بود. تحربه تاریخی و مشترک بشری تا این لحظه، به گزینه ای بهتر از "انتخاب انسان ها توسط انسان ها" نرسیده است و مکانیزم آن نیز نیکبختانه در قانون اساسی خودمان دیده شده است: "انتخابات".
بی تعارف و صریح باید گفت شکاف بین مردم و حکومت در نظام جمهوری اسلامی از زمانی شکل گرفت و تشدید شد که مردم احساس کردند، نقش شان در انتخاب نمایندگان شان برای اداره حکومت، روز به روز کمتر می شود.
نتیجه این احساس در سال های نخستین شکل گیری، بی تفاوتی است، با این تصور که "خود دانند، ما که زندگی خودمان را می کنیم" ؛ اما وقتی کسانی که منتخب اکثریت نیستند، مثلاً کرسی نشین مجلس می شوند و قوانینی را تصویب و بر همان بی تفاوت ها تحمیل می کنند، کار به انتقاد و اعتراض و حتی خشونت می کشد.
غیر منتخبان، که گویی از سیاره ای دیگر آمده اند، معمولاً آنقدر از مردم دور می افتند که نمی فهمند حتی اگر بخواهند به نفع خود زیرکی کنند، نباید علیه "اکثریت بی تفاوت" اقدام و آنها را به "اکثریت معترض" کنند ولی چون یا خردمند نیستند یا کوک شده جریان های نفوذند، انگشت در چشم مردم می کنند و تا آنها را به اوج عصبانیت نرسانند، رها هم نمی کنند؛ مثلاً دور هم جمع می شوند و به این نتیجه می رسند که بهتر است مردم ایران نتوانند خودروهای ایمن سوار شوند!
یا فکر می کنند که چطور با کاستن از کیفیت اینترنت و انداختن دهها میلیون نفر به تله فیلترینگ، می توان ملتی را آزار داد؟ یا چطور می شود پوشش زنان را که هزاران سال بر اساس عرف جامعه تنظیم شده و مشکلی به وجود نیاورده است را به یک "بحران ملی" تبدیل کنند و جنگ اعصاب را به درون خانواده ها ببرند؟! و قس علیهذا که اگر بخواهیم مصداق بشماریم چیزی جز تکرار و ملال نخواهد بود.
پس مهم ترین کاری که حکومت باید انجام دهد، منزه سازی ساز و کارهای انتخاباتی از وزر و وبال هایی است که در دهه های اخیر بدان گرفتار شده و انتخابات را از حیّز انتفاع خارج ساخته است و باعث شده انسان های در جای مناسب قرار نگیرند. به هزار تأسف و تحسّر باید گفت شورای نگهبانی که قرار بود صرفاً بر روند انتخابات و تطبیق با با قانون اساسی نظلرت کند، آرام آرام تبدیل به محلی برای قانونگذاری نوشته و نانوشته انتخاباتی شد و عملاً انتخابات در ایران را "دو مرحله ای" کرد: مرحله اول، رأی آوردن کاندیداها در این شورا و مرحله دوم، رأی دادن مردم به یک یا چند نفر از منتخبان شورا !
وقتی چنین اتفاقی رخ می دهد، کسی که می خواهد وارد مجلس شود، باید بیش و پیش از هر چیزی در صدد جلب اعتماد اعضای شورا باشد و نه رضایت مردم. این همان نقطه ای که فاجعه رخ می دهد: انحراف از رضایت مردم به هر سمت دیگری که می خواهد باشد.
باقی قصه هم که که تجربه زیسته همه ماست: مردم چیزی می خواهند و کسانی که به اسم نمایندگی مردم تصمیم می گیرند و امور را اداره می کنند، کار دیگر می کنند. سرانجام کار به جایی می رسد که کوچک ترین جرقه ای، مردم را خشمگین می سازد و به خیابان ها می کشد و ایران را دشمن شاد می کند.
اگر مردم در جای جای حاکمیت، رنگ خود را ببینند و صدای خویش را بشنوند، نه تنها رو در روی آن قرار نمی گیرند که برای حفظ حکومتی چنان، عزیزترین دارایی خویش که همانا جان شان هم را هم فدا می کنند. اتفاقاً این هم تجربه زیسته ای است که جوانان امروز، آن را ندیده اند؛ مگر نه این است که مردم همین کشور، همین چهل و چند سال پیش، برای حفط میهن و حکومت شان در برابر متجاوزان جنگیدند و بیش از یک میلیون شهید و جانباز دادند؟
وقتی در یک فرایند مردم سالارانه واقعی، هر انسانی در جایی که باید، قرار گرفت، تصمیمات و عملکردها هم بسامان می شود و چیزهای دیگر هم سر جایشان قرار می گیرند: سیاست خارجی، آن گونه که مردم می خواهند رقم می خورد، قوانین مصوب همانی می شوند که مردم می خواهند، رسانه هایی که با پول مردم اداره می شوند، با رعایت حقوق اقلیت، بازتاب صدای اکثریت می شوند، آرای محاکم قضایی، چنان مستحکم به اصول حقوقی می شوند که حتی محکومان نیز بر آن صحه می گذارند و صد البته، نان مردم هم به جای آن که به حلقوم بودجه خواران سیری ناپذیر و جیب رانتخواران بی مهار ریخته شود، سر جای خودش یعنی سر سفره های خود مردم می آید.
با چنین اوصافی، "هر کسی و هر چیزی سر جای خود قرار می گیرد" و عدالتی که در علم سیاست و حتی در آموزه های دین اسلام، مقوّم حکومت است، شکل می گیرد و اعتراضات جای خود را به همراهی های مستمر می دهد.
اگر عدالت جاری شود، تهران و سایر شهرهای ایران به دلایلی مانند آلودگی هوا و برودت و ناترازی سوخت - که همگی محصول نابخردی های مدیریتی است - تعطیل نمی شوند و این یعنی همه کس و همه چیز سر جای خود قرار گرفته که مجبور به تعطیلی نیستند و "آرامش برقرار است"؛ درست برعکس زمانی که در پاک ترین روزهای سال، مجبور می شوند با دستپاچگی مملکت را تعطیل کنند!
ارزان شدن دلار بعد از موج سوم گرانی در ۹ ماه (فروردین/شهریور/آذر)
اما بجاش نرخ رسمی هررر روز در حال افزایش
دلار مبادله آذر ۴۰۳ : ۵۵.۰۰۰
تیر ۴۰۴ (بعد جنگ ۱۲ روزه و نجابت مردم) : ۷۱.۰۰۰
۸ دی ۴۰۴ : ۱۲۴.۰۰۰
…
توجه میکنید؟؟؟
۱۲۵٪ افزایش رسمی!!!
از نرخی که قراره باهاش برنج و نهاده دام و … تهیه بشه
واقعا چه خبره؟؟؟
نرخ تعادلی به گفته خود مسولان ۲۴ آذر حدود ۱۰۲.۰۰۰ تومنه که بازم میشه ۵۰٪ افزایش سالانه رسمی
با این فرمان افزایش هر روزه دلار رسمی مبادله با وجود کاهش بازار آزاد، نه دیگه میشه تولید کرد
نه کار کرد
فقط نمیدونم عزیزان تا چه عددی میخوان نرخ رسمی رو بالا ببرن؟؟؟
دیگه باید چی بشه؟
چقدر گران بشه؟؟
لطفا در نهایت احترام و با عدد و رقم جواب بفرمایید
با آرزوی سربلندی ایران و ایرانی و هرکسی برای بهبود زندگی مردم در تلاشه
شما دوره های قبل مجلس یادتون هست مجلسی که به قول شما آزاد بودند
چی شد جناح بازی در مجلس کار رو به اینجا کشوند اصلاح طلب و اصول گرا برای اینکه قدرت در مجلس داشته باشند با هم رقابت کردند و مردم را نادیده گرفتند این اصول گرایان بودند با اهرم شورای نگهبان اصلاح طلبان رو کنار زدند
پس جنگ قدرت بین این دو جناح باعث این گرفتاری ها شد
سلام
اگر انتخابات آزاد به معنای واقعی کلمه برگزار شود، بسیاری از همین اصلاح طلبان نیز راهی به دولت و مجلس نخواهند داشت و افراد شایسته تری عهده دار مناصب اصلی کشور خواهند بود. وقتی انتخابات کجدار و مریز باشد، نتیجه اش می شود همینی که می بینید.
موفق باشید
هر چند دیره و خیلی آسیب دیدیم و خدا کنه تا خیلی بیشتر دیر نشده کاری بکنن و کشور رو از سقوط نجات بدن . ایران خیلی حیفه
" یا چطور می شود پوشش زنان را که هزاران سال بر اساس عرف جامعه تنظیم شده و مشکلی به وجود نیاورده است را به یک "بحران ملی" تبدیل کنند"
فرض کنیم که شما و همفکرانشان در جنگل های آمازون یا در دل جنگل های مرکز آفریقا زندگی می کنید و مردم طبق عرف هزاران ساله! فقط عورت خود را می پوشانند، آیا شما بیخیال این خواهید بود که اندام مادران، خواهران، همسران و دختران را همه می بینند؟
و امان از دومی که نتیجهاش هم میشه مردم آزاری و فعال نمایی
شما فقط همین یک مسئله ساده را ببینید که چه وضعیت اسفباری برای مردم ایران به بار آوره.
مسئله خودروی به روز و مناسب فقط به موضوع مرگ و زندگی مردم بسته نیست بلکه چندین وجه دیگر دارد که ما مردم ایران با آن درگیریم و مردم کشورهای دیگر (حتی کشوری مثل افغانستان و عراق هم) وضعیت بهتری دارند.
در تمام کشورهای دنیا خودروسازان با بهره برداری از آخرین تکنولوژی و مواد بهترین و زیباترین و ایمن ترین خودروها را می سازند و در یک فضای رقابتی (حتی با تسهیلات بالا) به مصرف کننده می فروشند.
با این ترتیب خودرو از یک کالای سرمایه ای و سفته بازی تبدیل به یک کالای مصرفی شده که دیگر مردم برای خرید آن حرص نمی زنند. همه خودروسازان نمایندگی دارند و قیمتها مشخص است. اما در ایران چطور؟!!
حکومت بازیچه چند نفر حقه باز شده و به دلایل واهی (خودروسازی ملی و بزرگترین خودروساز جهان اسلام و کار آفرینی و تولید داخل و ... ) جلوی ورود خودروی با کیفیت را گرفته و خودروهای بی کیفیت خود را که حتی مردم سوریه و عراق حاضر نشدند با نصف قیمت ایران آنها را بخرند به زور به مردم بیچاره ایران قالب می کنند و به آن هم افتخار می کنند.
شما ببینید چه عطشی در مردم ایران هست!!!
موضوع خودرو تنها ایمنی نیست، موضوع تکنولوژی، بی عدالتی، رفاه، راحتی، غرور ملی و حتی فرهنگ شهری است.
شما ببینید در همین دو سه سال اخیر که خودروهای با کیفیت در حد محدود به ایران وارد شده چقدر سطح شهرها زیباتر شده !
این می تواند موجب ارتقای فرهنگ مردم و غرور ملی شود.
حالا بینید یک تبعیض که آقایان با میل خود ایجاد نموده اند تا چه عمقی از مردم را سوزانده است!!!
دوست ندارم کشورم آشوب بشه و خارجی ها بریزن تو ایرانم
بنابراین از مسوولان کشورم می خوام که عاقلانه رفتار کنند و خودشون کار رو درست کنن تا کار به جاهای باریک نکشه. اصلاح روابط خارجی و انتخابات آزاد مهم ترین کار برای کشوره. خب خودتون انجامش بدین خودتونم بمونید و کشور رو وارد مهلکه و هزینه نکنید. خسته شدیم به خدا
چه این حکومت و چه هر حکومتی در ایران و جهان، اگر به خواست مردمتن ندهد، باید مدام رو در روی مردم بایستد.
اما اگر انتخابات آزاد و واقعی و بدون نظارت استصوابی باشد و مردم هر چه بخواهند را بتوانند در مکانیزم موجود محقق کنند ، مگه مغز خر خورده اند که اعتراض کنند؟
ممنون از عصر ایران که به مضوع اصلی پرداخت و الا دلار و گرانی و این جور چیزها معلول اند و نه علت.
این حرفیه که سال هاست می زنیم ولی گوش گوش شنوا جناب محمدی
ولی باز هم دم شما گرم که حرف دل ما را می زنید هر چند لااقل من یکی که چشمم آب نمی خوره.