در سال ۲۰۲۴، بازار جهانی طلا شاهد تمرکز بیسابقهای در تولید و استخراج بود و تنها هفت کشور توانستند بخش عمدهای از عرضه جهانی این فلز گرانبها را در اختیار بگیرند.
به گزارش ایمنا، بر اساس جدیدترین دادههای مؤسسه «استاتیستا Statista»، در حالی که کل تولید جهانی طلا حدود ۳۳۰۰ تن متریک برآورد شده است، توزیع جغرافیایی آن به شکل قابلتوجهی محدود شده و کنترل این منبع ارزشمند بهدست شمار اندکی از کشورها افتاده است. این تغییرات نهتنها نقشه تولید جهانی را دگرگون کرده، بلکه مسیر تجارت بینالمللی، سیاستهای ذخیرهسازی و سرمایهگذاری در صنعت معدن را نیز بازتعریف کرده است.
در صدر این فهرست، چین با تولید ۳۷۰ تن طلا در جایگاه نخست قرار گرفته است. فعالیتهای معدنی در استانهایی همچون شاندونگ، هنان و مغولستان داخلی متمرکز بوده و دولت چین طی سالهای اخیر با اعمال مقررات سختگیرانه زیستمحیطی اقدام به ادغام یا تعطیلی معادن کوچکتر کرده است. هرچند این سیاست موجب کاهش تعداد معادن فعال شده، به ارتقای بهرهوری و تمرکز بیشتر صنعت انجامیده است.
تقاضای بالا در بخشهای جواهرسازی، فناوری و ذخایر ارزی نیز همچنان ستون اصلی تقویت تولید داخلی چین محسوب میشود. از سوی دیگر چین با برخورداری از ظرفیت پالایش گسترده، توانسته بازار داخلی و بازارهای صادراتی، هر دو را تغذیه کند.
در رتبه دوم، روسیه با تولید ۳۱۰ تن طلا حضور دارد. معادن گسترده سیبری از جمله معدن بزرگ اولیمپیادا، هسته اصلی تولید این کشور را تشکیل میدهد. با وجود تحریمهای اقتصادی و کاهش دسترسی به بازارهای غربی، روسیه توانسته تولید خود را حفظ و بخش زیادی از طلای استخراجی را بهسوی مؤسسات مالی داخلی یا بازارهای غیرغربی هدایت کند. ساختار منسجم شرکتهای معدنی و حضور پررنگ دولت در این بخش از عوامل کلیدی پایداری تولید بهشمار میرود.
استرالیا با ۳۰۰ تن طلا در جایگاه سوم قرار دارد. این کشور که بزرگترین ذخایر شناساییشده طلا در جهان را دارد، از شبکهای از معادن عظیم روباز همچون بادینگتون، کادیا و تانامی بهرهمند است. ثبات سیاسی و اقتصادی، زیرساختهای پیشرفته و سیاستهای مشوق در زمینه سرمایهگذاری و اکتشاف، موجب شده استرالیا همچنان یکی از پایدارترین تولیدکنندگان طلا در سطح جهانی باقی بماند.
کانادا نیز با تولید ۲۰۰ تن در جایگاه چهارم قرار دارد. معادن مهم آن در استانهای انتاریو، کبک و بریتیش کلمبیا واقع شدهاند، جایی که زمینشناسی مناسب و مقررات سرمایهگذاریپسند موجب جذب شرکتهای بینالمللی شده است. با توجه به محدود بودن تقاضای داخلی، بیشتر طلای تولیدی کانادا صادر میشود. در سالهای اخیر، این کشور با افزایش پروژههای اکتشافی تلاش کرده است ذخایر جدیدی را شناسایی و وارد فاز بهرهبرداری کند.
ایالات متحده آمریکا با تولید ۱۷۰ تن طلا پنجمین تولیدکننده بزرگ جهان است. حدود سهچهارم طلای این کشور از ایالت نوادا استخراج میشود و بقیه از آلاسکا و ایالتهای غربی بهدست میآید. شرکتهای بزرگ معدنی که مالک معادنی با طول عمر بالا هستند، ستون اصلی این صنعت را تشکیل میدهند. آمریکا علاوهبر استخراج، در حوزه پالایش و صادرات طلا نیز نقش مهمی ایفا میکند، هرچند سطح سرمایهگذاری در اکتشافات جدید نسبت به رقبایی همچون استرالیا و کانادا پایینتر است.
قزاقستان با تولید ۱۳۰ تن در رتبه ششم قرار گرفته است. رشد قابلتوجه این کشور نتیجه اصلاحات ساختاری و جذب سرمایهگذاری خارجی در بخش معدن است. دولت قزاقستان در سالهای اخیر با نوسازی قوانین معدنی، شفافیت بیشتری در فرایندها ایجاد کرده و زمینه توسعه پروژههای بلندمدت را فراهم آورده است. تولید طلا در این کشور بهطور عمده به بازارهای آسیایی و اروپایی صادر میشود و بخش مهمی از سبد صادرات معدنی قزاقستان را تشکیل میدهد.
مکزیک با تولید ۱۲۰ تن طلا جایگاه هفتم را در اختیار دارد. ایالتهای سونورا، زاکاتکاس و چیواوا از مراکز اصلی استخراج طلا در این کشور محسوب میشوند. اگرچه مکزیک سابقهای طولانی در صنعت طلا دارد، تغییرات اخیر در سیاستهای معدنی و زیستمحیطی آن، فضای سرمایهگذاری در این بخش را تضعیف کرده است. صنعت طلای مکزیک بهشدت وابسته به نوسانات قیمت جهانی است و سرمایهگذاری در آن بهطور معمول با تغییر روند بازار دچار فراز و فرود میشود.
بر اساس دادههای استاتیستا، ذخایر قابل استخراج جهان تا سال ۲۰۲۴ حدود ۶۴ هزار تن برآورد شده که سهم عمدهای از آن در کشورهای استرالیا، روسیه، چین، آمریکا و آفریقای جنوبی قرار دارد. از سوی دیگر، شورای جهانی طلا تقاضای جهانی را ۴۶۰۶ تن گزارش کرده است که بخش قابلتوجهی از آن مربوط به خرید بانکهای مرکزی است که برای مقابله با نوسانات ارزی و تورم اقدام به افزایش ذخایر طلا کردهاند. بخشهای جواهرسازی، صنایع الکترونیک و فناوری نیز همچنان تقاضا را در سطح بالایی حفظ کردهاند.
در عین حال اکتشاف ذخایر جدید طلا کاهش داشته و توسعه عملیات معدنی بهطور عمده به استخراج عمقیتر یا بازگشایی معادن قدیمی محدود شده است. هزینههای انرژی، آب و الزامات زیستمحیطی نیز روند استخراج را پرهزینهتر کرده و دوره صدور مجوز پروژهها بهویژه در کشورهای دارای مقررات سختگیرانه محیطزیستی، طولانیتر شده است.
مجموعه این عوامل نشان میدهد که تولید و تجارت جهانی طلا اکنون بیش از هر زمان دیگری در دستان کشورهایی معدود متمرکز شده است. این تمرکز ممکن است در سالهای آینده ساختار بازار جهانی طلا و نقش کشورها در اقتصاد جهانی را بهطور اساسی دگرگون کند؛ موضوعی که نهتنها آینده صنعت معدن، بلکه توازن مالی و راهبردهای اقتصادی دولتها را نیز تحتتأثیر قرار خواهد داد.