عصر ایران - برای ضربه زدن به یک نظام سیاسی تا حد سرنگونی اش، یکی از این دو کار مهم می توان انجام داد: بستن زبان مردم یا بستن گوش های حکومت.
این یک فرمول تضمینی، قطعی و صد البته مجرب در طول تاریخ است. تمام حکومت هایی که موفق شده اند زبان مردم را در کام شان قفل کنند، در نهایت سرنگون شده اند، درست مانند حکومت شوروی که زمانی نیمی از جهان را تحت سیطره داشت ولی در داخل مرزهای پهناورش، کسی را یارای حرف زدن نبود تا این که یک روز به ناگهان، تمام آن هیمنه و ابهت فرو ریخت و فردایش چنان بود که انگار هیچ گاه کشوری به نام شوروی وجود نداشت.
اما همه حکومت ها، قادر به بستن دهان مردم نیستند و بالاخره، جایی مردم صدای مردم در می آید و انتقاد و اعتراض می کنند. اینجاست که فرمول دوم براندازی فعال می شود: "بستن گوش های حکومت"، مانند لیبی قذافی و سوریۀ اسد و مصر مبارک.
دوستان نادان حکومت یا نفوذی های دانا، در چنین مواقعی، به جای بستن میلیون ها دهان، تمرکز خود را بر نشنیدن گوش های حکومت می گذارند و برای این که حاکمان را متقاعد کنند که نباید صدای مردم شنیده شود، به چنین ادبیاتی متوسل می شوند:
- این، صدای مردم نیست؛ اقلیتی اندک شمارند که نباید به ایشان اعتنا کرد.
- این ها، فریب خوردگان، وابستگان به خارج و پادوهای دشمن اند؛ شنیدن صدای آنها، تقویت دشمن است.
- معترضان، از سوی رقبای سیاسی داخلی تحریک شده اند؛ نباید به حریف باج داد.
- اعتراض اینان از سر شکم سیری است و الا مشکلات واقعی کشور که این ها نیستند.
- اگر به خواسته های امروزشان توجه شود، فردا مطالبات بیشتری خواهند داشت.
- توجه به آنها حمل بر ضعف حکومت خواهد شد.
- ... .
مطمئن باشید و حتی برای یک ثانیه هم تردید نکنید که صاحبان این ادبیات، قطعاً و حتماً علیه آن نظام حکومتی کار می کنند؛ حال یا نمی فهمند و جاهل و ابله اند و دوستی خاله خرسه پیشه می کنند و یا مامورند برای فروپاشی تدریجی آن نظام سیاسی؛ آنان خوب می دانند تا صدایی نشنیده شود، علاجی هم در میان نخواهد بود و بیماری، آرام آرام گسترش می یابد و زجرکش می کند و می کُشد.
حالا حکایت روزنامه کیهان است که در یادداشتی با اشاره به اعتراضات اخیر و در حالی که قوای سه گانه بر لزوم توجه به مطالبات مردم و شنیدن صدای اعتراضات تاکید دارند، اصرار عجیب دارد که این اعتراضات شایسته شنیدن نیست؛ درست مانند آن نامحمود، که معترضان را خس و خاشاک می خواند که نباید صدایشان را شنید!
و العاقل تكفيه الإشارة!
قصه و غصه جدید از ۱۹۸۰ میلادی این است " شوروی هاروارد " و نه فقط شوروی البته آری از ۱۹۸۰ ریگانیسم و تاچریسم چنان دولت زدایی کردند و دولت رفاه و خدمات بل بهتر بگیم مسئولیتهای عمومی اعم از بهداشت، آموزش، مسکن را خصوصی و بازاری کردند که وقتی خانم تاچر مرد پشت سر جنازه اش جشن گرفتند. اینها با سقوط شوری در آغاز دهه ۹۰ میلادی بیشتر بر طبل آزادسازی قیمتها ، خدمات و بازارگرایی افراطی با بنیادگرایی بازار کوبیدند. تا جاییکه نوبلیستهای لیبرال اما انسان مدار و عدالت طلب کتابهای : سقوط آزاد ؛ ضرورت بازنویسی قوانین اقتصاد ، جامعه خوب ، و دیگری " مرگهای از سر نا امیدی " را نوشت تا هشدار دهند سرنوشت و معیشت مردم را باید از دست بنیادگرایان بازار نجات داد از دست بانکهای خصوص از دست وال استریت از دست رانتخواران از دست آنها که دایم دم از گناه بزرگ سرکوب سودها و قیمتها میزنند اما یک بار سخن از سرکوب دستمزدها نمیزنند . و تصادفی نیست و شوروی هاروارد یعنی همین یعنی حاکمیت منویات دارودسته بچه های شیکاگو
نکته مهم اینجاست که صدا و سیما و کیهان و احمدینژاد دقیقا اهداف و برنامهها را لو دادند و تکلیف روشن شد، حالا یکی مثل عارف اصلاح طلب همان رفتار شکست خورده(در عرصه داخلی و خارجی) کیهان را پیگیری میکنه اما اعتقاد داره این به این سم مهلک تلخ اسانس بزنیم، اسانس چیه؟ مثلا همون تسلیت بهرام بیضایی، این بازی خنده دار پیش پا افتاده دیگه کاربرد نداره این کارت را بازی کردند و دست رو شده، عجیب اینجاست در حالیکه از نوشتههای نویسندگان عصر ایران مشخص هست باهوش هستند اما ایرادشان به کیهان فقط در همان اسانس زدن هست! مسئله فساد عمیق، بخشی از دنیا بودن، توسعه مدنی، توسعه سیاسی و اقتصادی با اسانس حل نمیشه
خداروشکر رئیس جمهور و سخنگو اعتراص مردم رو به رسمیت شناختند.
باقی قوا هم گفتند باید پاسخ درست داد به مطالبات.
بانک مرکزی با تورم بالای ۵۰٪ رفته سراغ سیاست تک نرخی ارز که در شرایط رونق اقتقادی جواب میده
و پیش بینی خوش بینانه حدود ۳۰٪ اضافه به تورم رسمیه
واقعاااا کسی نمیبینه؟؟؟
کسی هشدار نمیده؟؟؟
کسی گوش نمیکنه؟؟؟
الان مردم برای دلار ۱۴۵ تومن و تورم بالای ۵۰٪ اعتراض دارن
همین سیاست ۳۰٪ به تورم اصافه میکنه و نرخ دلار رو هم شناور میکنه با تورم
اینه اقتصاد مقاومتی؟؟؟؟ با نسخه اقتصاد لیبرال بدون تحریم؟؟؟؟